مراحل مرگ دانشگاه
1- دانش برای دانش
عنوان دانشگاه این تصور را ایجاد میکند که در این مکان دانش یک هدف اصیل است و مناسبات به گونهای تنظیم شده که بیشترین حجم آگاهی و دانش ایجاد شود. اینکه آیا در منظومة تاریخ بشر دانشگاهی بوده که فقط بر مدار دانش چرخیده باشد یک بحث تاریخی است. اما به طور قطع دانشگاه کنونی چنین وضعیتی ندارد و به این سمت نیز حرکت نمی کند.
2- دانش برای اشتغال
دانشگاه با فاصله گرفتن از هدف آرمانی خود به تولید دانشی پرداخت که شغل و درآمد و سود را تضمین میکند. در این مرحله دانش به ابزاری برای تولید ثروت تبدیل میشود و دانشگاه هویتی اقتصادی مییابد. این نگاه سودگرایانه میتواند انواع فساد اقتصادی را به دنبال داشته باشد. اعطای مدرک به افراد فاقد آگاهی و تخصص در برابر دریافت پول یک نمونة رایج است. این فساد در دانشگاههای دولتی رواج بیشتری دارد. چون در این دانشگاهها دولت پول ایجاد آگاهی و تخصص را به کارفرمایی پرداخت میکند که خودش داور کارهای خودش است. در چنین فضایی هیچ راهی برای ارزیابی اصالت مدارکی که صادر میشود وجود ندارد.
3- مدرک برای هویت اجتماعی
وقتی دانشگاه مدارکی را صادر کند که صاحب آن مدرک هیچ تخصصی در حل مشکلات و مسائل جامعه ندارد، دیگر داشتن مدرک نقشی در یافتن شغل نخواهد داشت. در چنین مرحلهای با اینکه مدرک در یافتن شغل، کارایی خود را از دست میدهد اما هنوز در ساختن هویت اجتماعی نقش دارد. در این دوره مدرک دانشگاهی فقط به چشم مهندس ها و دکترهایی میآید که از مزایای مدرک فقط به همین عنوانهای بدون پشتوانه رضایت میدهند. اما انباشت مدارکی که پشتوانة آن آگاهی و تخصص نباشد مانند چاپ پول بدون پشتوانه تورمزاست و در نهایت باعث فروپاشی نظام دانشگاهی میشود.
4- بدنمندی دانشگاه
وقتی دانشگاه از روح دانش تهی شد و مدرک آن نیز اعتبار خود را از دست داد، وارد مرحلة بدنمندی میشود. در این مرحله دانشگاهی که قرار بود جانها را آگاه کند به یک ساختمان تبدیل میشود که در شهرهای بزرگ به جوانان شهرستانی خوابگاه و غذای ارزان میدهد و استعدادهای آنها با پرسه زدن و وقتگذرانی از دست میرود. کادر دانشگاه و استادان نیز در این ساختمانها به اندازهای حضور دارند که حقوق و مزایای آنها تضمین شود.
سلام علیکم استاد. وقت بخیر. با عرض خداقوت
چند مطلب اخیرتان مثل همیشه بسیار ارزشمند بود.
ان شاءالله مطالبه ای در جهت رفع شرایط موجود صورت پذیرد.