مغالطة دانشگاه
در آغاز کلاس درس نجوم استدلال میشود که خورشید و سایر ستارهها نقشی حیاتی در زندگی ما دارند و کوچکترین تغییر در نجوم میتواند زندگی روی زمین را نابود کند. در کلاس زمینشناسی نیز شناخت جنس لایههای زمین به این دلیل اهمیت دارد که زمین تنها سیارهای است که می دانیم در آن امکان حیات وجود دارد. از کلاس منطق هم این گونه دفاع می شود که سخنی که منطق نداشته باشد عقلانی نیست و منطق حتی در سخنان روزمره نیز حضور دارد. در فلسفه هم از عقل بحث می کنیم و چه چیزی مهمتر از عقل. جامعهشناسی نیز به این دلیل اهمیت دارد که انسان بدون جامعه امکان بقا ندارد و از ریاضی و جغرافیا و فیزیک و هر رشتة دیگری میتوان با استدلالهای مشابهی دفاع کرد. هر استادی با این قبیل استدلالها دانشجویان خود را قانع میکند که موضوعی که قرار است از آن بحث شود اهمیت حیاتی دارد و رشتة آنها مهمترین رشته است.
همیشه اهمیت و ارزش موضوع درس بیان می شود و نتیجه گرفته می شود که خود دانش یا رشته نیز برای مخاطب اهمیت و ارزش دارد. در این شیوة استدلال برای دفاع از اهمیت یک درس یا رشته یک مغالطة پنهان و ظریف وجود دارد. اینکه موضوع مورد بحث اهمیتی حیاتی دارد به این معنا نیست که درسهای مربوط به این موضوع نیز برای مخاطب اهمیتی حیاتی دارند. به عنوان نمونه خورشید نقشی حیاتی در زندگی انسان دارد. اما آیا تاسیس رشته خورشیدشناسی و شنیدن سخنرانی در خصوص خورشید نیز در آیندة دانشجویان نقشی حیاتی دارد؟ صرف اینکه موضوع مهم است دلیل بر اهمیت یک دانش نیست. عقل نقش مهمی در زندگی دارد، اما آیا اینکه زندگی را تعطیل کنیم و نظریه های پیرامون عقل را مرور کنیم نیز عقلانی است؟ برای دفاع از اهمیت هر دانشی باید نشان داد که دانستن این مطالب خاص در اولویت است.
موتور هواپیما نقش مهمی در حیات مسافران دارد. اما با این دلیل نمی توان مسافران هواپیما را مجبور کرد که در طول سفر به سخنرانی تکنیسین هواپیما در خصوص موتور هواپیما گوش کنند. آنها حق دارند اعتراض کنند که موتور هواپیما با اینکه مهم است اما دانستن این مطالب ربطی به آنها ندارد. این مطالب برای کسانی مهم است که قرار است موتور هواپیما بسازند. در مورد سایر رشته ها نیز اهمیت موضوع به معنای اهمیت دانش نیست. اگر کسی قرار است ستاره بسازد می تواند استدلال کند که ستاره نقش مهمی در زندگی ما دارد. اما کسی که قرار است دانشی در مورد ستاره را آموزش دهد باید مخاطب را قانع کند که این دانش در زندگی حال یا آینده او اهمیت دارد.