دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

یکی از بحث هایی که درباره آزادی در جامعه ما مطرح است، مسئله رابطه «دین و آزادی» است. اینکه آیا الزام‏های دینی با آزادی انسان ستیزی ندارند؟ و اینکه آیا عبودیت و بندگی انسان با آزادی سازگار است؟ اینها مسائل و پرسش‌هایی هستند که این نوشتار در پاسخ بدان‌ها مسطور شده است.

به طور کلی آزادی 3 کاربرد برجسته دارد:

1 ـ کاربرد فلسفی

2 ـ کاربرد معنوی

3 ـ کاربرد اجتماعی

هر سه مورد فوق به گونه‏ای با دین ارتباط دارند. در زمینه آزادی فلسفی می‏توان گفت همه انذارها و تبشیرها که هدف فرستادن پیامبران بوده است، هنگامی معنا خواهند داشت که آزادی فلسفی را بپذیریم و انسان را مجبور ندانیم. دین راه را به انسان می‏نمایاند و این انسان است که شکر یا کفران را بر می‏گزیند.

اِنّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکِرا وَ اِمّا کَفُورا.

ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد یا ناسپاس. (انسان: 3)

از سویی دیگر «آزادی معنوی، یعنی قسمت عالی و انسانی، از قسمت حیوانی و شهوانی او آزاد باشد.»(1) این معنی از آزادی هدف اصلی دین است. آزادی معنوی تنها جنبه درونی و شخصی ندارد. آزادی معنوی مقدمه آزادی در جامعه است. بشر تا زمانی که اسیر شهوت‏ها و خواسته‌های نفسانی خویش باشد، به آزادی اجتماعی نمی‏رسد.

آزادی اجتماعی یعنی چه؟ یعنی بشر باید در اجتماع از ناحیه سایر افراد اجتماع آزادی داشته باشد، دیگران مانعی در راه رشد و تکامل او نباشند، او را محبوس نکنند، به حالت یک زندانی در نیاورند که جلوی فعالیتش گرفته شود و دیگران او را در جهت منافع خودشان به کار نگیرند. این را می‏گویند آزادی اجتماعی. (2)

روشن است که این معنا از آزادی اجتماعی، با آنچه مکتب لیبرالیسم در پی آن است، تفاوت بنیادین دارد. این آزادی به معنای آماده بودن زمینه‌های رشد و شکوفایی استعدادهای والای انسانی است که البته یکی از هدف‏های پیامبران، بخشیدن این نوع از آزادی به انسان بوده است.

استاد شهید می‏فرماید: در قرآن مجید یکی از هدف‏هایی که انبیا داشته‏اند، این بوده است که به بشر آزادی اجتماعی بدهند، یعنی افراد را از اسارت و بندگی و بردگی یکدیگر نجات بدهند. (3)

این نوع از آزادی بدون تحقق آزادی معنوی ممکن نیست و به باور استاد شهید:

تفاوتی که میان مکتب انبیا و مکتب‏های بشری هست، در این است که پیغمبران آمده‏اند تا علاوه بر آزادی اجتماعی، به بشر آزادی معنوی بدهند. . . و آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی میسر و عملی نیست و این است درد امروز جامعه بشری که بشر امروز می‏خواهد آزادی اجتماعی را تأمین کند، ولی به دنبال آزادی معنوی نمی‏رود یعنی نمی‏تواند، قدرتش را ندارد؛ چون آزادی معنوی را جز از طریق نبوت، انبیا، دین، ایمان و کتاب‏های آسمانی نمی‏توان تامین کرد. (4) بشر امروز به نام جهان آزاد و دفاع از صلح و آزادی تمام سلب آزادی‏ها، سلب حقوق‏ها، بندگی‏ها و بردگی‏ها را دارد، چرا؟ چون آزادی معنوی ندارد؛ چون در ناحیه روح خودش آزاد نیست. (5)

پیش از این روشن شد که به باور استاد گرایش‏ها و خواست‏های انسانی دوگانگی بنیادین دارند و به ناچار باید برخی از آنها را محدود کرد. داستان مَن علوی (که کمال جو، الهی و معنویت گراست) و مَن سفلی (که پیرو هوای نفس و خواهش‌های حیوانی است) همانند اسب و سوارش است؛ اگر اسب خوب تغذیه شود و خوب مهار شود سوارش را به اوج قله می‏رساند، ولی اگر طغیانگر و سست و ناتوان باشد، سوارش را به قعر دره می‏کشاند. بر همین اساس، محدودیت‏های شرعی که در مکتب اسلام است، همگی در راستای اصلاح و تعدیل خواست‏های حیوانی بوده و به شکوفایی خواست‏های والای انسانی می‏انجامد.

انسان را باید آزاد کرد و این کار باید با آزادی از درون آغاز گردد. در عین حال، در روابط بیرونی هم نباید این گونه نظر داد که این روابط به هر شکلی که باشند در درون اثر نمی‏بخشد. اگر بنا شود تعلق اشیا به انسان هیچ نظامی و قانونی نداشته باشد و عدالت در آن رعایت نگردد، بی‌تردید رابطه درونی به هم می‏خورد. (6)

به همین دلیل این جلوگیری‏ها و محدودیت‏ها [در دین] به خاطر این است که این امور موجب بدبختی و تیرگی زندگی می‏گردد. اگر خدا گفت شراب مخور، معنایش این نیست که اگر شراب بخوری در دنیا خوشبخت می‏شوی و خوشبختی دنیا با خوشبختی آخرت ناسازگار است؛ بلکه چون شراب موجب بدبختی است، هم در دنیا و هم در آخرت از آن جلوگیری شده است. تمام محرمات این چنین‏اند؛ یعنی اگر موجب بدبختی نبودند، حرام نمی‏شدند. (7)

بنابراین، در اسلام رشد طبیعی خواسته‌ها و استعدادهای مَنِ سفلی ممنوع نیست، بلکه از انحراف گرایش‏های انسانی جلوگیری می‏شود. به همین دلیل، احکام دینی بر اساس فطرت انسانی هستند.

رشد طبیعی استعدادها و از آن جمله استعداد جنسی، تنها با رعایت مقررات اسلامی میسر است و انحراف از آن سبب آشفتگی و بی‌نظمی و حتی سرکوبی و زخم خوردگی این استعداد می‏گردد. (8) بنابراین «کار دین و رسالت دین محو غرایز نیست؛ تعدیل و اصلاح و رهبری و حکومت و تسلط بر آنهاست». (9) البته اسیر بودن در چنگ شهوت‏ها تنها زیان رساندن به شخص انسان نیست، بلکه محیط جامعه را آلوده می‏کند و در واقع، تجاوز به حقوق دیگران نیز خواهد بود.

جو فاسد اجتماعی، جوّ روحی را فاسد می‏کند و جوّ فاسد روحی زمینه رشد اندیشه‌های متعالی را ضعیف و زمینه رشد اندیشه‌های پَست را تقویت می‏کند.

بنابراین، حق هر انسانی است که محیطی پاک داشته باشد و آلوده کردن محیط، تجاوز به حقوق تک تک افراد جامعه است. سیاست‏هایی که می‏خواهند اندیشه‌های متعالی را در مردم بکشند، زمینه فساد اخلاقی و عملی آنها را فراهم می‏کنند و برای فراهم کردن این زمینه، محیط اجتماعی را با وسایلی که در اختیار دارند فاسد می‏نمایند. (10)

نکته دیگری که با آن این نوشتار را به پایان می‏بریم آن که از نظر استاد شهید وابستگی به خداوند و بندگی پروردگار به سبب آن که تعلق به کمال برتر و کمال حقیقی است، نه تنها با آزادی منافاتی ندارد، بلکه وابستگی به خدا و بندگی او، آزادیِ حقیقی است. باید گفت: هرگونه وابستگی ضد آزادی است؛ مگر وابستگی به خدا که وابستگی به خود است و وابستگی به خود کامل‏تر است و جز با وابستگی به خدا آزادی پیدا نمی‏شود. (11)

بندگی خداوند عشق به کمال واقعی است و «عشق به کمال واقعی عشق به خود برتر است. »(12)

بندگی خدا بندگی‏ای است که عین آزادی است؛ تنها وابستگی‏ای است که توقف و انجماد نیست. . . چرا؟ زیرا او کمال هر موجود است، مقصد و مقصود فطری همه موجودات است: وَ أَنَّ اِلی رِبِّکَ الْمُنْتَهی(13)


پی‌نوشت‌ها:

1- گفتارهاى معنوى، انتشارات صدرا، 1364، ص 49.

2- همان، ص 14.

3- همان، ص 16.

4- همان، ص 19.

5- همان، ص 22

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۱۲
رضا صادقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی