مجازات اعدام
مجازات اعدام
آمریکا قاچاقچیان را قبل از اثبات جرم اعدام می کند.
وزیر امور خارجه آمریکا:"به جای توقیف، طبق دستور رئیسجمهوری، آن را منفجر کردیم و دوباره هم اتفاق خواهد افتاد. شاید همین حالا هم چنین حادثهای رخ دهد"
اینجا
و اینجا
این جمله در مورد قایقی با 11 سرنشین است که دولت آمریکا ادعا دارد قاچاقچی بودند. این شیوة قتل هیچ گاه اعدام به حساب نمی آید و در آمار اعدامهای دولت آمریکا ثبت نمی شود. اگر این افراد دستگیر می شدند و محاکمه می شدند و جرم آنها اثبات می شد، قتل آنها اعدام بود. اما این یازده نفر در هیچ دادگاهی محاکمه نشده بودند و جرم آنها اثبات نشده بود. در حال جنگ هم کشته نشدند. این قبیل قتلها در واقع اعدام بدون محاکمه و بدون اثبات جرم است.
این 11 نفر شهروند ونزوئلا بودند. اما پلیس آمریکا با شهروندان خود نیز رفتار مشابهی دارد و هر سال بیش از هزار نفر بدون محاکمه و فقط به این دلیل که احتمالا مجرم هستند و یا قصد انجام جرم دارند، اعدام خیابانی می شوند. (هیچ وقت هم اعلام نمی شود "چند هزار نفر گلوله می خورند و کشته نمی شوند"!.) شهروندان آمریکایی وقتی در خیابان بدون محاکمه اعدام می شوند در آمار اعدامها به حساب نمی آیند و فقط با عنوان قربانیان خشونت پلیس از آنها یاد می شود. بنابراین زمانی که آمار اعدامهای کشورهای مختلف اعلام می شود، آمریکا رتبه ی خوبی دارد.
این رتبه ی خوب دلیل دیگری نیز دارد. در آمریکا قاتل را قصاص نمی کنند. در اسلام قصاص به عنوان یک حق برای بازماندگان مطرح است. منطق قصاص محافظت از جان انسانهاست. (و لکم فی القصاص حیات) حق قصاص از دو جهت بازدارنده است. نخست به دلیل اینکه هزینه ی زیادی است و انگیزه ی قتل را کاهش می دهد. دوم به این دلیل که بعد از قتل اختلاف خانواده ها و انتقامها را محدود می کند. همچنین در اخلاق اسلامی توصیه ی به عفو و گذشت شده است و بازماندگان اگر از قصاص چشم پوشی کنند، به اخلاق عمل کرده اند. بنابراین اعدام برای قصاص در واقع حکمی حکومتی نیست و درخواست بازماندگانی است که گذشت نمی کنند.
(نظام قضایی ایران معمولا چند سال قاتل را در زندان نگه می دارد و به شیوه های مختلف تلاش می کند رضایت بازماندگان را کسب کند. یکی از مسئولان یک بار گفته بود: اگر در هنگام اجرای حکم از بازماندگان می خواستیم که یک نفر از خودشان حکم را اجرا کند شاید انگیزه ای جدید برای گذشت و عفو ایجاد شود.)
قصاص اعدامی است که به در خواست بازماندگان (شهروندان) انجام می شود و به عنوان خشونت نظام قضایی ثبت می شود. آمریکا این حق را برای بازماندگان در نظر نمی گیرد و این بخش از اعدامها را نیز ندارد.
در آمریکا جدای از خشونت پلیس، سالانه چند هزار نفر نیز توسط جنایتکارها به قتل می رسند. (هیچ وقت هم اعلام نمی شود چند هزار نفر گلوله می خورند و کشته نمی شوند.) به یک پژوهش تجربی نیاز است تا مشخص شود اگر حکم قصاص وجود داشت چند درصد از این قتلها کاهش می یافت؟ فرض کنید حکم قصاص سالانه از هزار قتل جلوگیری کند. در این صورت نظام قضایی آمریکا به دلیل نقصی که دارد در قتل این هزار نفر نیز شریک است. اما قتل هزاران شهروند آمریکایی هیچ گاه به عنوان نشانه ای از نقص نظام قضایی معرفی نمی شود و به عنوان خشونت شهروندان معرفی می شود.
در آمریکا هزاران اعدام خیابانی بدون محاکمه وجود دارد که به حساب اعدامهای دولت نگاشته نمی شود، اما در یک کشور اسلامی درخواست قصاص از جانب بازماندگان به عنوان خشونت حکومت معرفی می شود.

سلام استاد ، وقت شما به خیر
به نکات خیلی خوبی اشاره کردید 👌
و دو تا سؤال داشتم...
اول اینکه چطور این تناقضات رو به خود مردم آمریکا نشون بدیم
دوم اینکه مسائلی مثل جاسوسی، محاربه و ... که در نتیجه قتل عمد و مستقیم نیست چه باید گفت؟