دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

شش پرسش گیاه خواران

سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۰:۰۱ ق.ظ

 

سوال: اگر اصل بر وجود باشد حیوانات هم حق وجود دارند. در این صورت وقتی می توانیم بدون کشتن حیوانات زنده بمانیم چرا آنها را برای غذای بهتر به قتل می‌ر سانیم؟

پاسخ: حتی برای گیاه خواری نیز  میلیونها شته و  موش و خرگوش کشته می شوند تا انسان بتواند غذایی گیاهی داشته باشد و  زنده بماند.

در جهانی ایدئال همه گیاهان و حیوانات و حتی اشیاء به اندازه انسان از حق وجود برخوردار هستند. در جهان ایدئال حتی باید به مسکن و خوراک حیوانات نیز فکر کرد.اما جهان واقعی با جهان ایدئال فرق دارد. در جهان واقعی یک ساعت که رانندگی کنی هزاران حشره کشته می‌شوند. اگر قرار است هیچ حیوانی را نکشیم باید حتی از قدم زدن نیز صرف نظر کنیم.

برای نابودی ویروسها نخست باید درمانها را روی موشها آزمایش کنیم یا روی انسانها. من ترجیح می دهم روی هیچ موجودی آزمایش نشود و همه زنده بمانند. ولی وقتی مجبوریم بین انسان و موش یکی را انتخاب کنیم من بقای انسان را انتخاب می کنم. نه به این دلیل که خودم انسان هستم. به این دلیل که انسان عقل دارد و تمدن و دانشگاه و اینترنت و ... موش اینها را ندارد.

سوال: شاید موشها نیز عقل و زبانی داشته باشند که من از آن خبر ندارم؟

عقل و زبان و تمدن نشانه‌های خودشان را دارند. اینکه موش‌ها دانشگاه ندارند و هنگام خاکبرداری نمی‌توان آنها را قانع کرد لانه خود را ترک کنند معنایش این است که آنها عقل و زبان ندارند.

اینکه شاید موش عقلی داشته باشد متفاوت با عقل من این نسبی گرایی است و همه استدلالها و گفتگوها را زیر سوال می برد. تمام این گفتگو و همه محصولات علمی و عقلی بر این فرض قابل احترام هستند که منطق و اخلاق اصول ثابتی دارند. در غیر این صورت نابود کردن حیوانات یا حتی انسانها منعی نخواهد داشت. چون این از منظر انسانی بد است و از منظری دیگر خوب است.

شما از منطق انسان برای دفاع از حقوق حیوان استفاده می کنید. شاید در منطق موشها بهترین سرنوشت این است که موش آزمایشگاهی باشی و در منطق گوسفند بهترین سرنوشت ذبح شدن باشد. منظورم این است که اگر منطق دیگری و اخلاق دیگری قابل فرض باشد مجبور به سکوت هستیم و گفتگو بین خود انسانها نیز بی فایده است.

سوال: ما انسانها با همه ادعایی که داریم هنوز نتوانسته ایم به اندازه مورچه ها هماهنگ باشیم و همکاری داشته باشیم. آنها سلاح اتمی نمی‌سازند و محیط زیست خود را تخریب نمی کنند و از این نظر بهتر از ما هستند.

در مورد نظم و همکاری مورچه ها با اینکه شگفت انگیز است اما اختیار و آگاهی و انتخابی در آن نیست. مورچه نمی تواند طور دیگری باشد و اصلا از روشهای دیگر خبر ندارد. بنابراین هنوز ارزش انسان بیشتر است که با اختیار خود و با اندیشه و با آزمون وخطا به نظم و همکاری می رسد و البته همین اختیار و عقل و آزمون و خطا عامل تخریب محیط زیست و ساخت بمب اتم است.

مورچه ها از زمان ارسطو تا الان به یک شیوه لانه می سازند و با یک زبان با هم صحبت می کنند. مورچه اگر اندکی عقل داشت از نردبان استفاده می کرد و بعد از قرنها یک چتر روی لانه اش می ساخت که با هر بارانی مجبور نباشد این همه تلفات بدهد و انبارهای غذایش نابود شود.

 

سوال: اگر موجوداتی برتر از انسان پیدا شوند آیا حق دارند از فرزندان ما به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده کنند؟

اگر موجود برتری باشد باید بتواند با ما ارتباط برقرار کند و منطق ما را درک کند. در این صورت با گفتگو و همکاری بهترین راه را برای رشد پیدا می کنیم. در زندگی با چنین موجوداتی اگر مجبور شدیم بین انسان و آن موجود برتر یکی را انتخاب کنیم باز به حکم عقل و اخلاق باید تلاش کنیم از هر دو نسل محافظت کنیم. اما اگر راهی نیست انسان فدای آن موجود برتر خواهد شد. همانگونه که الان انسانها فداکاری می کنند و خود را فدای هم نوع و هم مرتبه خود می کنند.

سوال: الان در جهان خود انسانها نیز هیچ اصل منطقی و اخلاقی مورد اتفاقی وجود ندارد و اگر موجودات برتری به این بحث وارد شوند آشفتگی بیشتر می‌شود. پس چگونه می توان امیدی به گفتگو داشت؟

در این دنیای آشفته گام نخست اصالت وجود است. اگر قوانین کلی وجود را به رسمیت بشناسیم گفتگو آغاز خواهد شد. در جهان ما و جهان بیگانگان قوانین مشترکی وجود خواهد داشت که به وجود مربوط است. مثل اینکه وجود با عدم جمع نمی شود. این یک اصل منطقی مشترک برای هر جهان قابل تصوری است. در اخلاق نیز می‌توان با این اصل شروع کرد که تمام قوانین اخلاق را به گونه ای تنظیم کن که  به حفظ و بسط وجود کمک کند. آیا به نظر شما انسانی در این کره خاکی هست که با این دو اصل موافق نباشد و آیا جهانی قابل فرض هست که این دو اصل در آنجا قابل طرح نباشد؟ آیا در جهان موجودات برتر از انسان وجود با عدم جمع می‌شود و یا نابود کردن وجود بهتر از بسط و حفاظت از آن است.

 

سوال: طبق نظر داروین گوسفند پسرعموی ماست. آیا خوردن پسرعمو یک جنایت و خلاف اخلاق نیست؟

پاسخ: طبق نظریه داروین ممکن است ویروسها پدربزرگ ما باشند. آیا این اخلاقی است که آنها را با الکل نابود کنیم؟ 

بنابر این با اینکه اصل بر وجود است اما وجود مراتبی دارد و در تعارض بین مراتب وجود مرتبة بالاتر مقدم است. در جایی که مجبوریم به انتخاب هستیم انسان به دلیل عقل و تمدنی که دارد مقدم است.

به عنوان نمونه در جهان واقعی یا ویروسها ما را نابود می کنند یا ما آنها را. راه سومی نیست. اصالت وجود یعنی هم ویروسها بمانند هم انسانها. اما وقتی مجبوریم بین این دو یکی را انتخاب کنیم انسان را انتخاب می کنیم.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۰/۰۲/۰۷
رضا صادقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی