نمود ترجمة فنومن است که گاهی آن را پدیدار یا پدیده نیز ترجمه کرده اند. نمود در برابر نومن است که بود یا جهان آن گونه که هست یا "شیء فینفسه" ترجمه میشود.
دوگانة بود و نمود با اینکه بسیار مشهور است اما تعریف آن ابهام دارد.
1-مشکل اصلی این است که بود یک مفهوم متافیزیکی است و نمود یا پدیدار مربوط به معرفتشناسی است. بنابراین این دو مقابل یکدیگر نیستند و به دو ساحت متفاوت مربوط هستند. در یک توصیف کامل از "جهان آنگونه که هست" باید به پدیدارها نیز اشاره کرد.
2-مشکل دیگر این است که نمود یا پدیدار گاهی به گونه ای تعریف میشود که در ذهن یک فرد است. گاهی نیز نمود و پدیدار همان جهان طبیعت است که موضوع علم فیزیک است.
بود هم گاهی اصل واساس جهان فیزیکی است و گاهی نیز فقط یک فرض منطقی در ذهن است که برای توضیح جهان طبیعت به آن نیاز است.
3- تعریف بود نیز گرفتار تناقض است. چون مهمترین ویژگی بود این است که قابل شناخت نیست. اما چیزی که قابل شناخت نیست، نامی ندارد و نمیتوان در مورد آن صبحت کرد. کسانی که دوگانة بود و نمود را مطرح کردهاند با تفصیل از تفاوتهای این دو صحبت میکنند. آنها حتی زمانی که ویژگیهای خاص به نمود را بیان میکنند تصریح میکنند که این ویژگیها در بود یافت نمیشود. بنابراین حتی برای معرفی نمود نیز به شناخت بود نیاز است و این شیوة بحث با این ادعا که بود قابل شناخت نیست در تعارض است.
4- طرفداران این تقسیم همیشه از تأثیر بود در تحقق نمود بحث میکنند. اما هیچگاه از تأثیر چهان پدیداری بر جهان آنگونه که هست بحث نمیکنند. در حالی که این رابطه نمی تواند یک طرفه باشد. به هر حال ذهن انسان و آنچه برای آن پدیدار میشود بخشی از جهان است و بر جهان آنگونه که هست تأثیر دارد.