دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

۵ مطلب در مرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

- الگویی جامع

نخستین دلیل من برای این اینکه شیعه هستم این است که شیعه تنها مکتبی است که دارای الگویی جامع است که در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی وارد شده است و موفق بوده است. شیعه الگویی را به بشر معرفی می‌کند که بدون اینکه در کاخ متولد شده باشد به سیاست وارد شد و در طول زندگی سیاسی خود برای مدتی سرزمین‌هایی را اداره کرد که در حد یک امپراتوری وسعت داشتند. این قدرت سیاسی به دلیل شایستگی‌های فردی و اقبال عموم مردم به او بود. این الگو در زندگی خانوادگی نیز بسیار موفق بود. او با دختر بزرگترین شخصیت زمان خود ازدواج کرد و فرزندانی شاخص و شایسته تربیت کرد که پس از قرن‌ها هنوز آنها را در روی زمین با نام می‌شناسند. او در کارهای اجتماعی و خیریه پیشگام بود و زمان زیادی را برای کمک به فقرا و همصحبتی با آنها سپری می‌کرد. برخی از فقیرانی که او به آنها کمک می‌کرد هم‌کیش او نبودند و برخی نیز هنگام دریافت کمک حاکم زمان را که خود او بود نفرین می‌کردند. او در اقتصاد و تولید نیز بسیار موفق بود و هنوز در محل زندگی او هکتارها زمین آباد وجود دارد که به نام این شخصیت شناخته می‌شود. بعد از چهارده قرن محلی‌ها می‌گویند تعدادی از چاه‌های این منطقه که هنوز آب دارد با دست خود او حفر شده است. الگوی شیعه بیشترین تولید و کمترین مصرف را داشت. و با وجود اینکه غذای ساده‌ای داشت بدنی قوی داشت. سبک زندگی مورد تأیید او درختی کویری بود که با دریافت کمترین مواد غذایی بیشترین کارایی را دارد و نه نیزار کنار آب که بیشترین مواد را دریافت می‌کند و ترد و شکننده است. سیاست و خانواده و کارهای اجتماعی باعث دور شدن او از هنر و ادبیات نشد و سخنان او هنوز الگویی برای آموزش ادبیات و آرایه‌های هنری است. او خود را امیر کلام می‌نامید. هر یک از این ویژگی‌ها به تنهایی برای خودبینی و غرور کافی است. اما او متواضع و خاکی بود. اهل شب‌زنده‌داری بود و سخنان او در عرفان و خداشناسی و حکمت برای صدها سال الگوی عارفان و حکما بوده است. با اینکه دشمنان زیادی داشته است هیچ یک نتوانسته‌اند در سخنانی که از او نقل شده است رد و نشانی از خرافات و جهل رایج در آن زمان بیابند. اگر در صدها خطبه و نامه‌‌ای که منسوب به انسانی است که  14 قرن پیش می‌زیسته نمی‌توان مطلبی خلاف علم امروز یافت این احتمال را که او یک انسان عادی نبوده است نمی‌توان نادیده گرفت.

شیعه به معنای پذیرش چنین الگویی است و مکتبی که چنین الگویی را برای زندگی بشر معرفی می‌کند در تمام دوران‌ها قابل دفاع است. البته هر دین و مکتب دیگری نیز الگویی برای زندگی معرفی می‌کند و تلاش می‌کند انسان‌ها را قانع کند که بر اساس آن الگو رفتار کنند. این الگوها با اینکه اغلب اهل حکمت و اخلاق و گذشت هستند، اما هیچ یک جامع نیستند. به عنوان نمونه حضرت موسی به دنبال اصلاح اندیشه و رفتار حکومت وقت است و با دست خالی با فرعون زمان درگیر می‌شود و با کمک خداوند موفق می‌شود. حضرت عیسی نیز با اینکه در چنین مسیری گام بر می‌دارد، اما بیشتر جذابیت شخصیت او به این دلیل است که اهل بخشش و تواضع و محبت است. اما سایر موفقیت‌ها در زندگی خانوادگی، در اقتصاد و تولید و در ادبیات و هنر در زندگی این دو پیامبر بزرگ گزارش نشده است. شاید این  بزرگان در این بخشها نیز موفق بوده‌اند. اما دینی که چنین بخش‌هایی را گزارش نمی‌کند نمی‌تواند انسانی جامع بسازد. در ادبیات و هنر غیر دینی نیز الگوهای جذاب زیادی یافت می‌شوند. اما این جذابیت‌ها یا مانند مردعنکبوتی ارتباطی به اخلاق و حکمت ندارد و یا فاقد جامعیت است.

شیعه به معنای پذیرش الگویی جامع است که رشد همه‌جانبه را به بشر آموزش می‌دهد. رشد همه جانبه گمشدة بشر امروز است و نخستین پیام چنین الگویی به بشر امروز این است که انسان باید در تمام ابعاد زندگی رشد کند. شاعری که تمام عمر خود را کنار شومینه غرق در آرایه‌های زبان است، جنگاوری که فقط بدنی قوی و ورزیده دارد، فعالی اجتماعی که از زندگی خانوادگی خود چشم‌پوشی کرده است و زاهدی که در تمام عمر خود هیچ تولید ثروتی نداشته است، فیلسوفی که فقط تفسیر متون قدیم را بلد است و کارمندانی که در تمام عمر کاری خود فقط پشت میز نشسته‌اند اگر هیچ یک حال خوبی ندارند و در پایان عمر از زندگی خود رضایت ندارند شاید به این دلیل است که رشدی کاریکاتوری داشته‌اند و فقط یک بعد از زندگی را تجربه کرده‌اند. تمام این افراد به الگویی نیاز دارند که شخصیتی جامع داشته باشد. ادعای من این است الگویی جامع مانند الگوی شیعی نه تنها در هیچ دین و مکتبی وجود ندارد بلکه حتی به خیال بشر نیز نرسیده است و در هیچ رمان و سریالی شخصیتی مانند او ساخته نشده است. تعصبی هم ندارم. اگر شخصی مانند او یا بهتر از او را یافتید همگی پیرو او خواهیم شد. (زندگی بر اساس این الگوی جامع رضایت و آرامش را به دنبال دارد.  رضایتی که در خانوادة الگوی شیعی موج می زند پاسخ دوم این پرسش است که چرا شیعه هستم؟)

 

 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۰۰ ، ۱۲:۱۱
رضا صادقی

 

یک دیدگاه این است که طبیعت بر اساس قوانین خاص خود در حال تغییر است و در جامعة انسانی نیز مردم در کشورهای مختلف زندگی خودشان را دارند و دولتها نیز کمابیش به دنبال منافع مردم و حفظ قدرت خودشان هستند. اگر هم گاهی درگیری و جنگی رخ می‌دهد به دلیل تعارض در منافع یا ابهام در قوانین است. بنابراین تقسیم تاریخ به دو بخش حق و باطل تحریف تاریخ است. در این دیدگاه جهان خاکستری است و جنگ حق و باطل ساختة ذهن‌ کسانی است که جهان را سیاه و سفید می‌بینند.

 

اما این دیدگاه درست نیست و اگر هم درست بود دیدگاه حقی بود که دیدگاه مقابلش را باطل می‌دانست. پس برای یافتن نزاع حق و باطل لازم نیست سراغ تاریخ رفت و یا جامعه را شناخت. نزاع حق و باطل در ساحت آگاهی و اراده در جریان است. در درون هر انسانی نیمة تاریکی است که به خودخواهی و دروغ و خیانت و انواع سیاهی‌ها تمایل دارد. نیمه‌ای روشن و ملکوتی نیز وجود دارد که در برابر این بدی‌ها مقاومت می‌کند و به صداقت و تواضع و خیرخواهی دعوت می‌کند.

 

اگر آگاهی و اراده را نادیده بگیریم تقسیم چیزها و رویدادها به حق و باطل معنایی ندارد. اما در جایی که اراده و آگاهی وجود دارد در هر لحظه و هر ثانیه‌ای مجبور هستیم بین حق و باطل یکی را انتخاب کنیم. وسعت جنگ حق و باطل به اندازه وسعت اراده و آگاهی است. پس اگر اراده و آگاهی در تمام رویدادهای جهان حاضر باشند آنگاه کل هستی صحنة نزاع حق و باطل خواهد بود.

 

بر این اساس تقسیم چیزها به الهی و شیطانی، حق و باطل، نور و ظلمت، نجس و پاک، صادق و کاذب، طاغوتی و ملکوتی، اخلاقی و غیر اخلاقی، خوب و بد، زیبا و زشت معنا پیدا می‌کند. اما اگر اراده و آگاهی را انکار کنیم و یا آن را از جنس مواد و الکترونها بدانیم نه تنها هیچ یک از این دوگانه‌ها معنا ندارد بلکه دیگر حتی تقسیم چیزها به تمیز و کثیف و تقسیم جهت‌ها به پایین و بالا و چپ و راست نیز معنا نخواهد داشت. به یک معنا دوگانة وجود و عدم نیز در ساحت آگاهی و اراده معنا پیدا می کند.

 

هر فردی با توجه به دو ساحت تاریک و روشنی که در وجود خودش درگیر هستند نه تنها میتواند نزاع حق و باطل را نظاره کند بلکه به راحتی می‌تواند جایگاه خود در این نزاع  را انتخاب کند. البته اگر نزاع حق و باطل را به درون خود و به تاریخ انسان خلاصه کنیم شکست حق قطعی است. چون نیروهایی مانند جهل و شهوت و غضب و حرص و طمع به اندازه‌ای قوی هستند که به طور قطع بر نور ضعیفی که در گوشه‌ای از وجود خود می‌یابیم و جبهة حقی که در حاشیة تاریخ شکل می‌گیرد، سیطره می‌یابند. اما این شکست در صورتی قطعی است که خدایی نباشد. اگر خدایی نباشد تمام تمدن گیاهی است که به زودی با یک شهاب سنگ یا ویروسی قوی تر از کرونا نیست و نابود خواهد شد.
 

اما خدا ارده و آگاهی مطلق و خیرخواهی است که بر هستی سیطره دارد و حتی رفتار نیروهای باطل را به گونه‌ای مدیریت می‌کند که نتیجة آن پیروزی حق است. عصر عاشورا کسانی که با احساس پیروزی از دور به صحنة جنگ نگاه می‌کردند یقین داشتند تا چند روز دیگر اثری از کشته‌ها بر روی زمین نمی‌ماند و به زودی نام آنها نیز فراموش خواهد شد. با محاسبات مادی نظر آنها کاملا درست بود. از نگاه مادی دو نیرو به یکدیگر رسیده‌ بودند که یکی صدها برابر قوی‌تر بود و دلیلی نداشت که اثری از نیروی ضعیف بماند.

اما تقدیر خداوند را نیز باید به حساب آورد. تقدیر خداوند این است که حق در تاریخ چیره باشد. به تمام دلایل وجود خداوند باید دلیلی تاریخی را نیز افزود. یکی از روشنترین دلایل وجود خداوند این است که خود فرعون موسی را در خانة خود پرورش می‌دهد و این رویداد مدام در تاریخ تکرار می‌شود تا دست برتر خداوند در تاریخ دیده شود و انسان با اراده و آگاهی این برتری را بپذیرد، تسلیم آن شود و خود را به آن بسپارد.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۰۰ ، ۱۰:۴۴
رضا صادقی

 

۱-در دوران شیوع کرونا در مورد امکان استفاده از درمان سنتی بحثهای زیادی مطرح شد. تردیدی نیست که غذاها، میوه ها، گیاهان و حتی مواد موجود در آب و خاک و هوا خواصی دارویی دارند. از این نظر بین طب جدید و قدیم اختلافی نیست. در واقع در طب جدید نیز از همین داروهای طبیعی استفاده می‌شود.

تفاوت طب سنتی و جدید در این است که طب جدید مواد مورد نیاز را به طور دقیقتر از طبیعت جدا می‌کند. پس داروهایی شیمیایی مقابل داروهای طبیعی قرار ندارند. چون شما نمی‌توانید یک گرم یا حتی یک اتم در دارویی شیمیایی پیدا کنید که از طبیعت گرفته نشده باشد. پس داروهای شیمیایی نیز خلقت خداوند هستند و حتی یک اتم آن را انسان نساخته است. انسان ها فقط در جدا کردن این مواد از طبیعت نقش دارند و نقش آنها مانند نقش کسانی است که داروهای سنتی را از کوه جمع اوری می کنند.

 

۲- بخشی از روایات دینی به بیان خواص غذاها و میوه‌ها و داروهای گیاهی و نقش آنها در سلامتی و درمان اختصاص دارد. این دسته از روایات از نظر متخصصین روایت اغلب فاقد سند متقنی هستند. بنابراین مضمون بیشتر این روایات را نمی‌توان به اسلام نسبت داد.

در خصوص طب و درمان بیماری‌ها آنچه در سنت پیامبر اسلام و ائمه قطعی و مورد اتفاق است رجوع به اطبا و متخصصین است. یک مطلب قطعی دیگر نیز این است که بخشی از روایات مربوط به طب اسلامی جعلی و نادرست هستند. انگیزة جعل این دست از روایات عقیدتی یا ایدئولوژیک نیست و بیشتر به نظر می‌رسد این روایات برای کسب منافع و توسط فروشندگان و تجار جعل شده‌ باشند. اینکه یک دارو با نام یک امام به بازار عرضه شود نیز دقیقا با انگیزه سود بیشتر است و نوعی سوء استفاده از اعتقادات دینی مردم است. یک دارو با تأثیری که دارد باید نظر مشتری را جلب کند و نه با نامی که دارد.

۳-بنابراین عنوان طب اسلامی درست نیست و باید از عنوان طب سنتی استفاده کرد. طبی که سنتی باشد هم قابل نقد است و هم اگر جواب نداد باعث بدبینی به اسلام نمی‌شود. از آنجا که شناخت اطبای جدید از بدن و خواص مواد هزارها بار دقیق‌تر و عمیق‌تر از شناخت اطبای سنتی است، تجویزهای طب سنتی فقط در صورتی که با علوم جدید تأیید شوند می‌توانند مکمل درمان باشند. اما باید توجه کرد که این درمان بدیل طب جدید نیست و در جایی که تعارضی وجود دارد نظر طب جدید تقدم دارد.

۴- طب سنتی از ابزارهای جدید بسته‌بندی کمتر استفاده می‌کند و داروهای مورد استفاده اغلب در حین کاشت و برداشت و انتقال آلوده می‌شوند. بیشتر گیاهانی که در طب سنتی بدون بسته‌بندی بهداشتی به فروش می‌رسند اندازه‌ای کوتاهتر از قد و قامت حیوانات وحشی و اهلی دارند و ممکن است زیر دست و پای این حیوانات رشد کرده باشند و اغلب با دستانی آلوده و به شیوه ای غیر بهداشتی برداشت و حمل میشوند. بنابراین تنها میوه‌ها و گیاهانی که شستشوی آنها ممکن است می‌توانند مکمل درمان‌های جدید باشند.

 میکروب‌ها و قارچ ها با چشم دیده نمی‌شوند و  تشخیص غذای سالم  کار آسانی نیست. برای اینکه مشخص شود آلودگی داروهای سنتی تا چه اندازه جدی است یک مثال می‌زنم. کنجدهای مورد استفاده در کشور اغلب وارداتی هستند. این کنجدها ماهها در کشتی ها و در مسیرهایی که رطوبت و گرمای هوا بسیار بالاست حمل می‌شوند. بنابراین کارشناسان هشدار می دهند که احتمال آلودگی این کنجدها به قارچ‌های سمی بسیار بالاست.  روغن کنجد به عنوان یک روغن سالم تنها در کارخانه‌های مجهز به اشعه‌های ضد قارچ تولید می‌شود و تهیة  آن به شیوه‌های سنتی به هیچ وجه قابل اطمینان نیست.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۰ ، ۱۱:۵۱
رضا صادقی

برای فهم جهان به دو بال قانون و معنا نیاز است و از این نظر تفاوتی ندارد که با موجودی آگاه روبرو باشیم یا با یک جسم ناآگاه. البته در فهم یک موجود آگاه معنا تقدم دارد و در فهم اجسام قانون تقدم دارد. اما قانون معنا را نفی نمی‌کند و بالعکس.

هنگام تعظیم یک انسان نخست به معنای آن توجه می‌کنیم. اما این تعظیم همزمان حرکت یک جسم است که فیزیک می‌تواند قانون آن را بیان کند. ولی هنگام افتادن یک سیب نخست به قانون آن توجه می‌کنیم. البته این افتادن نیز می‌تواند معنا  داشته باشد و به عنوان نمونه سخاوت کیهان، هماهنگی و زیبایی جهان هستی یا لطف خداوند  را نشان دهد.

ذهن یا مکتبی که از بین دوگانة قانون و معنا فقط به یکی اکتفا کند و یکی را انکار کند به بن‌بست می‌رسد. به عنوان نمونه عظمت و پویایی دریا برای هر انسانی معنا دارد. اما یافتن معنای پلاستیک پوسیدة زیر شن‌های ساحل کار آسانی نیست. در چنین مواقعی برای خروج از حیرت نخست باید به قانون تجزیة پلاستیک توجه کرد. در این صورت همین پلاستیک پوسیده بخشی از ساختار جهان با عظمتی خواهد بود که با قوانینی دقیق در تحول است.

وقتی پلاستیک پوسیده قانون داشته باشد  معنا هم پیدا می‌کند. هنگام روبرو شدن با سخنان به ظاهر بی‌معنای یک انسان نیز نخست باید به قانون این رفتار توجه کرد. این قانون که انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به ارتباط و توجه دارد نخستین قانونی است که سخنان به ظاهر بی ربط یک انسان را معنادار می‌کند و تحمل آن را آسان می کند.

پذیرش نقش قوانین در تحولات جهان پاسخی برای مسئلة شر است و در عمل تحمل سختی‌ها را آسان می‌کند و آنها را کاهش می‌دهد. رنج کودکی که زیر آوار زلزله یا در سیل گرفتار می‌شود قانون دارد و با فهم این قانون می‌توان مانع این رنج شد. یک درد اگر معنایی داشته باشد و پیامی از جانب یک موجود آگاه باشد قابل تحمل می‌شود و حتی می‌تواند آغاز یک گفتگو باشد. اما وقتی ذهن نمی‌تواند این معنا را درک کند به قانون نیاز است. درد قانون دارد و با کشف قانون می‌توان آن را فهمید و با آن وارد گفتگو شد. اما دردی که قانون دارد معنا هم دارد.

(جهان بی معنا قابل تحمل نیست و جهان بی قانون قابل فهم نیست. یکی از امتیازات فلسفة صدرا این است که معنا را با قانون جمع می‌کند. با اینکه او یکی از معناگراترین نظام‌های فلسفی را دارد اما ماهیت و قوانین ذاتی و ضروری آن را حفظ می‌کند و از آن به عنوان سپری در برابر مسئلة شر یاد می‌کند. فلسفه صدرا این قابلیت را دارد که نشان دهد تقابل معنا و قانون مانند تقابل تجربه و عقل یک تقابل ساختگی است. این قبیل تقابل های ساختگی در فلسفه و سیاست مدرن کم نیستند و   در بقای تمدن غرب نقش مهمی دارند. )

وجود قانون منافاتی با ارادة مطلق الهی و معجزه ندارد. از  معجزه و اراده مطلق  در ساحت وجود نیز میتوان دفاع کرد. تبدیل شدن عصا به اژدها می تواند به معنای نابود شدن عصا و خلق اژدها باشد. در واقع اگر قانون نباشد خلقت یا نابود کردن بی معناست. چون خلق چیزها یا نابود کردن آنها زمانی معنا دارد که هر کدام از چیزها قانون و آثار خود را داشته باشند. اما اگر قانون و آثار چیزها تابع ارادة الهی باشد خدا به جای خلق یک موجود قوانین موجود کنونی را به گونه ای تغییر می دهد که آثار مورد نظر او را داشته باشد. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۳۵
رضا صادقی

عوارض واکسن کرونا
بیماری کرونا عوارضی شدید دارد. اما واکسن کرونا اغلب عوارض خفیفی به دنبا دارد که بسیار طبیعی است و هنگام تزریق واکسن در خصوص این عوارض خفیف اطلاع‌رسانی می‌شود. من امروز بعد از دریافت واکسن  برگه‌ای را دریافت کردم که توصیه‌های پزشکی بعد از دریافت واکسن را اعلام می‌کند و به  عوارض خفیف آن نیز اشاره میکند.

 

اما در فضای مجازی و در بین مردم در خصوص عوارض شدید این واکسن مطالبی نقل می‌شود که ممکن است  برخی افراد را از دریافت واکسن منصرف کند.  حتی گاهی گمان می‌شود واکسیناسیون تمام مردم جهان توطئه‌ای برای نابودی نسل بشر است. من استاد دانشگاهی را می شناسم که این طور فکر می کند.

 

برای اینکه بی‌پایه بودن این مطالب روشن شود فقط کافی است از منبع و دلیل آن سوال کنید. در پاسخ یا شما را به یک سایت ارجاع می‌دهند و یا حکایت‌هایی را نقل می‌کنند مانند اینکه در فلان روستا یک نفر بعد از تزریق تلف شد. در حالی که مرگ یک انسان بعد از دریافت واکسن دلیل بر این نیست که مرگ او بر اثر دریافت واکسن است. به هر حال انسانها قبل یا بعد از دریافت واکسن به دلایل مختلفی می میرند. خطر واکسن برای انسان را فقط متخصصین می‌توانند اثبات کنند و هیچ موسسه یا دانشگاه معتبری واکسن کرونا را خطرناک نمی‌داند.

 

در برابر کسانی که واکسن را خطرناک می‌دانند به دو شیوه علمی و دینی می‌توان استدلال کرد. اگر واکسن عوارضی دارد این مطلب را چه کسی می‌تواند کشف کند؟ آیا کسی بدون تخصص پزشکی می‌تواند متوجه شود که این واکسن برای انسان خطر دارد؟ واکسن کرونا را یک فرد جنایتکار که تولید نکرده است. گروه زیادی از پزشکان و متخصصان در تولید این واکسن نقش داشته‌اند و موسسات و دانشگاه‌های زیادی در سطح کشور (برای واکسن ایرانی) و جهان (برای واکسن‌های چینی و ...) آن را تأیید کرده‌اند. خود پزشکان نیز نخستین گروهی بودند که واکسن را دریافت کردند.

 

بیشتر جمعیت ایران مسلمان و شیعه هستند. در بین دلایل اینکه چرا شیعه هستم اعتماد به علم را نیز باید بیان کرد. در خوانش شیعی از اسلام یافته‌های علوم تجربی اعتبار دارند و پیروی از دستورات پزشک برای حفظ جان واجب است. در واقع حتی تقلید نیز نوعی رجوع به متخصص برای دانستن احکام دینی است. بنابراین تقلید نیز یعنی اعتماد به تخصص.

 عمل به احکام دینی مشروط به این است که برای بدن ضرر نداشته باشند و در این خصوص نظر پزشک متخصص حجت است . به عنوان نمونه پزشک اگر روزه را مضر بداند روزه حرام می‌شود. حفظ جان واجب است و اگر پزشک انجام کاری را برای حفظ جان لازم بداند انجام آن کار از نظر دینی واجب  می شود. بنابراین کسانی که متدین هستند اغلب با این فتوا روبرو هستند که اگر پزشکان متخصص دریافت واکسن را برای حفظ جان شما و سایر افراد جامعه لازم می‌دانند پس دریافت واکسن از نظر شرعی واجب است.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۰ ، ۱۱:۲۱
رضا صادقی