چند تناقض بنیادین
چند تناقض در ساختار و بنیان فلسفة مدرن که با یکدیگر ارتباط دارند:
1- جمع ماده گرایی با اومانیسم : اگر انسان یک جسم است چگونه می توان انسان محوری را پذیرفت و ادعا کرد اصالت با انسان است.
2- ماده گرایی با آزادی نیز قابل جمع نیست. انسان اگر یک جسم باشد نمی تواند مستقل از نیروهای مادی عمل کند یا نقشی داشته باشد. یک جسم آزادی ندارد.
3- تناقضی که کمتر به آن توجه شده است تمجید از عقل و بی تفاوتی نسبت به باورهای انسانها است. نمی شود عقل مهم باشد و باور مهم نباشد. دعوت به عقلانیت دعوت به پذیرش باورهای خاصی است. عقل قید و بند باورهاست و مکتبی که به عقل پایبند باشد، هر باوری را بر نمی تابد.
اما در فرهنگ مدرن مدام از عقل تمجید می شود و مدرن شدن به معنای بازگشت به عقل و اعتماد به عقل معرفی می شود. همزمان در حوزه ی باورها تکثرگرایی و نسبی گرایی و آزادی بیان و آزادی اعتقاد مطرح است.این یک تناقض روشن و رایج در فلسفة مدرن است.
به شیوه های مختلفی تلقین می شود که باورهای هر فردی شخصی است و اهمیتی ندارد که انسانها چه باوری داشته باشند. در حالی که اگر عقل حاکم باشد، هر باوری مجاز نیست. نمی توانید دیگری را به عقل دعوت کنید و به او تضمین دهید که می تواند هر باوری را که دارد حفظ کند. به اندازه ای که عقل اهمیت دارد باورها نیز اهمیت می یابند و دعوت به عقلانیت دعوت به باورهای خاصی است.