دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۱ ثبت شده است

 در نگاه هابز انسان گرگ انسان است. این نگاه بدبینانه به طور مستقیم حاصل غلبه نگاه مادی است.  برای اینکه این مطلب روشن شود آن را با نگاه صدرا مقایسه می کنم.

در نظام صدرا وجود انسان از خداست و خداوند وجود محض و خیر محض است. این تعریف او از نسبت وجود با خیر  خوشبینی او نسبت به تمام هستی و از جمله انسان را به دنبال دارد.

او در تمام آثار خود از نظام احسن دفاع می‌کند و نسبت به وجود  انسان و سرنوشت نوع انسان نگاه مثبتی دارد. (ملاصدرا،۱۳۶۸:. ۷ / 108-118) ‌  از نظر او کل هستی خیر است. و "همة وجودات خیر هستند» (ملاصدرا،۱۳۶۸: ۷ / 61) این حکم کلی شامل انسان نیز می‌شود. لذا از نظر صدرا در بین انسان‌ها کسانی که بدی بر آنها غلبه کرده در غایت قلت هستند و اهل رحمت و سلامت بیشتر هستند و این در آخرت هم تکرار می‌شود. (ملاصدرا،۱۳۶۸: ۷ / ۸۰).   بنابراین در سرنوشت جاودانة انسان غلبه با وجود و خیر است.

هر چیزی که وجود دارد یا خیر محض است که هیچ شری در آن نیست و یا خیر آن بیشتر است. خیر محض تنها یک مصداق دارد که خداوند است. بنابراین وجود انسان با اینکه خیر محض نیست اما انسان موجودی است که خیر آن بیشتر است. یعنی همان گونه که وجود آب هر چند گاهی باعث خسارت می شود، اما در مجموع مایه خیر است، در وجود انسان نیز خیر غلبه دارد. در جامعة انسانی «شرور در اشخاص اندکی است که کمتر از کسانی هستند که از این شرور و آفات در امان هستند و [شرور در همین انسان‌ها نیز] در زمان‌هایی اندک است که کمتر از زمان‌های عافیت و سلامت از شرور است.» (ملاصدرا،۱۳۶۸: ۷ / ۶۸). در واقع از نظر صدرا در جامعة انسانی دروغگوترین انسان را که پیدا کنید بیشتر سخنانش راست است و یک قاتل جانی قتل‌هایی که انجام نداده است بیشتر است.

البته انسان گاهی به طور اتفاقی دچار اعتقادات فاسده و اخلاق ذمیمه و اعمال سییه می‌شود. اما این شرور در اشخاصی اندک است که از نظر تعداد کمتر از انسانهای سالم هستند و همین تعداد اندک نیز در زمان هایی اندک  گرفتار بدی‌ها هستند. پس در وجود انسان خیر کثیر بر شر قلیل غلبه دارد و از نگاه صدرایی انسان های شر کمتر هستند و زمان شرارت آنها کمتر از زمان سلامت آنهاست. (ملاصدرا،۱۳۶۸: ۷ / ۶۹).  این نگاه الهی در مقابل دیدگاه مادی امثال هابز قرار دارد که  انسان را به گرگ تشبیه می کند و انسان را موجودی "منزوی، فقیر، رذل، وحشی و حقیر" می داند[1] (Hobbes, 1904, 9)

تفاوت این دو نگاه دلایل متفاوتی دارد. یک دلیل این است که  باور به وجود خیر مطلق در جهان جنبه ای اخلاقی نیز دارد و  باعث می شود انسان خیر را غالب بر تمام هستی بداند و  در تفسیر رفتار و سرشت و سرنوشت همنوعان نیز با همین معیار قضاوت کند. اما نگاه هابز به انسان نگاهی مادی است و طبیعی است که او نمی تواند برای توده ای از ماده ارزشی بیش از این قائل باشد. از سوی دیگر نگاه هابز با نگاه کتاب مقدس که انسان را به طور فطری گناهکار و آلوده می داند هماهنگ است.«کسی که از زن زاییده شده چگونه پاک باشد؟» (کتاب ایوب، 25:4 و 15: 14) اما نگاه صدرا با متون اسلامی هماهنگ است که انسان را به طور فطری پاک می داند. صدرا نه تنها عصمت را برای انسان ممکن می داند بلکه معتقد است عصمت در جهان انسانی تحقق یافته است. 

نکته دیگر آنکه  نگاه صدرا در باور به غلبه خیر مطلق جدای از دلایل عقلی دلیلی اخلاقی نیز دارد. چون فلسفه ای که هم نوعان خود را منزوی و فقیر و رذل و وحشی و حقیر می داند فقط یک خطای معرفتی نیست و خطایی اخلاقی نیز هست. یعنی  هابز هم از نظر دلایل معرفتی دستش خالی است و هم از نظر اخلاقی حق ندارد چنین نگاهی به هم نوعان خود داشته باشد.

 


[1] Solitary, poor,

nasty, brutish, and short

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۰:۵۹
رضا صادقی