دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

آیا نیچه فیلسوف است؟

چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۵۲ ق.ظ

 

 

به این سخن نیچه در قطعه 2 دجال توجه کنید:

 «نیک چیست؟ آنچه حس قدرت را تشدید می کند، اراده به قدرت و خود قدرت در انسان. بد چیست؟ آنچه از ناتوانی زاید. نیک بختی چیست؟ احساس اینکه قدرت افزایش می یابد... به هیچ روی نه صلح، بل جنگ؛ نه فضیلت بل زبردستی ... ناتوانان  و ناتندرستان باید نابود شوند. این است نخستین اصل بشر دوستی ما. چه چیز زیان بخش تر از هر تباهی است؟ هم دردی فعال نسبت به ناتوانان و ناتندرستان، یعنی مسیحیت.»

از این قبیل سخنان در آثار نیچه کم نیست و معمولا با تمسک به همین سخنان گفته شده همانگونه که نتیجة فلسفة مارکس استالین بود نتیجة فلسفة نیچه نیز هیتلر بود. اما آیا این سخنان از سنخ سخنان فلسفی است؟ نیچه خود را فیلسوفی نا اخلاقی می نامد که «شادی در نابودی» را جستجو می کند.[1] جنگ از نگاه او نوعی جراحی است که برای خارج کردن عضو فاسد انسانیت ضرورت دارد و کسانی که از همدردی با ضعفا سخن می گویند با حفظ عضو فاسد زمینة فساد کل انسان را فراهم می کنند.[2]

او غذا، مکان و سرگرمی را مهمتر از مفاهیمی مانند فضیلت و گناه تلقی می کند.[3] «آنها که بر اساس معیارهای دیگر برجسته تلقی شده اند را به هیچ رو متعلق به نوع انسان نمی پندارم-از نظر من آنان تفالة نوع انسان، زاده های ناقض بیماری و غریزه‌های کینه جویانه اند.»[4] از نگاه او عظیم ترین وظیفة زندگی عبارت است از «تولید نسل عالی تر انسانیت، همراه با نابودسازی سرسختانة عناصر فاسد و انگلی.»[5] معیار انگل بودن از نظر او فقر و ناتوانی است. او می گوید: «آن کس که از زندگی فقیر است، آن کس که ناتوان است،‌زندگی را نیز بیچاره و گدا می کند:‌ توانا زندگی را توانا می کند. آن یکی انگل زندگیست و این یکی بخشنده و فزایندة‌ زندگی.»[6]

در طول تاریخ حس همدردی باعث ماندگاری ضعیفان می شود. اما نیچه همدردی را «خطرناکتر از هر سیئه»[7] می نامد و اخلاق را مرگبارترین اشتباه می نامد.[8] آسیبی که آدم های خوب عاملش هستند آسیب‌بخش ترین است.[9] «کاش تندبادی می وزید و این پلاسیده ها و کرم خورده ها را همه از درخت می تکاند. کاش واعظان مرگ شتابان فرا رسند.»[10]بنابراین او با اسپنسر[11] موافق است که ضعفا به حکم تقدیر محکوم به نیستی هستند و می نویسد: «انسان باید به تقدیر و سرنوشت حرمت گذارد، به همان تقدیر که به ناتوان می گوید: «نیست شو و از میان رو.»[12] ناراحتی وجدان از نظر او «چیز قابل احترامی نیست.»[13] نوع دوستی از نگاه نیچه هستی را از خصلت با عظمتش محروم می کند و به معنی عقیم ساختن انسان و فروکاستن او به گونه ای پست و خوار است.[14] این نگاه غیر انسانی و این عبارات غیر اخلاقی هیچ نسبتی با حکمت و فلسفه ندارند.

در آثار نیچه بی معنایی و پوچی حاصل از الحاد مدرن به اوج خود می رسد. او دشمن همة خوبی هاست و هیچ نسبتی با حکمت و اخلاق ندارد. ترویج اندیشه و آثار او صرفا باعث رشد پوچگرایی، یاس، نا امیدی، بی تفاوتی و حتی خشونت می شود. با توجه به اینکه  آثار او خطابی و شاعرانه است و فاقد منطق عقلانی مشخصی است، جایی برای نقد عقلانی نیز نیست و مشخص نیست دانشجویان فلسفه با کدام روش می توانند سخنان او را ارزیابی و تحلیل کنند. اصلا یافتن اصولی عقلی و منطقی که با آن بتوان نیچه را نقد کرد با اندیشة نسبی گرایانة او در تضاد است و لذا بیشتر پایان نامه هایی که در مورد او نگاشته شده است نقلی و خالی از نقد است. خود او نیز به این نکته اذعان دارد که «هنر ارزشی بیش از حقیقت دارد.» (اراده قدرت، 853) او به هیچ اصل منطقی، عقلی، علمی و یا اخلاقی باور ندارد و در حالی که هیچ محدودیتی برای سخن گفتن ندارد به خطیبی سخنور تبدیل شده است که با صدایی رسا بی معنایی را تبلیغ و خشونت را ترویج می کند. قطعا قطع کردن چنین خطابه ای مخالفت با عقل و فلسفه نیست.  


[1]  نیچه، 1375، 125 هیچ گروهی از نفرت و کینة نیچه در امان نیست. او بعد از آنکه اخلاق انحطاط را نفی می کند می گوید«هر آن کس که با من همرأی نباشد از نظر من آلوده است ... اما تمام جهان با من مخالف است.» نیچه، 1375، 150

[2] نیچه، 1375، 150

[3]  نیچه، 1375، 100

[4]  نیچه، 1375، 125

[5]  نیچه، 1375، 126

[6] نیچه، 1335، 77

[7]  نیچه، 1335، 80

[8]  نیچه، 1375، 202

[9]  205

[10] نیچه،‌ 1377، 86

[11] هربرت اسپنسر (Herbert Spencer: 1820-1903)؛ فیلسوف و جامعه شناس انگلیسی که تحت تاثیر داروین به "تنازع بقاء اجتماعی" معتقد بود و می‌گفت باید یک نزاع طبیعی و یک گزینش طبیعی صورت بگیرد که در اثر آن به تدریج فقرا از بین بروند (از گرسنگی بمیرند) و فقط ثروتمندان باقی بمانند تا اینکه یک جامعه مرفه و قدرتمند شکل بگیرد. از نظر او حمایت دولت و دیگران از فقرا باعث تکثیر انسان های ضعیف و ناتوان در اجتماع می‌شود. او معتقد بود سازمانهای خیریه با حفاظت از جان فقرا و ضعفا بزرگترین جنایت را در حق بشریت مرتکب می شوند. اسپنسر در سفری که به آمریکا داشت مانند یک قهرمان مورد استقبال قرار گرفت.

 

[12] نیچه، 1335، 80

[13]  نیچه، 1375، 75

[14]  نیچه، 1375، 204

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۸
رضا صادقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی