دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

بی پناهی دانشجو و اقتدار دانشگاه

چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۴، ۱۱:۰۲ ق.ظ

در مناسبات نابرابر اگر فرد قربانی احساس "بی پناهی مطلق" پیدا کند، به مدافع اصلی این مناسبات تبدیل می شود.

متن زیر سخن یکی از دانشجویان است که به مناسبات استاد و دانشجویی فکر می کند:


"استاد راستش نمی دونم از طرف مقابل اساتید چطور به نظر میاد... اما دانشجو واقعا بی پناهه. دنبال پناهگاهه.... و با کوچکترین محبت و توجه و راهنمایی از سمت یک استاد دلگرم میشه برای مسیرش. علی رغم اینکه دانشجو ها موجوداتی عصبانی، منتقد و همیشه ناراضی به حساب میان به سادگی راضی می شن... و علی رغم بی پناهی اکثر دانشجو ها در دانشگاه،  به شدت به اساتیدشون علاقمندن.

بنا بر این هیچوقت این  نقد ها رو حتی دانشجو به هر مسئول و حتی نظام کشور اگه بکنه به اساتید خودش نمی کنه. الان شما هم این رو گفتید غمگین شدم حقیقتا. به این علت که اساتید از نظر من واقعا پاک، وارسته، دانشمند و حکیم هستند و هر نقصی که هست در ما دانشجو ها یا سیستم هاست. به همین دلیل هم اگه چنین چیزی در مورد اساتید حقیقت داره ما نمی تونیم به این ورطه ورود کنیم. خود اساتید باید پیگیری کنن این بحث رو..... شاید بحث اساتید یکی از معدود بحث هایی باشه که دانشجو ها به خاطر علاقه و احترامی که دارن بهش ورود نمی کنن."

 

در این گفتمان بی پناهی دانشجو، دال مرکزی است. دانشگاه در ساختن زندگی مدرن و تقویت تنهایی و  بی پناهی انسان امروزی نقش مهمی دارد. این بی پناهی با جدایی دانشجو از خانواده و سایر پناهگاههای سنتی آغاز می شود و دانشگاه به عنوان یک ساختار هوشمند به عمد این حس بی پناهی را در دانشجو ایجاد و آن را با ابزارهایی مانند جدایی از خانواده و انزوای اجتماعی، وابستگی اقتصادی، شست و شوی مغزی، ایجاد ترس از تلافی و سرمایه گذاری عاطفی تقویت می کند. در چنین وضعیتی دانشجو به مدافع اصلی مناسبات دانشگاهی تبدیل می شود. او خود را موجودی عصبانی، منتقد و همیشه ناراضی می بیند و به پناهگاه خود به عنوان انسانهایی "واقعا پاک، وارسته، دانشمند و حکیم" می نگرد.

 بی پناهی دانشجویان این تفکر را در آنها تقویت می کند که "هر نقصی که هست در ما دانشجوها یا سیستم است". اکنون با ابزارهای نوین به راحتی می توان بیشتر رشته ها و درسها را برخط و غیر حضوری آموزش داد. اما دانشجو اگر از پناهگاه خود جدا نشود و در شهری دور از خانواده گرفتار خوابگاه و معضلات آن نشود، در او حس بی پناهی شکل نمی گیرد. این حس بی پناهی ضامن اقتدار دانشگاه است و دانشگاه به شدت از آن مراقبت می کند. هر گونه مسیر رشد و استقلال مالی جدای از دانشگاه بی اعتبار اعلام می شود و آموزشهای برخط مستقل از دانشگاه به هر اندازه که موفق باشند فاقد مدرک و غیر رسمی تلقی می شوند. در این زمینه دانشگاه بر حکومت نظارت دارد و به شدت قوانین را رصد و از اقتدار انحصاری خود دفاع می کند. 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴/۰۹/۲۷
رضا صادقی

نظرات (۴)

 با اینکه رنجهای زیادی سر جدایی عاطفی در ایام دانشگاه متحمل شدم

اما دانشگاه هم نتونست متقاعدم کنه که خودش همه کاره منه 

و در واقع از اونجا رونده از اینجا مونده شدم

اما دیدگاهتون که داره از منظر قدرت و با رویکرد سیاسی به دانشگاه نگاه می کنه 

تکان دهنده است

برای تغییر این وضعیت چی کار میشه کرد

چیزی که خیلی به نظرم مهمه نباید اجازه بدیم اون گسست عاطفی با خانواده اتفاق بیافته

این قدم اوله

پاسخ:
خوب و بد دنیای امروز از دانشگاه است و گسست عاطفی یکی از آن بدی هاست که باید راهی برای آن پیدا کرد
آموزشهای برخط و مجازی دانش را به درون خانه ها و کارگاهها می برد و دانشجو را از زندگی محروم و اسیر خوابگاه نمی کند. 

سلام و نور استاد

 

حقیقتا خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم عین پیام من رو هم گذاشتید🥲🌱🌷

 

اول اجازه می خوام که شرایط رو تصریح کنم

 

یه دانشجوی ۱۸ ساله وارد دانشگاه میشه(و همینجا اضافه می کنم که تعداد خیلی زیادی از نوجوان ها علی رغم داشتن استعداد تحصیلی و توانایی شغلی زیاد به این علت که درگیر فضای مجازی و آسیب های اجتماعی متعدد شدن و اصلا نمی تونن به دانشگاه راه پیدا کنن و بعضی هاشون حتی نمی تونن دیپلم بگیرن بنا بر این اگه دانشجویی راه پیدا کرده به دانشگاه یعنی باز آدم خوشبختی بوده)

 

آدم ۱۸ ساله یا نوجوان ۱۸ ساله چه ویژگی هایی داره؟

خب... خیلی از بچه هایی که بالاخره موفق می شود وارد دانشگاه بشن، قبل از دانشگاه درگیر یه سری آسیب های اجتماعی شدن. یکی دو بار الکل رو تست کردن ، درگیر عشق های نافرجام شدن یا هنوز در یک رابطه ی عاطفی آسیب زا قرار دارن. در این شرایط دانشگاه هم ازشون انتظار داره که درس ها رو به خوبی بفهمن و یاد بگیرن و باز به این موضوع اضافه می کنم بی پولی دانشجو و نیازش به شغل و اینکه بعضی دانشجو ها رشتشون رو دوست ندارن و صرفا چون دانشگاه دولتی خوبی آوردنش میان اون رشته رو می خونن

 

حالا بر می گردیم به فرضیه ای که شما مطرح کردید و اون این بود که دانشجو رو به پناهگاه خودش یعنی "خانه" برگردونیم...

خب ... استاد .....

هیچکس هیچ شکی نداره که خانه یک پناهگاهه 

اما آیا تنها پناهگاهه؟

 

در کنار اون خانه برای بعضی ها خیلی جای امنیه و متأسفانه برای بعضی ها خیلی جای ناامنیه 

یعنی الزاما برگردوندن دانشجو ها پیش خانواده هاشون برای همه جوابگو نیست

و همچنین سن دانشجو جوریه که به بیشتر از یک پناهگاه نیاز داره

خانه تا ۱۸ سالگی نقش خودش رو خوب یا بد، کافی یا ناکافی ایفا کرده 

 

و حالا حتی دانشجو نیاز داره که در پناهگاه نباشه !

وارد جامعه ی بی رحم و سخت و کمال گرا و خشنی بشه که تا قبل از اون ازش دور نگهش داشته بودن 

اینجاست که نقش دانشگاه پررنگ میشه

و به نظرم دانشگاه باید به عنوان یه حلقه ی میانی عمل کنه اینجا 

حلقه ی میانی ای که هم نقش پناهگاه رو ایفا بکنه 

و هم فرد رو کمک بکنه برای آمادگی بیشتر برای ورود به بازار کار و تولید علم و تمدن برای کشورش 

 

بنا بر این نظر من اینه که بازگشت به خانه در سنی که شاید جوان هنوز در اوج تنش باشه با خانوادش یا بودن در خانه اهداف آرمانگرایانش برای ورود به بازار کار رو محقق نکنه راه حل نهایی نیست (هرچند مجازی شدن بعضی کلاس ها و این چیز ها می تونه مؤثر باشه اما اگه توی خوابگاه ها برید حتی با مجازی شدن هم یه عده بر نمی گردن خونه و صرفا در خوابگاه می مونن)

 

به نظر من برگردوندن بار پناهگاهی به خانواده که ۱۸ سال متحمل این وظیفه ی سنگین بوده شانه خالی کردن دانشگاه از زیر مسئولیته 

چرا به جای اینکه دانشجو ها رو برگردونیم به خونه هاشون دانشگاه رو براشون تبدیل به یه پناهگاه دیگه نکنیم و اساتید تبدیل به پناه نشن؟

 

من برداشتم اینه که اگه هر دانشجویی استاد یا پشتیبان دانشگاهی ای رو داشت که به راستی می تونست در کنارش رشد کنه و درد و دل کنه و تکی دانشگاه یه خونه ی امن داشته باشه حتی به اندازه ی یه دفتر ۴×۴ کوچک درگیر خیلی از آسیب های اجتماعی و سیگار و مواد و این ها نمی شد و در کنار این ها به دلیل احساس تعلقی که داشت علم و صنعت رو از اون استاد بیشتر یاد می گرفت و حتی فرآیند اشتغال پذیریش هم تسریع می شد

 

یک مادر خیلی خیلی خیلی مهربان در بهترین و کم تنش ترین حالت می تونه با بچه(که البته دانشجو دیگه بچه نیست) همدلی کنه و محبت کنه اما آیا می تونه کاربرد دیفرانسیل و انتگرال در ماشین های صنعتی مدرن رو هم بهش یاد بده؟ یا کاری کنه که بتونه شرکت دانش بنیان تأسیس بکنه؟

 

من همیشه فکر می کردم که مزاحم وقت اساتیدم هستم(البته حقیقت هم داره) چون اون ها کاری مهم تر از گوش کردن به من دارن و تنها وقتی که می تونن در اختیارم بذارن اینه که مؤدب بیرون دفتر منتظرشون بمونم و فقط یه سوال کوتاه بپرسم و بعد برم. البته خیلی از اساتید هستن که واقعا دانشجو ها رو دوست دارن حتی توی دانشکده ی ما . اما اونقدر وقتشون پر و شلوغه که بخوان هم نمی تونن برای دانشجو وقت بذارن.

 

به نظرم تحقق پناهگاهی و آماده کردن دانشجو به طور علمی و تخصصی برای ورود به آینده بازار کار با همین ساختار دانشگاهیِ رنگ و رو رفته هم ممکن و محققه اگه مدیریت منابع انسانی درست باشه و اگه اصلا نگاه به دانشگاه عوض بشه. مدرنیته باعث میشه استاد بخواد وقت خودش رو بذاره برای مقاله ی جدیدش تا دانشجو چون به هر حال در دنیای مدرن انسان با دستاورد هاش شناخته میشه و ۳ ساعت حرف زدن با یه دانشجو تا قانع بشه فلان رفتار رو نکنه (حتی اگه بعد دوباره بره انجامش بده) یک ارزش افزوده برای هیچ استادی در دنیای مدرن نیست...

 

شما لطف می کنید و به من و یه سری از دانشجو ها پناه می دید و شما الگوی موفقِ خیلی خیلی خوبی هستید اگه بقیه ی استاد ها بخوان از شما الگو بگیرن. اما چیزی که هر بار من رو از ناراحتی به تنگ میاره اینه که می بینم این فرصت در اختیار خیلی از دانشجو ها نیست که اگه بود الان شرایط زندگی و روان و دین و دانش و اشتغالشون بهتر بود...

 

من با اضافه کردن پرستار به مادر، اضافه کردن گروه معارف به دانشگاه و اضافه کردن پناهگاه به اساتید مخالفم 

به نظرم هرکس باید نقش خودش رو کامل بپذیره و ایفا کنه

 

 

خداوند خیر دنیا و آخرت رو بهتون بده که دغدغه این مسائل رو دارید......

 

پاسخ:
برای جوان 18 ساله داشتن خانواده به معنای پدر و مادر نیست و به معنای تشکیل خانواده است و دانشگاه در نابودی این هسته ی اصلی اجتماعی و اقتصادی و عاطفی نقشی محوری دارد. 
۲۷ آذر ۰۴ ، ۲۳:۱۳ زری シ‌‌‌

فکر نمی‌کنم اطراف من کسی از دانشجو ها استاد هارو پاک و دانشمند و وارسته بدونه . مگر تعداد خیلییی کمی از اساتید . خیلی کم .

ولی آره

من دانشجو ۴ ماهه خونه رو ندیدم ولی بازم اساتید می‌گن " یعنی چی فرجه امتحان ؟ این همه وقت میخواید برید خونه چی کار ؟"

نمی‌دونم خودشون دانشجو نبودن ؟ خوابگاهی نبودن ؟

و خب همین خیلی تاثیر داره . من از سر بی پناهی وسط کلاس زدم زیر گریه جلوی همکلاسی ها و استادم . بعدش استاد گفته بود " بچه‌ها ما هم‌دانشجو بودیم ، چرا انقدر به خودتون سخت می‌گیرید ؟"

پاسخ:
 وارستگی و فرزانگی اساتید سخن یکی از دانشجویان بود
و موافقم که نظر همه ی دانشجویان نیست
اما بی پناهی  حس همه ی دانشجویان است.

پی نوشت:
چهار ماه دور از خانه و در خوابگاه دلتنگی زیادی به دنبال دارد و حتما آن لحظه در کلاس به شما خیلی سخت گذشته است. ای کاش فراموش کنید. اما به قول خودتان فرای چه موشی!

بسیاری از درسها فقط شنیدن سخنرانی است و به صورت برخط و مجازی هم می توان ارائه کرد.
مقاومت  در برابر این روش مخالفت با انقلاب تکنولوژی و ظهور هوش مصنوعی است و مثل مخالفت با بلندگو در دوران قدیم دوام نمی آورد.
یک روزی مردم تعجب می کنند که چرا میلیونها جوان را مجبور می کردیم از خانه و محیط زندگی خود جدا شوند و برای شنیدن سخنرانی ها به شهری دیگر بروند
در حالی که با ابزارهای کنونی به راحتی می شود این سخنرانی ها را در محیط خانه و محیط کار دنبال کرد.

به زری:

 

خیلی ناراحت شدم که اینطور اذیت شدی سرکلاس🥲 متأسفم بابت اتفاقی که افتاده💔

ان شاالله امتحانات پایان ترمت رو عالی بدی و به زودی خانوادت رو ببینی🍓💫🍰

 

 

به آقای دکتر صادقی:

 

دکتر عابدی (معاون آموزشی دانشگاه) گفتن از ترم آینده قراره یه سری کلاس ها رو مجازی کنن....

 :)

 

و بله ... بی پناهی احساس همه ی دانشجو ها هست :(

پاسخ:
من هم شنیده ام
اما نه به دلیل بی پناهی دانشجو
به دلیل اینکه حساب کرده اند هر هفته خوابگاهها 17 میلیارد هزینه دارد و فعلا از نفحات نفت نمی توان آن را تأمین کرد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی