این 5 هزار نفر (3)
این 5 هزار نفر بهترین پاسخ هر مسئلهای را میدانند و اگر کشور مطابق با ذهن آنها اداره شود تمام مشکلات حل میشود. اما فقط یک مشکل وجود دارد. کسی برای حل مشکلات به آنها مراجعه نمیکند. برای همین مدام اعتراض دارند چرا صنعت و تجارت به صورت علمی اداره نمی شود؟ خوب این هم یک مشکل است و این 5 هزار نفر برای آن راه حل دارند. راه حلی که به ذهن آنها رسیده است سامانة نان nan.ac است. اینجا
هدف این است که با این سامانه ارتباط دانشگاه با صنعت و جامعه برقرار شود. با این روش که هر شرکت یا ارگانی که مسئلهای دارد در این سامانه ثبت میکند و با یکی از این 5 هزار نفر قرارداد مینویسد و چند ماه بعد با دریافت یک پایان نامه مشکلش حل می شود. به همین سادگی.
این سامانه به اندازهای دقیق است که تعداد مشکلات هر استان و هر شرکت را نیز بیان میکند. مثلا در هنگام نگارش این متن ایران خودرو 42 نیاز دارد و در کل استان سمنان نیز 100 مشکل وجود دارد. این یعنی فقط 142 پایان نامه. اما مشکلات بخشهای کشور باید بیش از این باشد.
پس مشکل بعدی این است که چرا کسی در این سامانه مشکلاتش را نمینویسد؟ و این مشکل نیز راه حل دارد . راه حلی که به ذهن این 5 هزار نفر رسیده این است که یک بخش به سامانه اضافه شود تا خود اساتید هم بتوانند مسائلی که به ذهنشان می رسد بنویسند و سپس به آن پاسخ دهند.
این شیوة حل مشکل بیشتر با الگوی سامانة شاد طراحی شده است. در حالی که مشکلات صنعت و تجارت ماهیت متفاوتی دارند و مثل پرسشهای امتحان پایان ترم نیستند که با نوشتن چند جمله بتوان آنها را مطرح کرد و به آنها پاسخ داد. استاد برای شناخت مسئلة صنعت و تجارت باید اهل صنعت و تجارت باشد و این 5 هزار نفر اهلش نیستند.
این ابتذال در فهم ماهیت مسائل جامعه نتیجة جدایی این 5 هزار نفر از جامعه است. ارتباط دانشگاه با صنعت و تجارت و فرهنگ زمانی برقرار میشود که دانشجویان زیر نظر اهل صنعت و تجارت و فرهنگ رشد کنند و به گونهای عملی با مسائل این حوزهها درگیر شوند. اما این 5 هزار نفر با اینکه هیچگاه کار صنعتی یا تجاری یا فرهنگی انجام ندادهاند در تمام این حوزهها صاحب نظر هستند و نظر خود را با برچسب علم و دانش و دانشگاه به جامعه تحمیل میکنند و در یک بازار انحصاری که محور آن نان است، هر نظر دیگری را به دلیل اینکه غیر دانشگاهی و غیر علمی و غیر تخصصی است سرکوب میکنند.