سانسور جنگ
برای شکوفایی ایران سه الگوی حکومتی هخامنشی، اسلامی و مدرن مطرح است و جنگ در هر سه الگو سانسور می شود. کسانی که کوروش کبیر را به عنوان الگوی حکمرانی معرفی می کنند و بازگشت به عصر طلایی هخامنشی را نوید می دهند، در جنگیدن دیگر پیرو کوروش نیستند. آنها به عمد جنگهای کوروش را سانسور می کنند. در حالی که اگر قرار است مثل کوروش باشیم باید همیشه در حال جنگ و کشورگشایی باشیم. بزرگی ایران در دوران هخامنشی حاصل جنگاوری سربازان هخامنشی بود. اما جوانان ایرانی از کوروش فقط یک منشور می شناسند که به صلح و عدالت دعوت می کند و هیچ گاه به آنها گفته نمی شود که اگر قرار است ایران به عظمت آن دوران باشد باید تمام مناسبات بر محور مفهوم جنگ و نیروی نظامی تنظیم شود.
کسانی که الگوی اسلامی را معرفی می کنند نیز در سانسور جنگ نقش مهمی دارند. به عنوان نمونه صوفیان که روحیة آنها بر فضای مذهبی و هنر دینی غلبه دارد، جنگهای پیامبر را سانسور می کنند تا متهم به خشونت طلبی نشوند و بتوانند خود را که هیچ گاه قدمی در راه جنگ بر نداشته اند پیرو پیامبر معرفی کنند.
پیامبر اسلام از روز اول حکومت دست به شمشیر شد تا اموال به سرقت رفته را پس بگیرد و هنگامی که از دنیا رفت سپاهی را بیرون از مدینه برای جنگی بزرگ آماده کرده بود. اما بیشتر کسانی که الگوی حکومتی مدینه النبی را پیشنهاد می کنند مفهوم جهاد اسلامی را به اندازه ای قید و بند می زنند که چیزی از آن نمی ماند. این دسته از نخبگان دینی الگوی حکمرانی پیامبر را به گونه ای روایت می کنند که نتیجة آن یک جامعة خنثی و بدون روحیة جنگی است. این گروه حتی در تفسیر متون دینی نیز جهاد را به عنوان یک فریضه به گونه ای تفسیر می کنند که در بین مومنین جنگیدن و آمادگی برای آن به عنوان بخشی از دستور دین تلقی نمی شود.
روشنفکران نیز از این نظر وضعیت بهتری ندارند. آنها الگوی حکمرانی خود را از تمدن مدرن می گیرند. این عده نیز نقش جنگ در تاریخ و اندیشة غرب را سانسور می کنند و هیچگاه توضیح نمی دهند که اگر قرار است سر تا پا مدرن شویم چرا نباید مثل غربی ها مدام در جنگ باشیم؟ آنها هیچ گاه از فقدان روحیة جنگی به عنوان یکی از تفاوتهای جامعة ایرانی با جامعة مدرن بحث نمی کنند و به نقش محوری جنگ در ساختن صنعت و فرهنگ و ملیت و اخلاق مدرن توجهی نمی کنند.
بی توجهی به واقعیت جنگ در تاریخ و سانسور جنگ در الگوهای حکمرانی یکی از دلایل انحطاط جامعة ایرانی در چند قرن اخیر است. ملی گرایان، صوفیان و تجددگرایان با وجود فاصله ای که از یکدیگر دارند، در سانسور جنگ با یکدیگر توافق دارند. این سه گروه سه الگوی حکومتی متفاوت دارند. اما هیچ یک از این سه گروه در جنگ پیرو الگوهای خود نیستند.
بازتاب سانسور جنگ بیش از همه در نظام آموزشی است. ایران عزیز از تابستان در معرض تهاجم نظامی مستقیم است. بر اساس هر سه الگو در چنین وضعیتی نظام آموزشی باید خود را متناسب با واقعیت جنگ تنظیم کند و جوانان را برای دوران جنگ آماده کند. در جهان همکاری مراکز پژوهشی با مراکز دفاعی به طور علنی رو به افزایش است. مثلا اینجا اما اکنون با آغاز سال تحصیلی محتوا و برنامه های درسی دانشگاهها و مدارس کشور نسبت به سال گذشته هیچ تغییری نخواهد کرد. این نمادی از سانسور جنگ در فضای نخبگانی است. این سانسور بزرگترین تهدید برای موجودیت ایران عزیز است و دوستداران کوروش کبیر، صوفیان و روشنفکران در سانسور جنگ به یک اندازه مقصر هستند. اگر جنگ سانسور نمی شد وجه اشتراک و توافقی بین این سه گروه وجود داشت. وجه اشتراک این سه گروه این بود که در جهانی که به سرعت به سمت جنگهای ویرانگر پیش می رود برای ماندگاری ایران عزیز تمام مناسبات اقتصادی و علمی و فرهنگی باید بر محور آمادگی برای جنگ تنظیم شود.
جانا سخن از زبان ما میگویی...
سلام
و آجرک الله جناب دکتر صادقی عزیز.