چهار پرسش ممنوعه از دانشجویان
برای ارزیابی روش و محتوای آموزش در هر رشته ای می توان از دانشجویان فارغ التحصیل این پرسشها را پرسید:
پرسش نخست:
1-چند درصد از وقت کلاسها به سخنان استاد گوش می دادید؟
در بسیاری از رشته ها پاسخ تمام دانشجویان زیر 30 درصد است.
(حتی پاسخ صفر درصد یا اینکه معمولا کلاسها را شرکت نمی کردم نیز رایج است.)
پرسش بعدی اینکه:
2- چند درصد از مطالبی را که گوش می کردید می فهمیدید؟
رشته هایی که بیشتر پاسخها زیر 30 درصد است کم نیستند.
پرسش مهم دیگر:
3- چند درصد از مطالبی را که فهمیدید به یاد دارید؟
در اینجا در برخی از رشته ها به هیچ نزدیک می شویم.
و مهم ترین پرسش اینکه:
4- چند درصد از مطالبی که به یاد دارید، به کار می آید؟
در اینجا در ارزیابی کارکرد برخی رشته ها ممکن است به هیچ و یا حتی منفی برسیم.
این رشته ها که به سادگی قابل شناسایی هستند هزینه ی انسانی زیادی به کشور تحمیل می کنند و نیازمند تحولی جدی هستند. اما مشکل اصلی این است که یک طبقة ممتاز وجود دارند که برخورداری آنها از امتیاز طبقاتی مشروط به ورود دانشجویان به این رشته هاست.
چند راه حل عملی:
امتیاز و موقعیت شغلی این طبقه قابل بحث نیست. اما می توان بدون آسیب زدن به این موقعیت به داد جوانانی رسید که در این رشته ها قربانی می شوند:
مثلا اگر اساتید این رشته ها پژوهشی شوند، یا اگر بر تدریس تأکید دارند کلاسهای آنها مجازی شود و یا دست کم پذیرش استاد جدید برای درسهایی که بازدهی صفر یا حتی منفی دارند متوقف شود تا دست کم در چند سال آینده امکان تحول فراهم شود.
سلام بر شما
استنباط بنده از این متن این بود که ذات پرسش، یادگیری را هم به همراه دارد به همین خاطر نباید سوالاتی از دانشجو پرسید که یادگیری منفی نسبت به موقعیتش برایش حاصل شود ، آیا برداشت من درست بود ؟