دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

برخی چیزهایی که در گذشته وجود داشتند اکنون دیگر وجود ندارند. به عنوان نمونه چیزهایی مانند قلب و موهای افلاطون دیگر وجود ندارند. اما الکترون‌هایی که در جهان هستند از میلیون‌ها سال پیش هنوز وجود دارند. تا حدود یک قرن پیش بیشتر فیلسوفان مانند همة انسان‌ها این مطلب را می‌پذیرفتند و بر این باور بودند که آنچه در جهان وجود دارد با چیزهایی که اکنون وجود دارند برابر است. اما یک قرن است که در فلسفة تحلیلی در مورد اینکه وجود را بر چه چیزهایی می‌توان اطلاق کرد، جدالی لفظی جریان دارد. یک دیدگاه این است که چیزهای جهان بیش از چیزهایی است که اکنون وجود دارند و به عنوان نمونه موی افلاطون نیز بخشی از موجودات جهان است.

در این جدال دو دیدگاه اصلی مطرح است. دیدگاه نخست "اکنون‌گرایی[1]" نام دارد که آن را سه‌بعدی‌گرایی[2] نیز نامیده‌اند.[3] افرادی مانند کیت فاین، جان بیگلو[4] و دین زیمرمن[5] تحت تأثیر ای. ان. پرایر[6] از اکنون‌گرایی دفاع می‌کنند.[7] راسل،[8] هانس رایشنباخ،[9] کواین،[10] ویلیامز،[11] اسمارت،[12] آرمسترانگ،[13] تئودور سایدر[14] نیز به این بحث وارد شده‌اند و با این دیدگاه مخالفت کرده‌اند.[15] این دسته از فیلسوفان از ابدگرایی[16] دفاع می‌کنند و آن را "چهاربعدی‌گرایی"[17] نیز نامیده‌اند. اکنون‌گرایان وجود را فقط بر چیزهایی که اکنون وجود دارند اطلاق می‌کنند. اما از نظر ابدگرایان در تعریف وجود نباید به زمان توجه کرد. بنابراین  موهای افلاطون گر چه اکنون وجود ندارند، اما بدون در نظر گرفتن زمان می‌توان گفت موهای افلاطون وجود دارند. این سخن که دایناسورها بخشی از موجودات جهان هستند، از نظر ابدگرایان صادق است. بدون در نظر گرفتن زمان چیزهای آینده نیز وجود دارند و به عنوان نمونه چشم‌های نوة فرزند من نیز وجود دارند. اکنون این دیدگاه در فلسفة رسمی غلبه دارد.

اما این نزاع فقط به کاربرد مفهوم وجود در زبان روزمره مربوط است و دیدگاه‌های حاصل از این نزاع لفظی در خصوص جهان خارج اختلافی با یکدیگر ندارند. ابدگرایان که از وجود موهای افلاطون دفاع می‌کنند ادعا ندارند که موهای افلاطون در موزه‌ای خاص نگهداری می‌شود. آنها مانند اکنون‌گرایان ادعا دارند موهای افلاطون در گذشته وجود داشته است. فقط یک دسته می‌گویند در زبان روزمره همین وجود در گذشته کافی است تا چیزی را در فهرست موجودات جهان قرار دهیم و دسته‌ای دیگر می‌گویند از نظر ما فقط موجودات کنونی را می‌توان در فهرست موجودات به شمار آورد.

انگر این بحث را نمونه ای از بحث های پوچ و فاقد محتوا می داند. 

او نشان می دهد در بحث بین اکنون‌گرایان و ابدگرایان دیدگاه‌های فرعی زیادی مطرح شده است که همگی مانند این اختلافی که اکنون به آن اشاره شد، فاقد محتوای عینی هستند. با اینکه فقدان محتوا مشکل اصلی این نزاع است اما مانند سایر بحث‌های تحلیلی نتایجی متافیزیکی نیز مطرح شده است که فاقد دلیل کافی و دلبخواهی هستند. به عنوان نمونه ابدگرایان با این استدلال که آینده نیز وجود دارد به جبر رسیده اند. چنین نتیجه ای نیز یک مغالطه لفظی است. چون آنچه وجود دارد می تواند ناشی از اراده آزاد باشد. به عبارت دیگر اگر آینده وجود دارد در آینده اختیار نیز وجود دارد. 

 

[1] Presentism

[2] Three-Dimensionalism

[3] کیت فاین مقاله‌ای با عنوان "در دفاع از سه‌بعد‌گرایی" دارد. م.

 ر. ک  Fine, 2006.

[4] John Bigelow

[5] Dean Zimmerman

[6] A. N. Prior

[7] Bigelow, 1996, 35–52.

[8]Bertrand Russell

[9] Hans Reichenbach

[10] W. V. Quine

[11] D. C. Williams

[12]J. J. C. Smart

[13] David M. Armstrong

[14]Theodore Sider

[15]  فهرست منابع مربوط به نزاع اکنون‌گرایان و ابدگرایان بسیار طولانی است. به عنوان نمونه ر. ک.

Russell, 1915, 212–23, 1948 and 1963.

Reichenbach 1956 and 1958.

Smart, 1949, and 1955 and 1963, and 1968.

Quine, 1953 and 1960.

Lewis, 1976, pages 145–52 and 1986.

Williams1951.

 Armstrong, 1980.

 Sider, 2001.

[16] Eternalism

[17] Four-Dimensionalism

۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۹ ، ۰۸:۱۰
رضا صادقی

لوئیس از فیلسوفان تحلیلی معاصر است که به تکثر جهانها باور دارد. خلاصه دیدگاه او این است که آنچه امکان دارد وجود دارد. اگر از لوئیس سوال کنیم آیا سنجاب آوازخوان نیز وجود دارد، پاسخ او مثبت است. از نظر او سنجاب سخنگو در جهانی دیگر وجود دارد که هیچ ارتباطی با جهان کنونی ندارد. بنابراین از نظر لوئیس بینهایت جهان وجود دارند. نظریة لوئیس یک بازی زبانی است که مفهوم جهان در کانون آن قرار دارد. جهان در معنای متعارف آن به معنای مجموعة همة چیزهاست. اما لوئیس آن را صرفا بر مجموعه‌ای از موجودات اطلاق می‌کند که با یکدیگر ارتباط دارند. تغییر معنای جهان صرفا بحثی لفظی است و باعث می‌شود کانون بحث لوئیس نیز از محتوا تهی شود. البته او در کنار این بحث لفظی ادعا دارد موجوداتی مادی وجود دارند که به طور کامل از موجوداتی که ما می‌شناسیم جدا هستند و هیچ ارتباطی با موجوداتی که ما می‌شناسیم ندارند. این ادعای او با اینکه مربوط به جهان واقعی است نیازمند دلیل است. اما دلیل او صرفا بر اساس تحلیل مفاهیم است و چون فاقد هر گونه مقدمة عینی است، نمی‌توان از آن نتیجه‌ای در مورد جهان عینی گرفت.

در این زمینه ر. ک.

زاهدی، محمد صادق، "آیا جهان‌های ممکن واقعیت دارند؟" نامة حکمت، شماره 5، بهار و تابستان 1384، 9-39.

این مقاله یکی از معدود متنهای تخصصی به زبان فارسی در خصوص تکثر جهانهاست و در آن می‌توان نمونه‌های متعددی از جدلهای لفظی را یافت. این بحث‌های تهی وقتی با ابهام ناشی از ترجمه همراه می‌شوند حیرت و سرگردانی مخاطب فارسی را چند برابر می‌کنند. به این سه نمونه توجه کنید:

1- برخی از طرفداران تکثر جهان‌ها با تمایز گذاشتن بین هستی to be  و وجود to exist ادعا دارند جهان کنونی وجود دارد و جهان‌های ممکن با اینکه وجود ندارند، اما هستند. پاسخ این ادعا نیز این نکتة ساده است که وجود و هستی که تفاوتی با یکدیگر ندارند! (12-13)

2- این نقد بر دیدگاه لوئیس نیز جالب است:"اینوگن می‌گوید من نمی‌توانم بپذیرم که من و آنچه اطراف من است «نحوه‌ای هستیم که اشیاء می‌توانستند باشند» این سخن وی ناظر به تعریف لوئیس از جهان‌های ممکن است. اگر چنانچه لوئیس معتقد است جهان بالفعل نباید با سایر جهان‌های ممکن تفاوت نوعی داشته باشد در این صورت جهان بالفعل نیز باید نحوه‌ای باشد که اشیاء آن گونه‌اند. اینوگن می‌گوید: حتی نمی‌توان گفت من و آنچه اطراف من است یکی از آن نحوه هایی هستیم که فعلیت یافته است. من و اشیاء پیرامون من یک شی نیستیم بلکه اشیا متعددیم. بنابراین نمی‌توان ما را با یکی از نحوه‌هایی که اشیا می توانستند باشند، یکی دانست. او می‌گوید: حتی اگر برخی اصرار ورزند که من و اشیای پیرامون من شیء واحد انضمامی‌ای را تشکیل می‌دهیم که می‌توان آن را جهان نامید نمی‌توان پذیرفت که این جهان بزرگ نحوه‌ای است که اشیاء می‌توانستند باشند" (22)

آیا اینکه "من و اشیاء پیرامون من یک شی نیستیم بلکه اشیا متعددیم" یک مطلب فلسفی عمیق است یا یک گزارة ریاضی مربوط به دورة دبستان؟ و آیا این مطلب که"نمی‌توان ما را با یکی از نحوه‌هایی که اشیا می توانستند باشند، یکی دانست" محتوایی عینی دارد؟

3. نمونة سوم جالب‌تر است. بر اساس نظر لوئیس هر چیزی که ممکن است وجود دارد. در اینجا به او اشکال شده است که در این صورت برای استدلال بر وجود الاغ سخنگو فقط کافی است بگوییم: "الاغ سخنگو ممکن است، پس وجود دارد." در حالی که برای باور به وجود چنین الاغی باید آن را دیده باشیم. پاسخ لوئیس این است که شناخت که فقط منحصر به تجربه و دیدن نیست. به عنوان نمونه در ریاضی نیازی به تجربه نیست. وقتی به لوئیس اشکال شد که ریاضی به این دلیل نیازمند تجربه نیست که ضروری است، پاسخ او این بود که آنچه ممکن است نیز در امکان خود دارای ضرورت است! (25)

مشابه این نمونه‌های تهوع‌آور در بحث‌های فلسفی معاصر کم نیستند و در مجموع نشان می‌دهند انسان مدرن رشدی کاریکاتوری داشته است و به همان اندازه که در علوم طبیعی و تسخیر طبیعت رشد حیرت‌انگیزی داشته است در فلسفه و جهان‌بینی دچار عقب‌ماندگی تأسف‌انگیزی شده است. انکار جایگاه معرفتی عقل و به تبع آن محرومیت از نور وحی علت اصلی چنین وضعیتی است.

۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۹ ، ۰۸:۴۵
رضا صادقی