فلسفه ی جنگ
بیشتر دانشجویان فلسفه در طول دوران تحصیل عبارت "فلسفه ی جنگ" را حتی یک بار نیز نشنیده اند. در دانشگاههای ایران بیشتر به شاخه هایی مانند فلسفة هنر و فلسفة اخلاق و فلسفة دین و ... توجه می شود. در حالی که یک جستجوی ساده نشان می دهد که فلسفه ی جنگ یک شاخة مهم از فلسفه است و هزاران مقاله و کتاب در این خصوص تألیف شده است.
در نظام آموزشی پیش از دانشگاه نیز با اینکه نسل جدید با تاریخ جنگها آشنا می شود، اما برای جنگ آماده نمی شود. این بخشی از فرهنگ ماست و یکی از ریشه های آن تصوف و دیگری پوچگرایی است. ( مثنوی خوانی و پناه بردن به خانقاه و هو کشیدن و چرخیدن و بشنو از نی خواندن در هنگام حملة مغول).
این بخش از فرهنگ که با نظام آموزشی تقویت می شود بیشتر با رهبانیت مسیحی هماهنگ است. نظام آموزشی ما نه با سنت جهاد در اسلام سازگار است، نه با نظامی گری انسان مدرن و نه حتی با حماسه های ایران باستان.
این بخش از فرهنگ با آنچه روی زمین می گذرد بیگانه است. #ما جنگ را دست کم گرفته ایم و این دست کم گرفتن جنگ به ایران عزیز آسیبهای زیادی وارد کرده است. تاریخ زمین تاریخ جنگ است و جامعه ای که به هنر و شعر و خانقاه و بازی های کامپیوتری و مخدر و (اخیرا) قهوه خانه پناه ببرد، از تاریخ زمین حذف می شود.
در دورانی که زمین عزیز در تب گناه و طغیان بشر می سوزد و دورانی پر از جنگ و آشوب در پیش دارد، آیا روی نسل جدید می توان حسابی باز کرد؟
نوجوانان دبیرستانی در اسرائیل برای حمله های سایبری به زیرساختهای ایران عزیز آموزش می بینند.
در روسیه نیز نوجوانان در تولید انبوه شاهد ایرانی کمک می کنند.
در لیتوانی با اهداف نظامی به کودکان ساخت پهباد و کار با آن آموزش داده می شود.
اما در حالی که جنگها برگشته اند، نظام آموزشی ایران هنوز هویت جوان ایرانی را بر اساس رتبة کنکور و مهارت تست زنی تعریف می کند. بنابراین برای سازماندهی نوجوانان در این مسیر به نظام آموزشی امیدی نیست. نظام آموزشی دانشگاه محور است و دانشگاهی ها بیشتر مانع چنین فعالیتهایی هستند. نظامی ها و نهادهای دولتی نیز در زمان بحران اولویتهای دیگری دارند.
برای تضمین ماندگاری ایران عزیز تنها یک راه وجود دارد: حرکتهای خودجوش و مردم نهاد برای آموزش و سازماندهی گروههای سایبری مدافع وطن.
با اینکه دفاع از موجودیت ایران عزیز انگیزه ی اصلی این حرکت است، اما تأثیر این حرکت بیشتر در ساختن هویت نسل جدید است. روسیه وقتی ساختن پهباد را به نوجوانان واگذار می کند بیشتر در حال ساخت هویت و شخصیت نسل بعدی است. اسرائیل زمانی که هک کردن سامانه های ایرانی را به نوجوانان آموزش می دهد، به آنها شخصیت می دهد. این نوجوانان قطعا بسیاری از شبها دیر وقت به خانه می روند. اما با غرور وارد می شوند و به گرمی از آنها استقبال می شود.
بخش زیادی از نارضایتی نسل جدید هویتی است. آنها به طور کامل رها شده اند و نادیده گرفته شده اند. با ورود آنها به عرصه های حماسی و نظامی زندگی آنها معنا می یابد و میزان رضایت از زندگی و امید به آینده افزایش می یابد. هویتی که نسل جدید با مشارکت در دفاع وطن به دست می آورد بیش از آزمایش اتمی بازدارندگی ایجاد می کند. عصارة فلسفة جنگ این است که جنگ یک ضرورت است و نه یک انتخاب و البته هیچ چیز مانند جنگ و روحیة حماسی انسانها و جوامع را زنده نمی کند.
درود بسیار عالی
اینکه نوجوان فلسفه جنگ نمی دونه یه چیزه
ولی اینکه رئیس جمهور تو تریبون رسمی برمیگرده میگه
مگه با دعوا چیزی حل میشه ...
فاجعه است
اول برین به اون فلسفه جنگ یاد بدین
تورو خدا