دانشگاه باید به برق وصل شود!
دکتر عصاره متخصص قلب و استاد دانشگاه علوم پزشکی اهواز است که نقد دانشگاه را با یک مثال شروع میکنند:
در فیلم سینمایی "اسرار گنج دره جنی" یک روستایی مقدار زیادی طلا پیدا می کند و به شهر میرود و مثلاً تلویزیون و کولر خریداری می کند و به روستایی که برق نداشته باز می گردد.
در یک صحنه از این فیلم مرد روستایی تلویزیون را روی یک چهار پایه قرار می دهد و همه را جمع می کند که آن را نگاه کنند و به همه می گوید که در شهر مردم جمع می شوند و تلویزیون نگاه می کنند. همه ی روستایی ها با تحیر و تعجب به این دستگاه که هیچ چیزی را نشان نمی داد نگاه می کردند. کسی متوجه نمیشد که این تلویزیون باید چیزی نشان دهد و همه از اینکه تلویزیون تماشا میکنند خوشحال بودند و از تلویزیون تعریف میکردند.
داستان دانشگاه های ما هم همین است. ما می دانیم که در خارج چیزی به نام دانشگاه هست و چیزی به نام تحقیقات صورت می گیرد و آن جا چیزی به نام مقاله چاپ می کنند. ولی متوجه نیستیم که دانشگاه های آن ها به برق وصل است. یعنی دانشگاه طراحی شده است که به جامعه و صنعت سرویس دهد. طبیعی است که تعداد رشتهها، محتوای درسها و تعداد دانشجویان بر اساس نیاز جامعه ی خودشان تنظیم میشود. اما دانشگاه های ایران به کنکور و به دبیرستان ها و به تعداد ورودی ها و به نیاز و علاقه جامعه به مدرک دانشگاهی وصل هستند. گاهی هم واحدهای درسی به تقلید از غربِ چند دهه قبل نگاشته شده است. یعنی همان زمان هم شاید ربطی به نیازهای جامعه ی ما نداشته است و همین زمان هم شاید در غرب دیگر تدریس نشوند. موضوع و مسئلة تحقیق نیز وقتی وارداتی باشد نتیجة آن برای حل مشکلات کشورهای غربی موفق است.
در دانشگاه پژوهش و کلاس باید به طور طبیعی متولد شود. در یک روند طبیعی سامسونگ، توشیبا، موتورولا، آی بی ام و و.... به پژوهش یا دانشجوی دانشگاه نیاز دارند. دانشگاه دانشجویانی را تولید می کند که بتوانند به نیازهای این شرکت ها پاسخ دهند و به تکنولوژی جدید دست پیدا کنند. صنعت به اساتید پول می دهد و اساتید از آن پول خرج دانشجو می کنند تا پروژه آن ها را جلو ببرد. صنعت به استاد نیاز دارد و استاد به دانشجو نیاز دارد. حاصل کار تحقیقاتی دانشگاه هم منجر به ثبت اختراع می شود و در مرحله بعد هم شاید منجر به انتشار مقاله شود.
در چنین فرایندی دانشگاه ها از دانشجو نمی خواهند که برای گرفتن مدرک مقاله چاپ کند. چون دانشجو با انجام پروژه لیاقت خود را ثابت کرده است و دیگر نیازی به اثبات آن با چاپ مقاله ندارد. به این ترتیب تلویزیون آن ها به برق وصل است.
در ایران ارتباطی بین صنعت و دانشگاه به صورت عمده وجود ندارد. خیلی جاها هم که ارتباط وجود دارد فقط دستوری و صوری است و به احتمال زیاد با پول نفت از این وصلت محافظت می شود.
وقتی داتشجو و پژوهش دانشگاه راه حلی برای مشکلات صنعت ندارند دلیلی ندارد که صنعت به استاد پول بدهد .
در چنین فضایی استاد فقط برای افزایش تعداد مقالات خود و پر کردن ساعات موظفی تدریس به دانشجو نیاز دارد. دانشجویی که در این دانشگاه تربیت می شود اصلا قرار نیست مشکلات واقعی جامعه و صنعت را با آخرین یافته های علم حل کند و چنین مهارتی را در دانشگاه کسب نمیکند. فارغ التحصیل این دانشگاه به محض ورود به جامعه به جای اینکه بتواند مشکلات را حل کند به یک مشکل تبدیل میشود.
اینجاست که می بینیم تلویزیون ما به برق وصل نیست و ما به این تلویزیون زل زده ایم و حواسمان نیست که طلاها را برای دستگاهی هزینه کرده ایم که چیزی نشان نمی دهد.
متن اصلی ایشان را اینجا ببینید.