دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

۷۴ مطلب با موضوع «نقد دانشگاه» ثبت شده است

یکی از دوستان شعری از آقای کاووس حسن لی ، استاد دانشگاه شیراز فرستاده است.

این متن می تواند فهرستی از مشکلات داخلی دانشگاه باشد.


همچنین اینجا شعر تلخی دیگر از ایشان در مورد نقش استاد ادبیات در جامعه.
من از متن نخست 12 نقد بر دانشگاه استخراج کرده ام:

 

1-کمیت گرایی:

. به تعداد مقالاتی که داریم
ره فرزانگی را می سپاریم
مهم امروز «تعداد» است و «آمار»
ندارد هیچ کس با کیفیت کار

2- غفلت از حل مشکلات داخلی
بهای هرکسی از ما عیان است:
به قدر وزن «آی اس آی» مان است
زمین با مهر «آی اس آی» برجاست
سپهر از لطف «آی اس آی» برپاست
قیامت هم که تاریک است قطعاً
شود با نور «آی اس آی» روشن
جهان بی نور «آی اس آی» کور است
وجود او وجودی بی شعور است
اگر معیارتان معیار علمیست
وزانت در مجلات وطن نیست
مجلات وطن کمتر وزینند
همیشه در ردیف آخرینند
ازاین رویند در چشم افاضل
شبیه جنس تولیدات داخل


3- رقابتهای غیر اخلاقی در درون گروهها:
در اینجا هم رقابت اصل کار است
برای آن که این یک کارزار است
بسیط علم میدان نبرد است
از میدان برنگردد هر که مرد است
رقابت در حقیقت عین جنگ است
قلم در دست ما مثل تفنگ است
رقیبان را نباید داد فرصت
خطر را کشت باید باسیاست
چه باکی باشد آن شیر ژیان را
که زیر پا گذارد دیگران را!

4- تکرار اندیشه های دیگران به جای آموزش مهارت اندیشیدن:

نمی دانم چه شد کم کم چنین شد
چرا «صورت» چنین مسند نشین شد
چنان جذاب شد صورت که معنا
فنا شد در همین صورتگری ها
اگر دانش چراغی پرفروغ است
بدون نور اندیشه دروغ است
گران قدر است مروارید دانش
ولی هرگز نباشد قدر بینش
چرا اندیشه کم کم شد فراموش
چراغ بینش ما گشت خاموش؟


5- جعل پایان نامه و مقاله
پریشب بهرِ کاری پرس پرسان

شتابان می گذشتم از خیابان
به روی تابلوی دیدم نمایان
نوشته: «مرکز دانش پژوهان»
ز روی کنجکاوی های شامل
مسیرم کج شد و رفتم به داخل
گروهی دیدم آنجا شادوشنگول
سر هر یک به کاری هست مشغول:
یکی در حال مونتاژ مقاله است
یکی سرگرم تنظیم رساله است
یکی در حال دانش نامه بازیست
یکی مشغول پایان نامه سازیست


5- مدارک جعلی:

یکی استاد در جعل مدارک
یکی سرگرم کارِ سفته و چک


6- تأسیس دانشگاهها بدون نیازسنجی:

خبر دارید اوضاع وطن را؟
تبِ واگیر دانشجو شدن را؟
خبردارید این خودباوری را؟
بساط سبز دانش گستری را؟
دهات ما همه با فکر محکم
مزیّن شد به دانشگاه کم کم
به تدبیرات مسئولان دلسوز
وطن پر شد ز دانشگاه هرروز


7- نقش دانشگاهها در رشد تقلب علمی

برای این همه جویای دانش
جوابی نیست جز دست نوازش
تقاضای نوشتاری زیاد است
از این سو نیز همکاری زیاد است
دوسه روزه مقاله می نویسیم
دوسه ماهه رساله می نویسیم
دمادم از سر لطف و ترحم
گره وامیکنیم از کار مردم
یکی خواهان تکلیف کلاسیست
یکی دنبال متنی اختصاصیست
یکی گیر است کار ارتقایش
عقب افتاده آن یک پایه هایش
در این جا صد رقم تألیف داریم
برای هرکسی تخفیف داریم


8- نقش دانشگاه در تأیید مدیران نالایق

یکی از این مدیران توانا
مقاله میخرد هرماه از ما
مدیری لایق و زبروزرنگ است
ولیکن وقت او بسیار تنگ است
اگر تحصیل او غیرحضوریست
ولی مدرک برای او ضروریست
شب و روزش چو در خدمت شود طی
ز سوی ما حمایت می شود هی
اگر خواهد خیالش تخت باشد
ضمانت می کنیم از صفرتا صد
مهم امروز «تعداد» است و «آمار»
کسی را نیست با کیفیتش کار
9- بی توجهی به پژوهشهای داخلی:

مجله های داخل سختگیرند
مقاله را به سختی می پذیرند
ولی با خارجی ها نیست مشکل
به آسانی شود طیِ مراحل
همین امروز با این که خماریم
چهار اکسپتِ «آی اس آی» داریم
زمین با مهر «آی اس آی» برجاست
سپهر از لطف «آی اس آی» برپاست
10- مصونیت از نقد:

تمام کار ما بی پرده پوشیست
چرا؟ چون مرکز دانش فروشیست
چه پیش آمد که ما اینجا رسیدیم؟
چرا هرسال خود را سر بریدیم؟!
چنان گشتیم در صورت گرفتار
که شد آیینه ی اخلاقمان تار
غبارآلوده شد آن گونه میدان
که گم شد گوهر اخلاق در آن
چنان جذاب شد صورت که معنا
فنا شد در میان شور و غوغا


11- فقدان پژوهش اصیل:

مگر از ریشه ی حق نیست تحقیق
چرا در حق گزینی نیست توفیق
مدیران هی عوض گشتند هرسال
ولی فرقی نشد حاصل از این حال
گرایش ها اگر هم راست باشند
از این منظر همه از یک قماشند
چه فرقی می کند حرفی که بیجاست
میانه رو بگوید یا چپ و راست
قضاوت می شود با این مشاعر
پژوهش مثل آموزش به ظاهر
مقدس شد چنان «آمار» و «اعداد»
که اصل معنویت رفت بر باد


12- سبقت در ثروت اندوزی و حتی دست اندازی به حقوق یکدیگر:

به جای حکمت و عبرت گرفتن
شده کار همه سبقت گرفتن
ربودن لقمه را از این و از آن
تناول کردن از اموال آنان


13- عدم رعایت مالکیت معنوی:

کلامی را اگر شاگرد از استاد
به نام خود به خوردِ دیگران داد
کریمان جرم او سنگین نگیرند
به نوعی پوزشش را در پذیرند
زبانم لال اگر برعکس این شد
«امین المله» «امال سارقین» شد
زمان مجلس ختم است دیگر
برای دانش و اخلاق کشور
بدزدد گر فقیر ناگزیری
کمی از مال ثروتمند سیری
ندارد آن فضاحت که پلنگی
رباید طعمه از خرگوش لنگی
کاووس حسنلی

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۴ ، ۱۰:۲۱
رضا صادقی

 

یکی از اساتید می گوید در خانه از من می پرسند: "این نانی که می آوری سر سفره حلال است؟ تو که بیشتر سال تعطیل هستی و در روزهای کاری هم فقط دو ساعت تدریس داری!"

پاسخ روشن است. ثروتی که مطابق قوانین (شرعی و حقوقی) کسب شود حلال است.

البته ثروت حلال ممکن است پاکیزه نباشد. چون پاکیزگی یک مفهوم تشکیکی است. ثروت حاصل از تولید پاکیزه و حلال است و ثروت حاصل از سرقت حرام و ناپاک است. اما بین تولید و سرقت مراتبی از پاکیزگی وجود دارد. 

 اگر بالای یک خط عمودی بنویسیم "تولید" و پایین آن بنویسیم "سرقت"، جایگاه هر شغلی در یکی از نقاط نزدیک به سرقت یا تولید قرار دارد. قمار و ربا به سرقت نزدیک هستند. چون قمارباز یا رباخوار نیز مانند سارق بدون اینکه کاری انجام دهد ثروت دیگران را تصاحب می کند.

 در حقوق شرعی نام این شیوه اکل مال بالباطل است. یعنی انسان عاطل و باطل بگردد و از جیب دیگران ارتزاق کند. (لاتأکلوا اموالکم بینکم بالباطل) در برابر اکل مال بالباطل رزق حلال و طیب قرار دارد. (اللهم ارزقنا رزقا حلالا طیبا.)

خرید و فروش دلار و طلا و بیت کویین نیز راهی برای تصاحب ثروت دیگران است و ثروت حاصل از این کار حتی اگر حلال و مطابق قوانین باشد، چندان پاکیزه نیست. حتی مشارکت در بورس نیز بر خلاف تبلیغاتی که می شود، مشارکت در تولید نیست و افرادی در این مشاغل فعال هستند که با شگردهایی خاص ثروتی را که در خرید و فروش سهام، طلا یا ارز می چرخد، تصاحب می کنند. در این شیوه هر برنده ای یک یا چند بازنده نیز دارد. این شیوة تصاحب ثروت دیگران اگر حلال باشد، پاکیزه نیست. ثروت حاصل از تبلیغات در صفحه های شخصی، اجارة مسکن و خرید و فروش کالاها نیز بین سرقت و تولید قرار دارند و به پاکیزگی ثروت حاصل از تولید نیستند.
 تدریس و تربیت نیروی انسانی در بخش خدمات طبقه بندی می شود.  ثروت حاصل از خدمات وقتی حلال و پاکیزه است که مطابق قرارداد رفتار شود. هر گونه کم کاری در برگزاری کلاسها و راهنمایی دانشجویان و تقلب در نگارش مقالات و نخواندن برگه های امتحانی باعث می شود ثروت حاصل از استادی حرام شود. رایج ترین کم کاری در بین استادان عدم حضور در ساعات کاری و کم کردن زمان کلاسهاست. طبق قراردادی که اساتید با دانشگاه امضا می کنند حضور فیزیکی 40 ساعت در هفته الزامی است. اما این قرارداد فقط روی کاغذ است و به آن عمل نمی شود.

پاکیزگی ثروت استادی نیز تشکیکی است و به میزان جدیت و تلاش و وجدان کاری استاد بستگی دارد. نقش تدریس استاد در حل مشکلات جامعه و تحول مستمر در محتوا و روشهای تدریس بخشی از معیارها برای تعیین میزان پاکیزگی ثروت استادی است. پاکیزگی حقوق استادی مشروط به این است که استاد در تربیت نیروی انسانی کارآمد و ماهر، در تولید و نشر دانش مفید و در نوآوری نقش موثر داشته باشد. خروجی دانشگاه بهترین معیار برای ارزیابی است.

البته برای آگاهی از تأثیر علوم انسانی یافتن معیارهای مورد توافق بسیار مشکل است. اما در تربیت نیروی انسانی شخصیت استاد و وارستگی او نقش اصلی را دارد. در این علوم به حکمت نیاز است که بیشتر در رفتار و در روابط انسانی و مدیریت احساسات و غرایز جلوه می کند. استاد علوم انسانی باید حکمت داشته باشد.

حکمت با نوعی رسالت همراه است و بنابراین دریافت مزد نباید اهمیت داشته باشد. الگوی دینی برای استادان علوم انسانی نبوت است که باید بدون دریافت مزد باشد. قرآن تعمد دارد بارها و بارها (ده ها بار) تأکید کند که پیامبران اجرتی دریافت نمی کنند. این الگوی استادی در دانشگاه وجود ندارد و بخشی از آرمانهای دانشگاه نیز نیست. شاید ساختارها نیز نتوانند آن را بسازند. این الگو یک مسیر شخصی و فردی است و نیاز فوری و حیاتی انسان امروز است.

۳ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۰۴ ، ۱۰:۲۵
رضا صادقی

 

برده ها به زور از خانواده جدا می شدند و زندگی آنها برای منافع طبقات بالاتر تباه می شد. اما می توان نوعی برده داری را تصور کرد که به جای زور از فریب استفاده می کند. در رشتة ادبیات دانشگاه یک گرایش هست که آیندة شغلی ندارد. بیشتر دانشجویان نیز این گرایش را برای ارشد انتخاب نمی کنند. اما امسال برای این گرایش دو دانشجو از شهرستان آمده اند و کلاسهای ارشد با حضور این دو دانشجو برگزار می شود. استاد آنها تعجب کرده بود که چرا این دو انسان فهمیده و با استعداد باید برای شنیدن این مطالب از خانواده جدا شوند و در خوابگاه ساکن شوند. می گفت دخترکان ساده و نجیبی هستند. او می گوید این بخش از کارهای ادبی را می توان به طور آزاد به سادگی یاد گرفت و اصلا الان ماشین بخشی از کارهای ویرایشی را به خوبی انجام می دهد و برای این مدرک در جامعه شغلی وجود ندارد.

اما استاد آنها در پایان برای تسکین وجدان خود می گوید: "من عضو گروه هستم" و ما باید به دانشجویان امید بدهیم و نمی توانم آنها را ناامید کنم. فقط سربسته به آنها گفته ام جوانی و عمر خیلی قیمت دارد و آن را به راحتی از دست ندهید.

جملة کلیدی (دال مرکزی) در این گفتگوی دوستانه این جمله است که "من عضو گروه هستم." در این نگاه منفعت اقتصادی و طبقاتی معیار اصلی است. جناب وزیر، ریاست محترم دانشگاه در زمین بازی شما دو جوان دیگر قرار است برای منافع طبقة ممتاز قربانی شوند. از این کلاسهای دو نفره و سه نفره در دانشگاه زیاد است. حتی ممکن است عنوانهای مقدسی مانند عرفان و علوم قرآن و حکمت داشته باشند. اما هدف اصلی پر کردن برنامة کاری استادان است. حتی بخشی از واحدهای درسی رشته هایی که کاربرد دارند نیز با همین هدف ارائه می شود.

در چنین رشته هایی هر استادی برای جلسة اول یک سخنرانی آماده دارد که می تواند آن رشته و گرایش را به عنوان حلقة مفقودة دانش معاصر و راه حل مشکلات انسان معاصر جلوه دهد. نظام برده داری هنوز پابرجاست و این بار به جای زور از فریب استفاده می شود. مفاهیمی مانند نمره و  استعداد درخشان و مدرک بخشی از ابزارهای فریب هستند. حتی شریک کردن دانشجویان در بخشی از بودجه ای که از دولت دریافت می شود نیز راهی برای پایداری این نظام طبقاتی  است.  تأمین خوابگاه و غذای ارزان و اخیرا پرداخت حقوقی اندک به برخی از دانشجویان دکتری درهمین راستاست.  البته برده داران دوران استعمار نیز حتما برای برده ها دوره های آموزشی می گذاشتند و برخی از آنها را به عنوان بردة نمونه معرفی می کردند. امکانات اولیة زندگی را نیز مجبور بودند برای بردگان تأمین کنند. اما آنها اگر الگوی دانشگاه را داشتند شاید تا این اندازه بدنام نبودند.

 

پی نوشت:

گام نخست برای آزادی این جوانان و نجات آیندة آنها غیر حضوری کردن این قبیل کلاسهاست.

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۰۴ ، ۰۹:۴۷
رضا صادقی

 

برای شکوفایی ایران سه الگوی حکومتی هخامنشی، اسلامی و مدرن مطرح است و جنگ در هر سه الگو  سانسور می شود. کسانی  که کوروش کبیر را به عنوان الگوی حکمرانی معرفی می کنند و بازگشت به عصر طلایی هخامنشی را نوید می دهند، در جنگیدن دیگر پیرو کوروش نیستند. آنها به عمد جنگهای کوروش را سانسور می کنند. در حالی که اگر قرار است مثل کوروش باشیم باید همیشه در حال جنگ و کشورگشایی باشیم. بزرگی ایران در دوران هخامنشی حاصل جنگاوری سربازان هخامنشی بود. اما جوانان ایرانی از کوروش فقط یک منشور می شناسند که به صلح و عدالت دعوت می کند و هیچ گاه به آنها گفته نمی شود که اگر قرار است ایران به عظمت آن دوران باشد باید تمام مناسبات بر محور مفهوم جنگ و نیروی نظامی تنظیم شود.

کسانی که الگوی اسلامی را معرفی می کنند نیز در سانسور جنگ نقش مهمی دارند. به عنوان نمونه صوفیان که روحیة آنها بر فضای مذهبی و هنر دینی غلبه دارد، جنگهای پیامبر را سانسور می کنند تا متهم به خشونت طلبی نشوند و بتوانند خود را که هیچ گاه قدمی در راه جنگ بر نداشته اند پیرو پیامبر معرفی کنند.

پیامبر اسلام از روز اول حکومت دست به شمشیر شد تا اموال به سرقت رفته را پس بگیرد و هنگامی که از دنیا رفت  سپاهی را بیرون از مدینه برای جنگی بزرگ آماده کرده بود. اما بیشتر کسانی که الگوی حکومتی مدینه النبی را پیشنهاد می کنند مفهوم جهاد اسلامی را به اندازه ای قید و بند می زنند که چیزی از آن نمی ماند. این دسته از نخبگان دینی الگوی حکمرانی پیامبر را به گونه ای روایت می کنند که نتیجة آن یک جامعة خنثی و بدون روحیة جنگی است. این گروه حتی در تفسیر متون دینی نیز جهاد را به عنوان یک فریضه به گونه ای تفسیر می کنند که در بین مومنین جنگیدن و آمادگی برای آن به عنوان بخشی از دستور دین تلقی نمی شود.

روشنفکران نیز از این نظر وضعیت بهتری ندارند. آنها الگوی حکمرانی خود را از تمدن مدرن می گیرند. این عده نیز نقش جنگ در تاریخ و اندیشة غرب را سانسور می کنند و هیچگاه توضیح نمی دهند که اگر قرار است سر تا پا مدرن شویم چرا نباید مثل غربی ها مدام در جنگ باشیم؟ آنها هیچ گاه از فقدان روحیة جنگی به عنوان یکی از تفاوتهای جامعة ایرانی با جامعة مدرن بحث نمی کنند و به نقش محوری جنگ در ساختن صنعت و فرهنگ و ملیت و اخلاق مدرن توجهی نمی کنند.

 بی توجهی به واقعیت جنگ در تاریخ  و سانسور جنگ در الگوهای حکمرانی یکی از دلایل انحطاط جامعة ایرانی در چند قرن اخیر است. ملی گرایان، صوفیان و تجددگرایان با وجود فاصله ای که از یکدیگر دارند، در سانسور جنگ با یکدیگر توافق دارند. این سه گروه سه الگوی حکومتی متفاوت دارند. اما هیچ یک از این سه گروه در جنگ پیرو الگوهای خود نیستند. 

 بازتاب سانسور جنگ بیش از همه در نظام آموزشی است. ایران عزیز از تابستان در معرض تهاجم نظامی مستقیم است. بر اساس هر سه الگو در چنین وضعیتی نظام آموزشی باید خود را متناسب با واقعیت جنگ تنظیم کند و جوانان را برای دوران جنگ آماده  کند. در جهان همکاری مراکز پژوهشی با مراکز دفاعی به طور علنی رو به افزایش است. مثلا اینجا  اما اکنون با آغاز سال تحصیلی محتوا و برنامه های درسی دانشگاهها و مدارس کشور نسبت به سال گذشته هیچ تغییری نخواهد کرد. این نمادی از سانسور جنگ در فضای نخبگانی است. این سانسور بزرگترین تهدید برای موجودیت ایران عزیز است و دوستداران کوروش کبیر، صوفیان و روشنفکران در سانسور جنگ به یک اندازه مقصر هستند. اگر جنگ سانسور نمی شد وجه اشتراک و توافقی بین این سه گروه وجود داشت. وجه اشتراک این سه گروه این بود که در جهانی که به سرعت به سمت جنگهای ویرانگر پیش می رود برای ماندگاری ایران عزیز تمام مناسبات  اقتصادی  و علمی و فرهنگی باید بر محور آمادگی برای جنگ تنظیم شود.

۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۴ ، ۰۹:۳۲
رضا صادقی

بسیاری از متن هایی که در دانشگاه نوشته می شود خوانده نمی شود. اگر متنی مفید باشد مخاطب خود را پیدا می کند. اما بسیاری از مقاله ها، کتابها، پایان نامه ها، برگه های امتحان، جزوه ها ی کلاسی، طرحنامه ها، صورتجلسه ها و ... در جذب مخاطب موفق نیستند و به این دلیل که نقشی در حل مسائل واقعی ندارند، هیچگاه خوانده نمی شوند.

این مطلب را خود دانشجویان نیز متوجه شده اند و به همین دلیل گاهی خود آنها هم متنی را که از تولیدکننده ی پایان نامه تحویل می گیرند نمی خوانند و موفق می شوند در جلسه ی دفاع نمره ی عالی بگیرند. تولید کننده اگر هوش مصنوعی باشد ما با متنی روبرو هستیم که حتی نویسنده نیز آن را نخوانده است.

در برخی دانشگاههای غربی هوش مصنوعی حدود 50 درصد از نوشته های دانشجویی را تولید کرده است و جالب است که گاهی ارزیابی اساتید از کار دانشجویان نیز در واقع کار هوش مصنوعی بوده است.
اینجا   
 نگرانی یک دانشجو قبل از جلسه ی دفاع این بود که آیا از محتوای متنی که من به اساتید داور تحویل داده ام سوالی می پرسند؟ پاسخی که شنید این بود که اساتید داور هم متن را نمی خوانند و فقط آن را ورق می زنند و چند اشکال ویرایشی می گیرند و سپس از گفته های خودت در جلسه ی دفاع چند پرسش و اشکال و امتیاز پیدا می کنند. 

یک گروه از دانشجویان دکتری که مطمئن بودند استاد بدون خواندن برگه ی امتحانی نمره می دهد یک جمله ی بی ربط را به طور هماهنگ در متن جوابها نوشته بودند و استاد مثل همیشه نمره های متفاوتی داده بود و هیچ واکنشی نشان نداده بود. یکی از دانشجویان همین استاد در امتحان جامع پاسخ را در دو برگه نوشته بود و  استاد به هر برگه دو نمره ی متفاوت داده بود. یعنی ازتمام متن حتی نام دانشجو را هم نخوانده بود.!
این نخواندن و داوری کردن در دانشگاه نهادینه شده است و به حوزة آموزش و پژوهش آسیب های زیادی وارد می کند. اما آسیب اصلی در بیرون از دانشگاه است که فارغ التحصیلان دانشگاه مطابق با الگوی دانشگاهی رفتار می کنند. آخرین نمونه در لایحه ای است که دولت به مجلس فرستاد و پس گرفت. این لایحه در یکی از دانشگاهی ترین دولتها فقط یک مخالف داشته است. نخستین سوال سایر اعضا از او نیز این بوده است که مگر تو متن را خوانده ای!. البته او نیز می توانست همین سوال را از موافقین بپرسد. اما اشتباه می کند و اعتراف می کند که متن را نخوانده است و به همین دلیل به مخالفت او توجهی نمی شود. متن بدون این که خوانده شود با دو فوریت به مجلس ارسال می شود و بعدا که دولت از متن آن خبردار می شود آن را پس می گیرد.

اینجا
بیشتر کسانی که اکنون در سطح رسانه ها در مورد این لایحه اظهار نظر می کنند نیز با الگوی دانشگاهی در حال نقد یا دفاع از این متن هستند و بسیاری از آنها بدون این که متن را خوانده باشند در مورد آن اظهار نظر می کنند.

این مطلب را منشی ها و تایپیستها نیز می دانند و گاهی به دلخواه متنهای مهم را دستکاری می کنند.
مثلا در متن مصوبه ی شورای انقلاب فرهنگی تغییراتی رخ داده است که هیچ کس نمی داند چه کسی این تغییرات را انجام داده است.
اینجا
مشابه این وضعیت در متن برجام نیز اتفاق افتاد که یک نفر که آقای ظریف نمی خواهد نام او را ببرد متن را در آخرین ویرایش تغییر می دهد و به بقیه نیز اعلام نمی کند. این تغییر را فردی به نام فرانچسکو پیشنهاد می کند. او احتمالا در جامعه شناسی رفتار دانشگاهی تخصص دارد و مطمئن است که آقای ظریف به عنوان یک استاد دانشگاه عادت دارد متن ناخوانده را تأیید کند. 
اینجا
این الگوی دانشگاهی در دادگاهها، نظام مهندسی و حتی پزشکی نمونه های خسارت بار زیادی دارد و دانشگاه مسئول بازتولید آن در سطوح مختلف است.

۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۴ ، ۱۰:۰۲
رضا صادقی

اسرائیلیات واژه ای قدیمی و مربوط به علم حدیث است. این واژه به اندیشه های یهود اشاره دارد که جاعلان آن را با نام حدیث و روایت در منابع اسلامی وارد می کردند.

اسرائیلیات هنوز هم رواج دارد و  یهود هنوز اندیشه های خود را با عنوانی متفاوت و این بار بیشتر با نام فلسفه یا حتی علم تجربی منتشر می کند. بخش زیادی از علوم انسانی تحت تأثیر اسرائیلیات است. به عنوان نمونه در فلسفه علم بیشتر اعضای حلقه وین یهودی هستند و جریانهای بعدی نیز تحت تأثیر یهودیانی مانند پوپر، کوهن، کواین، فایرابند و ... است. بین این متفکرین مبانی مشترکی وجود دارد و اختلافات خانوادگی است.

 اگر قرار باشد  اسرائیلیات را فهرست کنیم نگاه مادی، نژادگرایی، نسبی گرایی اخلاقی، اومانیسم و نهیلیسم در صدر آن قرار دارند. منظور این نیست که تمام طراحان و طرفداران این عناصر  یهودی هستند و یا این عناصر ریشه در تورات دارند. منظور این است که هر یک از این عناصر به تنهایی می توانند رفتار اسرائیل با سایر اقوام را توجیه کند و اسرائیل برای بقا به این عناصر نیاز دارد.

نفوذ این عناصردر علوم انسانی به اندازه ای است که یافتن مکتبی که از این عناصر فاصله داشته باشد مشکل است و بیشتر محتوایی که در دانشکده های علوم انسانی کشور تدریس می شود تحت تأثیر این عناصر تدوین شده است. به همین دلیل اسرائیل هیچ گاه دانشکده های علوم انسانی را بمباران نمی کند و دانشمندان علوم انسانی کشور در فهرست ترور این رژیم نیستند. 

 

۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۰۴ ، ۱۰:۳۶
رضا صادقی

مسئله:


صدها ریزپرنده که از داخل کشور پرواز می کنند سیستم های دفاعی کشور را مختل می کنند و آسمان کشور در اختیار دشمن قرار می گیرد.
چرا دانشگاه در پیش بینی و هشدار نسبت به این مشکل دفاعی ناتوان بود؟
اکنون که این مشکل وجود دارد راه حل دانشگاه چیست؟

آیا دانشگاه می تواند خطرات مشابه در جنگهای بعدی را پیش بینی و راه حل ارائه کند؟
 

پاسخهای کلیشه ای دانشگاه روشن است:
دانشگاه پادگان نیست. 
دانشگاه به دنبال صلح است.
مشکلات اقتصادی را حل کنید تا کسی با دشمن همکاری نکند.

بودجه و هزینه ی ایده های ما  را چه کسی تامین می کند؟

موضوع خوبی است برای چند پایان نامه/
و ...

 

اما واقعیت این است که دانشگاه پادگان است. وقتی پنتاگون طرحی کلان را به دانشگاهی معتبر واگذار می کند، تمام پژوهشگران در سایر دانشگاههای دنیا نیز امکان مشارکت در آن طرح را دارند. به همین دلیل بسیاری از پایان نامه ها و مقالاتی که در دانشگاه های ایرانی نگاشته می شود بخشی از  طرح کلانی هستند که سفارش پنتاگون است.

(یکی از اساتید فیزیک یک بار می گفت حدود 70 درصد طرحهای پژوهشی دانشگاههای دنیا از این سنخ هستند و کاربرد اصلی آنها نظامی است. البته آماری که هوش مصنوعی اعلام می کند بین 30 تا 40 درصد است. اما هوش مصنوعی در این زمینه بی طرف نیست، چون همزمان اعلام می کند خود هوش مصنوعی نیز در اصل کاربردی نظامی دارد و بخش اصلی آن به طور مستقیم تحت تأثیر طرحهای کلان نظامی است.) 

 

راه حل:

 

دانشجویانی که نگران آسمان وطن هستند در گروههای خودجوش می توانند در جهت حل این مسئله گامی عملی بردارند.

این داوطلبان مدافع آسمان می توانند در شاخه های مختلف تقسیم شوند و از متخصصین، تجربه های سایر جنگها (مانند جنگ اوکراین) و حتی هوش مصنوعی کمک بگیرند.
 
بخشی از کارهای تخصصی نیازمند سالها آموزش و تجربه است و هزینة زیادی دارد. 
اما برای دفاع از آسمان در برابر ریزپرنده ها راههایی ساده و فوری نیز وجود دارد که نیازمند مشارکت گروههای مردم نهاد است. 
 دانشجویان رشته های غیر مرتبط با کمک متخصصین و هوش مصنوعی می توانند از این راهها آگاه شوند ، آموزش ببینند و اقدام کنند. 
یک نمونه از خلاقیت فردی بعد از جنگ را اینجا ببینید. (در جنگ اکراین حتی از تور ماهیگیری برای پوشاندن سقف جاده های مهم استفاده شد و یا خودروهای مهم در حفاظی قفس مانند حرکت می کنند. اینجا)

در این مسیر ابتکار و خلاقیت بیش از هر چیزی اهمیت دارد. جنگهای نوین به بازوی مردانه وابسته نیستند و  بیشتر نیازمند ظرافت، خلاقیت، هوش و صبر زنانه هستند. بنابراین مشارکت گستردة خانمها در این عرصه موفقیت آن را تضمین می کند. با همت نیروی جوان کشور  آسمان ایران عزیز هیچ گاه بی دفاع نخواهد بود. 

۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۰۴ ، ۱۲:۰۷
رضا صادقی

 ایران اینترنشنال در مورد بازار سیاه پایان نامه نویسی در ایران گزارشی خبری را کار کرده است که بر یک پژوهش میدانی در دانشگاه اصفهان تمرکز دارد. 

اینجا
https://www.iranintl.com/202506030090
عنوان خبر "عصیان دانشگاه بر ضد دانشگاه" است و متن خبر نیز به ظاهر بی طرف و بی ارتباط با سیاست تنظیم شده است. اما ذات اینترنشنال سیاسی و امنیتی است و این خبر خوبی نیست.
 در دانشگاه یک گسل تاریک وجود دارد که دیر یا زود فعال خواهد شد. یک راه این است که خود دانشگاه مسئولیت این تاریکی و مدیریت این تحول را بر عهده بگیرد. اگر دانشگاه حرکتی برای اصلاح این وضعیت نکند امثال ایران اینترنشنال برای حل مسئلة پایان نامه ها و سایر مشکلات وارد میدان می شوند و نتیجه از پیش معلوم است.  

گام نخست روشن است. دانشگاه باید بپذیرد بیشتر پژوهشها و پایان نامه ها و طرحها و فرصتهای مطالعاتی صوری هستند و میزان هزینه ای که این مناسک صوری  برای مردم داشته است، اعلام شود. 
 

اما دانشگاه سالهاست در مورد این تاریکی  ساکت است و با صدای بلند مشغول نقد نهاد قدرت است. سالهاست متهم اصلی وضعیت کنونی اقتصاد و سیاست، انگشت اتهام را به سمت بیرون نشانه گرفته است. این طنز تلخی است که دانشگاه ناتوانی خود در حل مشکلات جامعه را ناشی از سیاست و اقتصاد می داند.  وقتی که می گوییم با این وضع اقتصاد و سیاست از دانشگاه بیش از این انتظار نمی رود، معنایش این است که : "دانشگاه فقط در یک جامعه ی بدون مشکل می تواند مشکلات را حل کند". 

 

۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۲
رضا صادقی

گاهی تدوین قوانین و تأکید بر رعایت آنها برای پوشاندن یک ضعف است.

به عنوان نمونه  تشریفات دربار برای پوشاندن این واقعیت است که آقازادگی دلیلی برای مشروعیت شاه بعدی نیست.

قوانین جادوگری نیز برای پوشاندن این واقعیت است که جادو مبنایی عقلانی ندارد.

گروههای مافیا نیز با تدوین قوانینی خاص و اجرای آنها وجدان خود را تسکین می دهند و نامشروع بودن درآمد خود را جبران می کنند. از نظر آنها درآمد نامشروع اگر مطابق قوانین مافیا باشد با سایر سرقتها متفاوت است.

ذات قانون برای ایجاد مشروعیت است. آنچه نامشروع است نیز اگر قوانینی داشته باشد توهم مشروعیت ایجاد می شود.

 

از این سنخ قوانین در دانشگاه نیز زیاد است. به عنوان نمونه تنظیم طرحنامه و متن پایان نامه قواعد و قوانین و تشریفات پیچیده ای دارد. بر اساس این قوانین حتی اندازة قلم متن نیز اهمیت دارد و متنی که مطابق این قوانین نباشد رد می شود.


دانشگاه کارمندانی دارد که اجرای این قوانین  را رصد می کنند و حتی گاهی بخش زیادی از وقت جلسات گروه اساتید برای همین صرف می شود.  اگر متنی این قوانین صوری را رعایت نکرده باشد پذیرفته نمی شود. مشروعیت مراسم دفاع نیز تشریفات پیچیده ای دارد که البته مراحل آن در سامانه است و به چشم نمی آید. اما امکان تخطی از آنها وجود ندارد. (به عنوان نمونه مناسک جلسه ی دفاع به این دلیل که تاریخ انجام آن با تاریخ صدور مجوز توسط مدیر مربوطه تطابق ندارد، تکرار می شود.)

اما رعایت تمام این قوانین و تشریفات نقشی در اصالت پایان نامه و تولید دانش ندارد و با رعایت این تشریفات چیزی بر محتوای علم و دانش اضافه نمی شود. 
تنها کارکرد رعایت این قوانین و تشریفات این است که بی محتوایی متن را پنهان می کنند و مافیای پایان نامه نسبت به نامشروع بودن درآمد حاصل از این پژوهشها عذاب وجدان نمی گیرد. احساس مافیا این است که ثروت نامشروعی که مطابق این قوانین کسب  شود، با سرقتهای متعارف متفاوت است. رعایت قانون  توهم مشروعیت ایجاد می کند.


اکنون بیشتر متنها تقلبی و ترجمه ای و تکراری   هستند و با آمدن هوش مصنوعی تقریبا پژوهش اصیلی وجود ندارد.

اگر وضعیت بر عکس بود و بیشتر متنها ابتکاری بودند و در رشد علم سهمی داشتند، تمام این مقررات و تشریفات و قوانین سختگیرانة دفاع، بی اهمیت می شد. در چنین فضایی حتی متن دست نویس هم پذیرفته می شد.
 

راه حل:


در دانشگاهی که مناسبات بر محور سود مادی تنظیم شده است برای خروج از این وضعیت راه حل ساده ای وجود دارد:
نخست هر دانشکده ای باید به این پرسش پاسخ بدهد: " در ده سال گذشته چند جلسة دفاع داشته اید که در آن پایان نامه به دلیل اینکه اصالت ندارد رد شده است؟"
فکر کنم پاسخ بیشتر دانشکده ها چیزی نزدیک به صفر است. (بیشتر پایان نامه ها نمره ای بین 18 تا 20 دارند و عالی تلقی می شوند. )
دلیل چنین وضعیتی منافع مادی است. 
برای حل این مسئله در گام نخست می توان پرداخت منافع پایان نامه را مشروط کرد به اینکه دست کم بیست درصد از پایان نامه ها در جلسه ی دفاع پذیرفته نشوند.
البته مشکل اصلی اخلاق است. اگر مناسبات دانشگاهی بر محور سود مادی تنظیم نشده بود  نسلی  تربیت می شدند که منافع جمعی را بر منافع شخصی ترجیح می دادند و دانش را قربانی لذات خود نمی کردند. 

 

 

 

  

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۰۶
رضا صادقی

رسم این است که یک استاد مشهور (که سابقة مدیریت دانشگاهی و وزارتی دارد) وزیر علوم می شود و بخش زیادی از مدیران وزارتی و دانشگاهی نیز از اساتید مشهور و با سابقه هستند.
این شیوة انتخاب مدیران دانشگاهی دو مشکل دارد. 
نخست اینکه استادان موفق در یک رشته وقتی مدیر می شوند از فضای پژوهش و تدریس فاصله می گیرند و گرفتار جلسات اداری می شوند. این نمونه ای از اتلاف سرمایه است.

(یک استاد بزرگ شیمی که وزیر می شود تقریبا در هیچ یک از جلسات اداری به تخصص شیمی نیازی ندارد و همین مطلب در مورد رئیس دانشگاه و معاونان او نیز صدق می کند.) 
مشکل دیگر اینکه یک استاد که در تدریس و پژوهش موفق است لزوما مدیر موفقی نیست. به همین دلیل دانشگاه از نظر مدیریت  نمره ی خوبی ندارد و این شیوة انتخاب مدیران  عامل اتلاف منابع انسانی و مادی در دانشگاه است.

رشته های مدیریت حتما راهی علمی برای حل این مشکل دارند.

اما در چنین مواقعی مدیران دانشگاه به جای رجوع به متخصص برون فکنی می کنند و برای دفاع از جایگاه خود سیاست یا اقتصاد را متهم می کنند. ولی دست کم بخشی از این مشکل داخلی است و به ساختار دانشگاه مربوط است. مشکل این است که انتخاب مدیران دانشگاهی چندان علمی نیست و در انتخاب مدیران به تخصص گرایی توجهی نمی شود. 

 

این خبر هم جالب است. هر چند در دانشگاه از این خبرها زیاد است، اما نوع پاسخگویی مدیریت دانشگاه شریف جالب است:

اینجا
یا 
اینجا

از نظر من ارتباطی وجود دارد بین خبر بالا و تصاویر زیر از دانشگاه شریف. تصاویری که در آن چند سیاستمدار و استاد بزرگ در سالنی خالی از دانشجو به یکدیگر هدیه می دهند و از یکدیگر تجلیل و برای یکدیگر دست می زنند. خالی بودن سالن (که شاید به دلیل تعطیلی دانشگاه است) می تواند نمادی از شرم باشد. شرم از کارکرد دانشگاه در جامعه و از عنوان استاد ممتازی در چنین دانشگاهی.

تصاویر تجلیل از اساتید ممتاز در سالن خالی:
اینجا

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۰۳ ، ۰۹:۰۹
رضا صادقی