دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

۱۳ مطلب با موضوع «کلاس بیکن تا هیوم» ثبت شده است

 

هیوم در فصل دوم از کتاب پژوهش به بحث از منشأ تصورات می پردازد.[1] در این نوشته خلاصه این بخش را نقل می کنم و ضمن اشاره به دگم اصلی هیوم، نکاتی انتقادی را در پانوشت بیان می کنم.

 هیوم نخست همة ادراکات را به تصور و تأثر تقسیم می کند. تأثر حاصل تجربة مستقیم است و تصور کپی آن است که در حافظه می ماند. هنگام نگاه کردن به رنگ سبز تأثری از این رنگ دریافت می شود و بعد از آنکه دیگر به رنگ سبز نگاه نمی کنیم تصوری از آن در حافظه می ماند. تفاوت این دو دسته از ادراکات در وضوح و قدرت آنهاست. تأثر نسبت به تصور قدرت و روشنی بیشتری دارد. مثال هیوم این است که تجربة عشق (تأثر) با تصور عشق متفاوت است و تصور عشق هیچگاه هیجان و آشفتگی

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۰:۳۰
رضا صادقی

هیوم در بخش اول پژوهشی دربارة فهم بشر از انواع فلسفه بحث می کند.

در این بخش هیوم دو نوع فلسفه را معرفی می کند و تفاوتهای آنها را توضیح می دهد.

فلسفه ی نوع اول انسان را به عنوان موجودی کنشگر معرفی می کند که متأثر از عواطف خویش است. این فلسفه به تمایز رذیلت-فضیلت توجه دارد و از شعر و بلاغت بهره می گیرد تا انسانها را به راستی و وفا دعوت کند.

در مقابل نوع دیگری از فلسفه وجود دارد که انسان را به عنوان موجودی عقلانی معرفی می کند و اصول حاکم بر فهم انسان را بیان می کند. این نوع فلسفه مورد توجه عموم نیست. اما مورد توجه

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۰:۱۹
رضا صادقی

هیوم در نخستین پژوهش نسبتها را به دو دسته تقسیم می کند. نسبت بین تصورات و نسبت بین امور واقع (matters of fact). این سخن هیوم مبنای تقسیم گزاره ها به تحلیلی و ترکیبی است و معمولا گفته شده که مبنای ضروری بودن گزاره های تحلیلی را نیز روشن می کند. بر این اساس ضرورت گزاره های تحلیلی مانند گزاره های ریاضی صرفا به این دلیل است که این دسته از گزاره ها نسبت این همانی را بیان می کنند. در خصوص این ادعا اشکالاتی مطرح شده است که شناخته شده هستند. مهمترین اشکال این است که اگر گزاره های ریاضی صرفا نسبت بین تصورات را بیان می کنند چرا در علم فیزیک به آنها نیاز است؟ اگر علم فیزیک در خصوص نسبت بین امور واقع پژوهش می کند، دلیلی ندارد به گزاره هایی تکیه کند که نسبت بین تصورات را بیان می کنند. اشکال دیگر مربوط به این ادعای رایج است که گزاره های تحلیلی بیانگر قراردادهای زبانی هستند. اگر تحلیلی ها ضروری هستند دیگر نمی توان آنها را بیانگر تعریفهای لفظی و قراردادی دانست. چون قراردادها ضرورتی ندارند و آگاهی از قراردادها نیز پیشین نیست. اینکه هر مجردی غیر متأهل است اگر گزارشی از معنای واژة مجرد در زبان فارسی باشد گزاره ای تجربی است و اگر گزارشی از اصل این همانی باشد دیگر صدق آن به قراردادهای زبانی بستگی ندارد.

به هر حال هدف از این نوشته کوتاه این نیست که از مشکلات مربوط به تقسیم گزاره ها به تحلیلی و ترکیبی بحث شود. هدف این است که به چند پرسش در مورد جایگاه این تقسیم در فلسفة هیوم اشاره شود. در این خصوص سه پرسش قابل طرح است.

1- آیا مشکلی که هیوم در مورد ضرورت علی مطرح می کند در مورد ضرورت منطقی نیز تکرار نخواهد شد؟

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۰:۵۸
رضا صادقی