دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

 

جان گریبین[1] ویراستار مجله دانشمند نوین در یک برنامه تلویزیونی در بی بی سی ادعا کرد اینکه مردم گمان می کنند باید باورهایی داشته باشند میراث کلیسای قرون وسطا است.[2] او در این گفتگو باور را مرگ عقلانیت می داند و در دفاع از بی باوری استدلال می کند که اگر به چیزی باور داشته باشیم دیگر در مورد آن بخش از هستی نمی اندیشیم. از نظر او به هر اندازه که باورهای بیشتری داشته باشیم اندیشه کمتری داریم. کسی که نسبت به هر چیزی باوری داشته باشد دیگر در مورد هیچ چیزی نمی اندیشد و چنین فردی از نظر پزشکی زنده تلقی نمی شود. چون از نظر پزشکی کسی که مغزش فعالیتی ندارد فاقد حیات است. برای دفاع از بی باوری گاهی نیز به تفسیرهایی که از مکانیک کوانتوم وجود دارد تمسک شده است و حتی نسبیت عام نیز به معنای نسبیت هر گونه باوری تلقی شده است.

به نظر می رسد در این بحث باید بین باور و تعصب تمایز گذاشت. تعصب و جزم اندیشی مانع عقلانیت است. اما باور یک ضرورت است.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۱۴:۲۰
رضا صادقی

 

 

 

 

مقاله پیتر سینگر با عنوان «قحطی، ثروت و اخلاق»[1] که در سال 1972 منتشر شد متنی تأثیر گذار در حوزة فلسفه است که در ارتباط با آن آثار زیادی نگاشته شده است. سینگر در این مقاله به مخاطبین خود توصیه می کند برای خروج ازوضعیت نهیلیسم و رنج بی معنایی به اصول بشردوستانه بازگردند و برای نجات جان انسانهایی که همین الان به دلیل نداشتن غذای کافی در حال جان دادن هستند اقدام کنند. سینگر حتی اندیشة فلسفی پیرامون عدالت را تا زمانی که با اقدامی عملی همراه نباشد نوعی بی تفاوتی در قبال مرگ و رنج انسانهای دیگر می داند و برای همین مقاله خود را با این جمله آغاز می کند که: «اکنون که این مقاله را می نویسم، در نوامبر 1971، در شرق بنگال انسانهایی به دلیل نداشتن غذا، سرپناه و دارو در حال جان دادن هستند.»

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۴:۲۵
رضا صادقی

«ایده های تهی»[1] نام کتاب جدید پیتر انگر است که آکسفورد آن را چاپ کرده است. این کتاب نقدی بی پرده بر فلسفه تحلیلی است که توسط یکی از متخصصین این شاخه نگاشته شده است. انگر که استاد تمام فلسفه در دانشگاه نیویورک است در مصاحبه با گریس بوی خود را در نگارش این کتاب تحت تأثیر ویتگنشتاین می داند و می گوید: «اساس حرف او این بود که باید بکوشید برای جوان‌هایی که می‌خواهند فلسفه را شروع کنند نقش درمانی داشته باشید، آن‌ها را از این رشته دور کنید و آن‌ها را به سمت کاری مفید‌تر راهنمایی کنید.»[2] انگر که در متن کتاب به فلسفه تحلیلی نظر دارد معتقد است مسائلی که در این شاخه مطرح می شوند: «تنگ‌نظرانه یا بدیهی و بی‌اهمیت‌اند. کسانی که برای تحصیل در رشتۀ فلسفه ثبت‌نام می‌کنند به فکرشان هم نمی‌رسد که قرار است کارشان به بحث دربارۀ این چیزها ختم شود. دانشجویان می‌خواهند چیزی دربارۀ «سرشت غاییِ واقعیت» و نسبت خودشان با آن بیاموزند. اما وقتی فلسفه می‌ورزید، حتی امید هم ندارید به چیزی نزدیک شوید که پاسخی معقول و درست به این سؤالات به جا باشد.»

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۴ ، ۱۳:۳۰
رضا صادقی