هوش مصنوعی و تناقضی تکراری
هوش مصنوعی اوج دستاورد دانش تجربی است که به خوبی کار می کند. اما فیلسوفان در تحلیل جایگاه و آیندة این دستاورد علمی توافق ندارند. آنها نسبت به احتمال اسارت و حتی نابودی انسان به دست هوش مصنوعی هشدار می دهند و همزمان به انسان به دلیل طراحی هوش مصنوعی مدال خدایی می دهند. آنها ظهور انسانی خداگون را بشارت می دهند که هم خالق آگاهی است و هم می تواند از آنچه خلق کرده است برای رسیدن به آرزوهای بی پایان خود بهره ببرد. این هشدار و بشارت هر دو از افراط و تفریط رنج می برند و پر از اغراق هستند.
نگرانی نسبت به اسارت و نابودی وقتی با آرزوی خدایی جمع می شود نشانه ایی از اختلال دوقطبی است که در هر دورانی ظهور و بروز متفاوتی داشته است. شبیه این تناقض در جمع بین نگاه مادی و اصالت انسان نیز دیده می شود. انسان مدرن از یک سو خود را یک جسم معرفی می کند که با تصادف به وجود آمده است و دستخوش سایر نیروهای مادی است و از سوی دیگر ادعای خدایی دارد و خود را محور تمام هستی می داند. این تناقض ریشه ای مسیحی دارد. مسیح همزمان یک انسان است که از مادر متولد شده است و بر روی صلیب جان می دهد و از سوی دیگر ذاتی خداگون دارد.
انسان در طراحی هوش مصنوعی نمی تواند ادعای خالقیت آگاهی داشته باشد. دانش زیست شناسی دستگاهی را که با هوش مصنوعی کار می کند به عنوان بخشی از جانداران طبقه بندی نمی کند. بنابراین حیات یا آگاهی یا آزادی خلق نشده است. دستگاهی که با هوش مصنوعی کار می کند از موادی ساخته شده است که مخلوق انسان نیستند. انسان حتی یک اتم از این مواد را خلق نکرده است. قوانین مربوط به کارکرد هوش مصنوعی نیز مخلوق انسان نیستند و انسان مجبور است از این قوانین پیروی کند. بنابراین انسان نمی تواند خود را خالق آگاهی بداند. او فقط یک کاشف است که توانسته است ساختار آنچه را کشف کرده است تغییر دهد.
هوش مصنوعی و تمام ابزارهای دیگر نمی توانند نقصهای انسان را بپوشانند. انسان حتی اگر بتواند با کمک هوش مصنوعی دانشی بی پایان بیابد باز نمی تواند بر مرگ غلبه کند. انسان حتی اگر بتواند تمام اجزای بدن خود را مونتاژ کند و قطعات یدکی مورد نیاز برای عمری جاودانه را فراهم کند، باز نمی تواند از مرگ ناشی از برخورد یک سیاره یا شورش سایر انسانها یا حتی خودزنی رها شود. بنابراین هوش مصنوعی چشم اندازی برای انسان خدا گون فراهم نمی کند. خدا ذات بی همتایی است که خالق، بی نهایت و جاودانه است. انسان هیچ گاه نمی تواند این صفات را کسب کند. انسان همتایانی دارد که او را محدود می کنند؛ او در جهان حتی یک اتم را خلق نکرده است و تولد و مرگ دارد.
بخشی از اغراقها در خصوص پیدایش هوش مصنوعی ناشی از کاربرد مفاهیم است. رباتی که هوش مصنوعی دارد، با تمام قابلیتهایی که دارد هنوز در زیست شناسی به عنوان یک جاندار دارای آگاهی طبقه بندی نمی شود و در علوم اجتماعی به عنوان یک شخصیت حقیقی که دارای حقوقی مدنی است پذیرفته نشده است. پس در بحث از هوش مصنوعی کاربرد مفاهیمی مانند هوش، حافظه و فهم مجازی است. هوش و حافظه و فهم نیازمند حیات و آگاهی هستند و در هوش مصنوعی هنوز حیات و آگاهی وجود ندارد. مرجع این بحث زیست شناسان و حقوق دانها هستند. اما مردم بیشتر به رسانه ها توجه دارند و رسانه ها پر از فریب هستند. به عنوان نمونه در این خبر که برای نخستین بار یک ربات باردار می شود،(اینجا) یک فریب رسانه ای وجود دارد. بارداری از نظر زیست شناسی به این معناست که جنین وارث بسیاری از صفات و ژنهای مادر است. اما رباتی که قابلیت بارداری دارد فقط یک ظرف آزمایشگاهی برای لقاح مصنوعی است و هیچ ژن یا صفتی از او به جنین منتقل نمی شود.