دو نقد دانشگاهی
دانشگاه همیشه به بیرون اشاره می کرد تا مشکلات خودش دیده نشود. کمتر سابقه داشته است که دانشگاه انگشت اتهام را به طرف خودش برگرداند.
اما اوضاع در حال تغییر است. به دو نقد زیر توجه کنید:
1-وزیر علوم به نقد دانشگاه وارد شدند:
دکتر سیمایی با انتقاد از انبوه مقررات زائد در دانشگاهها اظهار داشت:
"من بسیار متأسفم از اینکه دانشگاه هم مثل بعضی از سازمانهای اداری کشور پر از مقررات دست و پاگیر است. یک کارگروه «تسهیل و مقرراتزدایی» ایجاد کرده و گفتهایم در این کارگروه خود دانشجویان باشند؛ ۳ دانشجو، یک معاون آموزشی و یک حقوقدان در این کارگروه گرد هم بیایند و ببینند کدام مقررات زائد است، حذفش کنند."
وی افزود: بیشترین شکایتی که به من میشود، از همین مقررات زائد است که من میبینم حق با دانشجو است. مثالهای فراوانی در ذهن دارم که برای دانشجویان و خانوادهها هزینه مالی ایجاد میکند، وقتشان را میگیرد و اعصابشان را خورد میکند.'
وزیر علوم همچنین از دانشجویان خواست که با دانشگاه مهربان باشند. چون فقط 750 میلیون دلار بودجه را مصرف می کند.
اینجا
2- یک پژوهش دانشگاهی سعی نموده نشان دهد که «دانش-گاه» برخلاف نامش، یکی از مراکز قابلتوجه اتلاف دانش است.
اینجا
پی نوشت:
البته این دو نقد محلی هستند. در حالی که مشکلات دانشگاه بیشتر ساختاری و جهانی است.
خصوصا نقد دوم که در راه حلها کاملا سیاسی برخورد کرده است و تأکید دانشگاه بر تعهد و سهمیه ها را به عنوان مشکل اصلی معرفی کرده است.
در حالی که مشکل عمیقتر است و به بنیان و اساس دانشگاه بر می گردد. دانشگاه بر بنیان سودمحوری و نگاه ابزاری به انسان تأسیس شده است و برای اهداف نظام سرمایه داری به خوبی کار می کند.
اما در دانشگاههای کشور ما بودجة دولتی و سودمحوری (بدون مناسبات نظارتی نظام سرمایه داری) با هم جمع می شوند. در چنین وضعیتی بخش زیادی از نیروهای انسانی و دانشجویی برای منافع طبقات ممتاز دانشگاهی قربانی می شوند.
چنین دانشگاهی آنجا هم که موفق است برای حل مشکلات نظام سرمایه داری به کار می آید و با بوم خود بیگانه است. در چنین وضعیتی تا زمانی که در دانشگاه تحولی درونی رخ ندهد، مهاجرت نخبگان شریف اتفاقی طبیعی است.