انرژی اتمی در اصفهان بین دو مسیر اصلی یعنی کمربندی شرق و مسیر زیار قرار دارد. این دو مسیر چند ماهی است در دست تعمیر هستند. دیروز در کمربندی حد فاصل باغ رضوان تا انرژی اتمی خطوط سفید روی آسفالت جدید برق می زد و بتن ریزی تعریض پل روی رودخانه نیز آغاز شده بود. در طول جنگ که انرژی اتمی مدام در معرض حمله بود، ماشینهای راهداری منطقه را ترک نکردند و کارگرها به طور معمول مشغول کار بودند. هنگام حمله حتی حجم تردد خودروها تفاوت محسوسی نداشت.
شبیه این تصاویر در طول جنگ زیاد بود و مردم تعمد داشتند نشان دهند در این خاک ریشه دارند و با موشک از آن جدا نمی شوند. زن خانه داری در نزدیک ترین روستا به انرژی هسته ای می گفت این شبها به عمد زیر سقف کاهگلی می خوابیدم و شب حملة آمریکا آرامترین خواب را داشتم. او می گفت به همسایه ها گفته بودم می خواهم در خانة خودم بمیرم. این زن عقل حسابگر دارد و از ارزش جان و نقش پناهگاه آگاه است. اما تعمد دارد در برابر عقل حسابگری باشد که حاصلش حکومت ترامپ و نتانیاهو بر جهان است. عقل مدرن که با تحریم و موشک قصد دارد مردم را در برابر حکومت قرار دهد، این روحیه را نمی فهمد و آن را به حساب نمی آورد.
نقشه بسیار حساب شده بود و بیش از ده سال روی آن کار شده بود: حالا که مردم با تحریم و ناکارآمدی در برابر حکومت قرار گرفته اند، اگر با یک حمله ی برق آسا سران رژیم حذف شوند، مردم کار را تمام می کنند. تمام محاسبات دقیق بود و فقط یک نقص کوچک داشت. روحیة کارگرهای راهسازی و آن زن خانه دار نادیده گرفته شده بود. با روحیه ای که آن کارگرهای راهسازی و آن زن خانه دار داشتند، بزرگترین عملیات تاریخ موساد به هم خورد.
در جاده ی انرژی اتمی دوربینی نبود که نشان دهد برخی از کارگرهای راهسازی هنگام برخورد موشکها، حتی به انفجار نگاه هم نمی کنند. خوشبختانه یک جا دوربین بود و این روحیه ثبت شد. در تصویر زیر یک مرد هست که برای اولین بار در عمرش یک موشک در فاصلة ده متری او منفجر می شود. اما او حتی سر بر نمی گرداند که به فرو ریختن ساختمان کناری نگاه کند. او تلاش دارد در هنگام انفجار مشغول کار روزانة خود باشد و حتی لحن صدای او (خودش می گوید حتی ضربان قلبش) تغییری نمی کند.
این روحیه را با عقل مدرن نمی توان فهمید و با ماهواره نمی توان رصد کرد و با سنگرشکن نمی توان آن را نابود کرد. این روحیه ریشه در تاریخ پر از جنگ این مرز و بوم دارد. موساد با کمک سیا و با پشتوانة تمام قدرت ناتو، مهمترین عملیات تاریخ خود را در تهران اجرا کرد. اما همزمان بزرگ ترین شکست در تاریخ موساد ثبت شد. موساد به غنی سازی جامعه ی ایرانی کمک کرد. در این فرایند ذرات جدا از هم فشرده شدند و به یک فلز آبدیده تبدیل شدند. این فلز برای سالها بر روی خاک می نشیند و از آن مراقبت می کند. جامعه ای سرگردان که پر از گسل و خشم بود، اکنون برای سالها یک پارچه و همدرد است و هدف و آرمانی مشترک برای زیستن یافته است.