دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

 

کتابخانه شخصی‌ام را می‌فروشم" زیرا "من هم به نکبت کتاب گرفتار شدم

این عنوان نامه ای  با امضای یکی از اساتید قدیمی فلسفه است.

نویسنده در ادامه می‌گویند گرچه از خواندن فلسفه پشیمان نیست اما:

"باید -- یعنی وظیفة خود می‌دانم که -- به دانشجویان و فرزندانم بگویم که : «مرا ببینید و عبرت بگیرید» . این‌جا علم و دانش و تفکر و فلسفه و ایمان و عرفان و انسان ، هیچ ارزشی ندارد . بروید سراغ اعداد و ارقام ؛ سراغ بورس و زر و ارز ؛ سراغ قانون و ثروت و قدرت."

از ادامة نامه معلوم می‌شود «کتابخانة شخصی‌ام را می‌فروشم» یک گزاره نیست و یک کتاب است که قرار است منتشر شود.

و"نکبت کتاب" "فلسفة نکبت و نکبت فلسفه" نام فصلهای مقدماتی این کتاب است. (نامهایی تکان‌دهنده که اگر واقعیت داشته باشند ترسناک می‌شوند.)

در پایان نامه هم آمده است که

"بندة حقیر پنجاه سال است نشسته‌ام و به خیال خودم وظیفه‌ام را انجام می‌دهم . وظیفه‌ای که برای خودم تعریف کرده‌ام ، مطالعه در باب «دین و عقل» است . حاصل این مطالعات و تحقیقات پنجاه‌ساله ، بیش از سی کتاب چاپ‌شده، حدود پنجاه مقالة چاپ شده ، ده‌ها پایان‌نامه و رساله ، ده‌ها گفتگو و مصاحبه، و هزاران ساعت درس و کلاس و جلسات فلسفی و سخنرانی دینی ، و تلی از یادداشت‌ها برای نگارش قریب پنجاه کتاب دیگر است. امروز پس از این پنجاه سال (و بیش از شصت و پنج سال عمر ، و در ایام پیری) ، وقتی سرم را بلند کردم که برای خودم و خانواده‌ام خانه‌ای تهیه کنم، دیدم هیچ چیز سر جای خودش نیست و هیچ‌یک از کسانی که در زمینة تهیة مسکن ، باید وظایف خود را انجام می‌دادند ، انجام نداده‌اند و من دوهزارسال ، عقب افتاده‌ام ؛ و البته نه تنها هیچ‌کس -- یعنی هیچ‌کس-- پاسخ‌گو نیست ، بنده نیز مجرمم."

 

من بیشتر می خواهم به آخرین جمله توجه کنم که "بنده نیز مجرمم."

برای اینکه میزان این جرم مشخص شود باید توجه کنیم به پنجاه سال تحقیقات و سی کتاب و پنجاه مقاله و دهها پایان نامه که نوشته شده است. به نظر شما برای انجام این حجم از تحقیقات چه میزان از بودجه دولت هزینه شده است؟ برای یک گروه فلسفه در یکی از معتبرترین دانشگاه‌های دولتی در طول پنجاه سال گذشته میلیاردها تومان بودجه اختصاص داده شده است که گاهی تا بیست درصد آن برای حمایت از پژوهشهای هر استاد است. البته چاپ کتابها و سخنرانی ها و ارزهای مسافرت‌های خارج از کشور نیز درآمد خودشان را دارند.

با اختصاص این بودجه قرار بوده است کدام مشکل انسانی در جامعه حل شود؟ قطعا چاپ کتاب و مقاله ابزاری برای حل یک مشکل است و باید فایده ای داشته باشد. از یک گروه فلسفه انتظار کشف یا اختراع نداشته باشید. اما وظیفه یک گروه فلسفه ترویج عقلانیت و حکمت و منطق و اخلاق است. اکنون یک بار دیگر به صدر نامه توجه کنید : " این‌جا علم و دانش و تفکر و فلسفه و ایمان و عرفان و انسان ، هیچ ارزشی ندارد . بروید سراغ اعداد و ارقام ؛ سراغ بورس و زر و ارز ؛ سراغ قانون و ثروت و قدرت."(در این جمله به جای اینجا می توانید بنویسید "در دانشگاه".)

آیا استاد حکمت و فلسفه هیچ مسئولیتی در تحقق این وضعیت نداشته است؟ مگر گروههای علوم انسانی از دولت و از جیب مردم پول دریافت نمی‌کنند تا همین دانش و تفکر و فلسفه و ایمان و عرفان را آموزش دهند؟ 

اینکه من نیز مجرمم فقط به این دلیل نیست که در طول پنجاه سال نگارش و تدریس نتوانسته ام تفکر را به جامعه آموزش دهم. مسئله این است که اکنون نگارش و تدریس بیشتر استادان با هدف درآمد بیشتر است و چنین استادانی الگوی دانشجویانی می شوند که بعد از فارغ التحصیلی در جامعه مشغول به کار می‌شوند.

 کم‌کاری در کلاس و ربودن پایان‌نامه از همکاران، تقلب در نگارش، تخلفات پژوهشی و نگاه ابزاری و حتی جنسی به دانشجویان در دانشگاهها به اندازه‌ای رواج دارد که وضعیت بازار و جامعه را می‌توان بازتاب وضع دانشگاهها دانست. لازم نیست یک استاد در آخر عمر و پس از یاس فلسفی به دانشجویان بگوید بروید سراغ بورس و زر و ارز. آنها خودشان با الگو قرار دادن استادان به این نتیجه می‌رسند که هدف اصلی ثروت و قدرت است. (در همین نامه هم افق دید استاد یک خانه است) نگاه ابزاری به دانش و دانشگاه و دانشجو در جامعه بازتاب دارد و کتابها و مقالاتی  که برای گرفتن ارتقا و پایه حقوقی نوشته می شوند نتیجه اش همین است. این کتابها را باید فروخت یا باید سوزاند؟ آیا قیمت عمر جوانانی که در این دانشکده ها نابود می شود و ذهن و مغزهای آنها بیشتر است یا قیمت مقالات و کتابهایی که جناب استاد نگران آنهاست؟

چرا در دانشگاه ها به هر دانشجو به صورت شفاف اعلام نمی شود که چه میزان برای او هزینه می شود؟ چگونه هزینه می شود؟ و نتیجه نهایی این هزینه ها چیست؟

و مهم تر از همه چرا این قبیل خواسته ها در فهرست مطالبات دانشجویی نیست؟

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱/۱۱/۲۴
رضا صادقی

نظرات (۱)

۱۴ تیر ۹۹ ، ۱۷:۵۶ پلڪــــ شیشـہ اے

واقعا باید چه کار کرد؟

ماها که یک روز از دانشجویان سخت کوش حتی رشته های مهندسی هم بودیم الان پشیمان از عمر بر باد رفته ایم. چون متاع ارزشمندی دستمان را نگرفت.

پاسخ:
علیکم انفسکم. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی