افسانه ی شکست ناپذیری اسرائیل
اسرائیل به قطر حمله می کند و موفق نمی شود رهبران حماس را ترور کند. حمله ی ناموفق به متحد آمریکا و به نماد صلح با اسرائیل در منطقه هزینه ی زیادی برای اسرائیل دارد و یک شکست بزرگ است. اما همزمان گزارشی محرمانه به دست واشنگتن پست می رسد که موساد در این حمله با نتانیاهو همراه نبود.
بنابراین در ذهن مخاطب شکستی به حساب اسراییل نوشته نمی شود و به افسانة شکست ناپذیری اسرائیل خدشه ای وارد نمی شود.
در تجاوز اسرائیل به ایران عزیز نیز رسانه های غربی نقش مشابهی داشتند. روایت رسمی رسانه ها این است که اسرائیل در ظرف 12 روز توانست بسیاری از فرماندهان و دانشمندان ایرانی را به قتل برساند و به پدافند و قدرت موشکی و تأسیسات هسته ای ایران آسیب بزند. اما سه واقعیت هست که در این روایت کوتاه نادیده گرفته می شود.
نخست اینکه اسرائیل موفق نشد که بسیاری از کارها را انجام دهد. اکنون بعد از جنگ بیشتر فرماندهان و دانشمندان و سیاستمداران زنده هستند. اورانیوم بالای 60 درصد سالم و پنهان است و ... . از همه مهمتر اینکه نخست وزیر اسرائیل چند بار از مردم خواست به خیابانها بیایند. شکست اصلی این نیست که مردم نیامدند. شکست اصلی این است که او مردم ایران را نمی شناخت.
اما رسانه ها این مهارت را دارند که فقط آنچه را اسرائیل موفق شد انجام دهد ، به عنوان هدف اسرائیل معرفی می کنند. مخاطب باید فکر کند آنجا که اسرائیل موفق نمی شود، خواست خود اسرائیل است. بنابراین حتی وقتی اسرائیل در ترور رهبران حماس شکست می خورد، این ادعای کودکانه مطرح می شود که موساد در این حمله همراهی نکرده است.
دوم اینکه هیچگاه به بودجه ای که برای حمله به ایران صرف شد، اشاره ای نمی شود. اسرائیل دهها میلیارد دلار هزینه و سالها برای این حمله برنامه ریزی کرده بود.
سوم اینکه اسرائیل در این جنگ فقط یک پرچم بود و ناتو با تمام قدرت خود در این حمله نقش داشت. رقیبان منطقه ای ایران نیز در طول جنگ با اسرائیل همراه بودند.
به هر کشوری میلیاردها دلار بدهید و اطمینان بدهید که از پشتیبانی کامل ناتو برخوردار است، بعد از ده سال برنامه ریزی می تواند به نتیجه ی مشابهی برسد. به ویژه اگر تعهدی اخلاقی هم نداشته باشد و حاضر باشد برای قتل یک دانشمند هسته ای به یک جمع خانوادگی حمله کند و دهها نفر را به قتل برساند.
بنابراین اسرائیل و به ویژه قوم یهود ویژگی خاصی ندارند و شکست ناپذیر نیستند. قوم یهود در بیشتر تاریخ سرگردان و آواره بوده اند. اما اکنون ر دوران اقتدار خود قرار دارند و رسانه ها را نیز در اختیار دارند. هر قومی در دورانی که به اقتدار می رسد توهم برتری قومی و نژادی پیدا می کند. رومی ها، مغولها، ترکها، اعراب، فارسها و هر قوم دیگری در دوران اقتدار خود دچار توهم برتری نژادی شده اند و تاریخ این توهم را باطل کرده است.
تاریخ نشان داده است دوران هر قومی به پایان می رسد و خشونت بی حساب یکی از نشانه های پایان اقتدار است.
خدا لعنتشون کنه.
ان شاءالله آنچه از هیمنه پوشالی شان باقی مانده هم به زودی جلوی چشم عالمیان خاکستر شود.