دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

۳ مطلب در فروردين ۱۴۰۳ ثبت شده است

 

نمود ترجمة فنومن است که گاهی آن را پدیدار یا پدیده نیز ترجمه کرده­ اند. نمود در برابر نومن است که بود یا جهان آن گونه که هست یا "شیء فی‌نفسه" ترجمه می­شود.

دوگانة بود و نمود با اینکه بسیار مشهور است اما تعریف آن ابهام دارد.

1-مشکل اصلی این است که بود یک مفهوم متافیزیکی است و نمود یا پدیدار مربوط به معرفت­شناسی است. بنابراین این دو مقابل یکدیگر نیستند و به دو ساحت متفاوت مربوط هستند. در یک توصیف کامل از "جهان آنگونه که هست" باید به پدیدارها  نیز اشاره کرد.

2-مشکل دیگر این است که نمود یا پدیدار گاهی به گونه ­ای تعریف می­شود که در ذهن یک فرد است. گاهی نیز نمود و پدیدار همان جهان طبیعت است که موضوع علم فیزیک است.
بود هم گاهی اصل واساس جهان فیزیکی است و گاهی نیز فقط یک فرض منطقی در ذهن است که برای توضیح جهان طبیعت به آن نیاز است.

3- تعریف بود نیز گرفتار تناقض است. چون مهم­ترین ویژگی بود این است که قابل شناخت نیست. اما چیزی که قابل شناخت نیست، نامی ندارد و نمی­توان در مورد آن صبحت کرد. کسانی که دوگانة بود و نمود را مطرح کرده­اند با تفصیل از تفاوتهای این دو صحبت می­کنند. آنها حتی زمانی که ویژگی­های خاص به نمود را بیان می­کنند تصریح می­کنند که این ویژگی­ها در بود یافت نمی­شود. بنابراین حتی برای معرفی نمود نیز به شناخت بود نیاز است و این شیوة بحث با این ادعا که بود قابل شناخت نیست در تعارض است.

4- طرفداران این تقسیم همیشه از تأثیر بود در تحقق نمود بحث میکنند. اما هیچگاه از تأثیر چهان پدیداری بر جهان آنگونه که هست بحث نمیکنند. در حالی که این رابطه نمی تواند یک طرفه باشد. به هر حال ذهن انسان و آنچه برای آن پدیدار میشود بخشی از جهان است و بر جهان آنگونه که هست تأثیر دارد. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۳ ، ۱۲:۰۶
رضا صادقی

ادعای بازگشت ابدی به عنوان بخشی از فلسفة نیچه مطرح است. در این دیدگاه ادعا شده است برای هر انسانی تولدهای بی نهایتی قابل تصور است که در طول زمان بی نهایت رخ خواهند دارد. طرفداران این دیدگاه ممکن است باور به تناسخ را با دیدگاه تکامل تلفیق  کنند و انتظار داشته باشند انسان در تولدهای بعدی از نقصهای کنونی خود رها شود.

با اینکه تطور نسلها یک دیدگاه تجربی است، اما برای تناسخ و تکامل ضمانتی تجربی یا عقلی وجود ندارد و این دو دیدگاه نمی توانند بخشی از دانش تجربی یا فلسفه باشند. حتی تداوم بقای نوع بشر بر روی زمین نیز ضمانتی عقلی یا تجربی ندارد و فقط خدا می تواند چنین بقایی را تضمین کند. بقای نوع بشر تا زمانی مشخص (که تکاملی عقلی واخلاقی رخ دهد) بخشی از باورهای دینی است و مانند جزئیات حیات پس از مرگ و جاودانگی اخروی، نیازمند وحی است و بدون دین قابل اثبات نیست. تا این لحظه از تاریخ بشر این پیش­بینی دین تحقق یافته است و زندگی انسان مدام از نظر کیفی و کمی رشد کرده است. اما جدای از ارادة خداوند، هیچ ضمانتی برای تداوم این وضعیت وجود ندارد.

بنابراین تطور زیستی تضمین نمی کند که نسل‌های آینده موجوداتی بی‌نقص هستند. تطور حتی نمی‌تواند بقای بشر بر روی زمین را تضمین کند و یا پیش‌بینی کند. از نظر علمی و از نظر منطقی همیشه این امکان هست که نسل انسان در فرایند تطور ضعیفتر و یا نابود شود. حتی اگر نوع بشر نابود نشود،  رهایی انسان از نقصهای ذاتی خود ناممکن است. انسان گرفتار نقصی ذاتی است و هیچ تحولی نمی­تواند آن را از بین ببرد. نقص ذاتی انسان در این است که  وجودش از خودش نیست و هر کمالی هم که دارد، به او داده شده است. بنابراین انسان هر چه کاملتر شود، هیچگاه مالک وجود و کمالات خود نمی شود.

فرض کنید یک نفر ادعا کند انسان بعد از مرگ بار دیگر متولد می شود و  از ابتدای تولد از هر نظر کامل است و هیچ نقص و جهلی ندارد. ادعای بازگشت ابدی به همین اندازه بی دلیل و خیالی است.  شاید بیشتر انسانها آرزو دارند مرگی نباشد و در طول یک زندگی جاودانه تکامل بیابند. اینکه انسان در هر لحظه ای که اراده کند کامل و بی نقص شود، نیز یک آرزوی جالبتر است، یا اینکه انسان  در جهانهای موازی زندگی های متعددی را تجربه کند. اما این فرضها هیچ یک دلیلی عقلی یا تجربی ندارند. بازگشت ابدی نیز تفاوتی با این فرضها ندارد و اینکه در یک کلاس یا کتاب فلسفی مطرح شود، ماهیت خیالی آن را تغییر نمی دهد. 

در بازگشت جاودانه ادعا می شود ساختار کنونی جهان در آینده تکرار می شود. در گذشته هم شاید این ساختار تکرار شده باشد. اما شباهت ساختاری این همانی شخصی را  تضمین نمیکند. فرض کنید ساختار کنونی زمین همین الان نمونه هایی داشته  باشد و انسانهایی کاملا شبیه ما در سیاره ای دیگر زندگی کنند. چنین شباهتی هیچ امتیازی برای انسانهای روی زمین نیست و آنها نمی توانند با وجودی که ساختار بدنش مشابه با خود آنهاست، این همانی داشته باشند. آنها نمی توانند بگویند من در جای دیگری نیز حضور دارم و یا یک زندگی دیگر نیز دارم. تکرار ساختار کنونی جهان در آینده نیز نمی تواند این همانی را تضمین کند. باور به روح جاودانه این مشکل را ندارد و با تداوم آگاهی  این همانی را تضمین می کند. 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۰۳ ، ۱۱:۳۴
رضا صادقی

خلاصه ای از کتاب توهم بی تقصیری در زمستان 1402 منتشر شد. 

اینجا

 

کتاب با زبانی ساده تناقض‌هایی را نشان می‌دهد که در باور‌های اخلاقی انسان‌ معاصر وجود دارد و از اخلاقی رهایی‌بخش دفاع می‌کند که از این تناقض‌ها رهاست.از آنجا که زندگی بر اساس اخلاق رهایی‌بخش هزینة مادی سنگینی به دنبال دارد، هر فردی باید در طول زندگی خود به دنبال بیشترین درآمد باشد تا بتواند هزینه‌های زیست اخلاقی را پرداخت کند. این سبک زندگی هم رهای از رهبانیت قرون وسطایی است که با نام تصوف در جوامع شرقی ریشه دوانده است و هم رهای از نگاه ابزاری به انسان است که در نظام سرمایه‌داری نهادینه شده است و با تشدید فاصلة طبقاتی مرگ و میر میلیونی کودکان گرسنه را به دنبال داشته است. اخلاق رهایی‌بخش با اینکه به دنبال حل مشکلات جمعی بشر است اما در بهبود زندگی مادی فرد و رهایی از بی‌معنایی و پوچی نیز نقش مثبتی دارد.

 

انگر به طور مستقیم تحت تأثیر اندیشة سینگر است.  ترجمة کتاب دیگر دوستی سینگر نیز در سال 1401 منتشر شده است.
اینجا

 

      

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۰۳ ، ۱۱:۰۸
رضا صادقی