دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

شباهت شگفت انگیز جلسات دفاع از پایان نامه

شنبه, ۱ بهمن ۱۴۰۱، ۰۳:۰۶ ب.ظ

آقای فاضلی استاد گروه جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی توصیفی انتفادی از جلسه دفاع دانشجویی دارد که مربوط به چند سال قبل است. اما اگر همین الان در جلسات دفاع عضو ناظر باشید،  از اینکه جلسات دفاع در همه دانشگاهها تا این اندازه به یکدیگر شباهت دارند شگفت زده خواهید شد و از اینکه هنوز بعد از چند سال اوضاف تغییری نکرده است ...
 

استاد نوشتة خود را با اشاره به داستان لباس نامرئی پادشاه شروع می کند و می نویسد: 

وضع اما الان اغلب چگونه است؟ دانشجو موضوعی انتخاب کرده، استادی دارد که خیلی برایش وقت نگذاشته، خودش هزار مشکل داشته، داده‌ها و تحلیل‌های پایان‌نامه‌اش صد مشکل دارد و با هزار استرس و از ترس شهریه اضافی و سنوات، در دقیقه نود راهی جلسه دفاع شده است.

برخی استاد راهنماها یک بار هم پایان‌نامه را نخوانده‌اند، استاد داور هم تازه یک روز قبل دویست صفحه متن دریافت کرده که بخواند و فرصت هم نداشته است. دانشجو خودش می‌داند که کار درستی انجام نداده، داور و راهنما هم خودشان این‌کاره‌اند و می‌دانند چه حکایتی است.

اغلب جلسات به گونه‌ای برگزار می‌شود که استاد و دانشجو می‌دانند کار پایان‌نامه صد مشکل دارد، اما داور هم سکوت می‌کند (مانند وزیران و مردم در داستان لباس جدید پادشاه)، هیچ بچه شیطانی هم پیدا نمی‌شود که فریاد کند این پایان‌نامه هزار و یک مشکل دارد و پادشاه لباس ندارد.

اگر مشکلات پایان نامه را کسی بگوید، استاد راهنما هزار توجیه می‌آورد که بله، دانشجو مشکلات داشته و انشاءالله در آینده تلاش می‌کند و ایرادات را رفع می‌کند.

موقع نمره دادن، اغلب گفته می‌شود که نمرات در این دانشکده بین ۱۸.۵ تا ۱۹.۵ در نوسان است (اخیرا 20 هم میدهیم!) ؛ یعنی بین پایان‌نامه خوب و بد فرقی نیست. داوری که نمره کمتر از این‌ها بدهد، آدم بد می‌شود، همان بچه شیطانی که فریاد زد «پادشاه لخت است.»

همه با هم تبانی نانوشته‌ای دارند که از خیر دیدن «لختی پادشاه» بگذرند. دانشجو در این تبانی، نمره‌اش را می‌گیرد اما اهل علم نمی‌شود. خودش می‌داند لخت است، استادش هم می‌داند و همیشه پادشاه لخت می‌ماند.

لختی، به داغ هویتی زندگی علمی‌ دانشجو بدل می‌شود. این پادشاهان لخت یک عمر با این داغ سر می‌کنند. 

پادشاهان لخت، می‌فهمند که علم و دانشگاه عرصه کوشش نیست، ...

پادشاهان لخت بعدها همین کردار را در جامعه تکرار و تکثیر می‌کنند. لخت‌ها یکدیگر را نیز می‌شناسند و به تدریج قراردادی نانوشته شکل می‌گیرد که هیچ کس لختی دیگری را به رخش نکشد و صدایش را درنیاورد.

دانشگاه لُخت‌پرور به تدریج جامعه را نیز از درون بی‌هویت و لُخت می‌کند؛ و پادشاهان لخت بر مسندها می‌نشینند و پوچی نهاد علم و ضرورت سرپوش نهادن بر لختی‌ها را پیشه می‌کنند.


متن کامل نوشته ایشان را اینجا ببینید.
 

پی نوشت: 

 منابع و ذهنهایی که در دانشگاه نابود می شوند فقط بخشی از خسارت تداوم این وضعیت است. خسارت اصلی در تداوم و تثبیت و تکثیر این وضعیت در متن جامعه است. بخش زیادی از مشکلات اقتصادی و اداری و حتی خانوادگی به همین کم کاری اصحاب آکادمی مربوط است که به عنوان یک الگو به جامعه سرایت می کند .
 دانشگاه اگر به درستی ذهن ها را تنظیم کند جامعه تحولی بنیادین را تجربه خواهد کرد و 
 برای تغییر بنیادین در جامعه نخست باید دانشگاه تغییر کند.

اینکه اکنون هیچ تشکل و گروه دانشجویی نیست که مطالبه ی تحول در دانشگاه را دنبال کند، دلایل پیچیده ای دارد که به مهارت اصحاب آکادمی در دفاع از خود مربوط است.

اصحاب آکادمی به جای اینکه هر گونه اتهامی را بپذیرند و به جای اینکه خود و جامعه را تغییر دهند،  به عنوان مدعی به توصیف  مشکلات در جامعه می پردازند و نهادهای بیرون از دانشگاه را به عنوان مقصر اصلی معرفی می کنند. 
اینکه هر چند سال یکبار انرژی دانشجویان ناراضی  در تقابل با سایر نهادها تخلیه می شود یکی از شگردهای اصحاب آکادمی (خیاطهای لباس نامرئی پادشاه که بدون اینکه لباسی بدوزند منافع اقتصادی هنگفتی را به جیب می زنند) است که به این صورت ذهنها را از مشکلات دانشگاه منحرف می کنند و برای منافع خود مصونیت ایجاد می کنند. 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۱۱/۰۱
رضا صادقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی