پارادایم شیفت
حتی واژه ها هم وطن دارند و از فرهنگ و ارزشهای وطن خود دفاع می کنند. پارادایم نیز وطن دارد و به عنوان واژه ای بیگانه در جنگ اخیر جانب اسرائیل را می گیرد. عبارت "تغییر پارادایم" را فیلسوفی یهودی به نام تامس کوهن وارد ادبیات معاصر کرد. این واژه که با نقاب تاریخ علم عرضه شده است در واقع بخشی از ایدئولوژی یهودی است که به شیوة قوم یهود با بسته بندی متفاوتی عرضه شده است.(در این شیوه دیگران یهودی می شوند بدون برخورداری از مزایا: یهودی درجه ی دوم)
پارادایم چارچوب و ساختاری است که تمام اصول و ارزشها را در بر می گیرد. در یک انقلاب پارادایمی حتی جهان بینی نیز تغییر می کند. بنابراین انتظار "تغییر پارادایم" در یک کشور فقط به معنای جابه جایی افراد و یا تغییر سیاستها نیست. حتی تغییر حکومت نیز به معنای تغییر پارادایم نیست. تغییر پاردایم در فضای کنونی به معنای پذیرش ارزشها و اصول جدیدی است که توسط نظام سلطه تعیین و دیکته می شوند و به همة جهان تحمیل می شوند.
تغییر پارادایم حتی با اصلاح طلبی نیز قابل جمع نیست. چون مفهوم اصلاح مفهومی اسلامی است و به معنای نزدیک شدن به اصول و آرمانهای ثابت و اثبات شده ای است که غیر قابل تغییرند. بنابراین پذیرش تغییر پارادایم پیروی از ملت یهود است. نه به این دلیل که این مفهوم توسط یک یهودی مطرح شده است. نه به این دلیل که این مفهوم هدف اسرائیل از جنگ با ایران را بیان می کند. به این دلیل که با پذیرش امکان "تغییر پارادایم"، هر گونه اصل ثابت و ارزش اخلاقی بی معنا می شود و به سادگی می توان از نژادگرایی این قوم به عنوان یک پارادایم با اصول و قواعد خاص به خود دفاع کرد.
در منطق تامس کوهن تکثری از پارادایم ها ممکن هستند که هر یک منطق و ارزشهای خود را دارند. اما در هر دوره فقط یک پارادایم مشروعیت دارد: پارادایم مورد پذیرش عموم. این پارادایم هر گونه بدیلی را سرکوب می کند. اگر این دیدگاه پذیرفته شود، دلیلی برای دفاع از غزه و یا حتی دفاع از وطن باقی نمی ماند و جهان می تواند تحت سیطره ی امثال ترامپ و نتانیاهو باقی بماند. از نگاه کوهن پارادایم مشروع همین نظام حاکم بر جهان است و دعوت به تغییر پارادایم در ایران به معنای پذیرش پارادایم حاکم است.
امکان تغییر پارادایم یکی از اسرائیلیات در دوران معاصر است که هر گونه اصل و ارزش ثابتی را نفی می کند. ساختن پارادایم از نظر کوهن به معنای ساختن جهان نیز هست و او اصلا وجود جهان یا هر حقیقت جدای از پارادایم را انکار می کند. از نگاه او گروهی که پارادایم کنونی را بر جهان تحمیل کرده اند صاحب و بلکه خالق جهان هستند. پس دعوت به تغییر پارادایم فقط دعوت به پذیرش برتری قوم یهود نیست. در مفهوم پارادایم ادعای الوهیت مطرح است و پذیرش آن به معنای کنار گذاشتن بندگی خدای واحد و پذیرش بردگی امثال فرعون و نمرود است. با پذیرش تغییر پارادایم بیگانه می تواند خود را خالق و مالک و پروردگار این خاک و مردمش بداند.
سلام استاد
وقتتون به خیر ⚘💫
چرا در هر زمان فقط یک پارادایم مشروعیت داره؟
آیا درست فهمیدم:
۱. خود واژه تغییر پارادایم یک واژه خنثی نیست بلکه مثل چهارچوبیه برای تمام ارزش ها؟ یعنی حتی زیست بوم هم نیست و زیست کره ارزش هاست؟
۲. معادل ایرانی و اسلامی و واژه معادل با بار خنثیش چیه؟
۳. استفاده از "تغییر پارادایم" یعنی پذیرفتن نسبی گرایی؟
۴. ساختن پارادایم=ساختن جهان!
۵. ادعای الوهیت... چقدر هولناک......