نمونه هایی از آفت انفعال در دانشگاه
خبرنگاری از اساتید دانشگاه پرسیده است به نظر شما چه تحولی باید در دانشگاه رخ دهد؟ پاسخها طولانی است. میتوانید منتخبی از پاسخها را در پایین ببینید.
(یا تمام آن را اینجا)
در بیشتر پاسخها افزایش حقوق و مزایا و امکاناتی مانند خانه ی سازمانی شرط تحقق هر گونه تحولی است یا اصلا همان تحول مثبت است که همه منتظر آن هستند.
اما در هیچ یک از پاسخها به خود دانشگاه به عنوان یک کنشگر که می تواند تغییر کند توجه نشده است. در همة پاسخها دانشگاه نهادی پیشرو، ورزیده و آماده است و تمام شرایط ایدئال را دارد و فقط منتظر تحقق شرایطی بیرونی است تا رسالت خود را ایفا کند.
به مثال ارتباط صنعت با دانشگاه توجه کنید. در تمام پاسخها دانشگاه مانند یک دانشمند منتظر است که یا صنعگر مسائل خودش را از او بپرسد و یا دولت واسطه شود و ارتباط این زوج را برقرار کند. در حالی که مسائل صنعت از سنخ پرسشهای نظری نیستند که در یک سامانه شبیه سامانه شاد ثبت شوند و اساتید محترم به آن پاسخ دهند.
ارتباط دانشگاه با صنعت و جامعه زمانی برقرار می شود که اساتید محترم بتوانند آستین بالا بزنند و کاری صنعتی انجام دهند و در فرایند حل مشکلات صنعت درگیر شوند تا بتوانند در طول هفته چند ساعت با دانشجویان در مورد مسائل صنعت و راه حلها گفتگو کنند. پزشکی که جراحی نکرده است چگونه می تواند مشکلات جراحی را تدریس کند؟
بیشتر اساتید کنونی این توانایی را ندارند. آنها یا تمام عمر خود مشغول تدریس و نگارش مقاله هستند و یا وانمود میکنند که مشغول چنین کارهایی هستند. برای هر گونه تحولی باید این چرخه ی باطل متوقف شود. کار سختی نیست. اگر جذب استاد رسمی متوقف شود و از صنعتگران متخصص در هر رشتهای دعوت شود که به عنوان حق التدریس در دانشگاه حضور پیدا کنند ارتباط دانشگاه و صنعت برقرار می شود.
مهم ترین مانع ارتباط صنعت (جامعه) و دانشگاه آن دسته از اساتید رسمی هستند که هیچ فعالیتی در جامعه و صنعت ندارند و حاضر نیستند درسهای خود را به دانش آموختگانی بدهند که در صنعت مشغول به کار هستند. این مغزها روی صندلی راحتی نشسته اند و از اینکه کسی نیست ارتباط آنها با صنعت یا جامعه را برقرار کند گله دارند و مدام تهدید میکنند که اگر حقوق و مزایای آنها افزایش نیابد، هر لحظه ممکن است دچار فرار مغزها شوند.
در ادامهبخشهایی منتخب از پاسخها را ببینید که دانشگاه را به عنوان بازیگری ماهر معرفی می کنند که منتظر است دیگران به او بازی بدهند:
"همه اساتید تشنه این هستند که یک اثری از خودشان به جا بگذارند. در این شرایط زمینهسازی لازم است؛ ... همه بازیکنان ما حرفهای هستند اما زمین خوب در اختیار نداریم. اگر قرار باشد بازی خوبی داشته باشیم، بالطبع باید زمین خوبی هم داشته باشیم... ما برای جوانان تولید داده کردهایم، اما مساله این است که این دادهها مصرفکننده ندارد."
"باید خود صنعت بتواند براساس یک فرآیند مشخص، تقاضایی را که برای حل یک مشکل نیاز دارد به دانشگاه بیاورد و درمقابل استاد هم این توانایی و انگیزه را داشته باشد که این مشکل را هم در تدریس و هم پژوهشش دنبال کند. ... البته امروز قوانین و حمایتهایی که طی دوسال اخیر مانند حمایت از نخبگان، اساتید جوان و ارائه گرنت و پژوهانه و... نشان میدهد که وزارت علوم درحال حمایت از اساتید جوان بوده و مساله را شناخته است و باید این روند ادامه پیدا کند تا خروج نخبگان را نداشته باشیم."
"وزارت علوم سال گذشته سامانه «نان» را راهاندازی کرده که براساس آن صنعت، نیازهایش را وارد و اساتید هم ایدههای خود را مطرح میکنند تا بعد از تایید از سوی صنعت، اساتید بتوانند از آنها بهعنوان موضوعات پایاننامهها استفاده کنند و از این طریق رابطه بین دانشگاه و صنعت اتفاق خواهد افتاد."
"در اصل این موضوع وابسته به این است که از نظر بودجه و هزینههای پژوهش و امکانات خیال ما راحت باشد که بتوانیم کارهای تحقیقاتی را بهخوبی انجام دهیم."
"اما این معضل نیز وجود دارد که محدودیتهای بروکراسی و امکاناتی و هماهنگی کار را سخت کرده است. متاسفانه ارتباط بین دانشگاه و صنعت و جامعه از نظر اداری و بروکراتیک وجود ندارد. بنابراین ساختارهای تحقیقاتی در دانشگاه ایزوله شدهاند و برای خود کار میکنند. ... معضل اصلی این نیست که دانشگاه توان ندارد یا صنعت نیاز ندارد و مشکل این است که این بدنهها با هم ارتباطی برقرار نمیکنند. بههمینخاطر کسانی که این زبان مشترک را تعریف کردند در زمینه ارتباط دانشگاه با صنعت موفق بودهاند. ظاهرا کسی متولی این خلا نیست و به همین دلیل معضل اصلی دانشگاه شده است."
"متاسفانه حقوقی که به یک عضو هیاتعلمی داده میشود، اصلا رقمی نیست که بتوان آن را بازگو کرد." "برای تحول در آموزش عالی ابتدا باید قدر و منزلت استاد دانسته شود. استادی که از هر سمت تحقیر شود، نمیتواند بالندگی و فکر باز داشته باشد. اگر سیستم میخواهد بهسمتی برود که اعضای هیاتعلمی در عرصههای مرتبط با رشته خود شکوفا شوند، ابتدا باید به هیاتعلمی ارزش و اعتماد به نفس داده شود. متاسفانه این موضوع وجود ندارد. روزبهروز این مشکل بیشتر میشود.
من رخوت را در بین اعضای هیات علمی میبینم. ... فکر میکنم این موضوع بسیار مهم است که اساتید را روانشناسی کنیم. اساتید بسیار بیانگیزه شدهاند و تکلیف خود را نمیدانند. من در یک جمله میگویم که هیاتعلمیهای دانشگاههای ما با 20 درصد توان خود کار میکنند. واقعیت این است زمانی که وضعیت معیشتی اساتید نسبت به جامعه خوب نباشد، منزلت و شأن کمتری دارد و پس از آن اعتماد به نفس ندارد و درنهایت نمیتوانند بالنده شوند."