بی میلی بی خدایان به هوشیاری جاودانه
انسانهای بیخدا نه تنها دلیلی برای حیات جاودانه ندارند بلکه میلی هم به حیات جاودانه ندارند. چون برای آنها چیزی وجود ندارد که بتوان تا ابد به دنبال آن بود.
اما برای خداباوران یکی از خوبیهای جهان این است که دارای وجودی مطلق است. اگر این وجود مطلق نبود حیات جاودانه کسالتآور و در یک بازة زمانی نامتناهی بیمعنا میشد. برای آنها حیات جاودانه یعنی حرکت به سمت مطلقی که "کل یوم هو فی شان" و تلاش برای کشفی که هیچ وقت به پایان نمیرسد.
وجود چنین خدایی باعث میشود انسان و جهان یک لحظه آرام نباشند. نزدیک شدن به خدای بی نهایت، نهایت هوشیاری را میطلبد. چون در هر لحظه چیزی بینهایت هست که اگر در غفلت باشی تمام آن را از دست میدهی و اگر در نهایت هوشیاری باشی اندکی از آن را به دست می آوری.
اما در زندگی بدون خدا هوشیاری و دست کم عقل یک مشکل غیر قابل تحمل است. برای همین مکاتب بی خدا مدام با عقل سر جنگ دارند و جوامع مدرن با ساختن نیازهایی بی نهایت یا با انواع مخدرها و روانگردانها و مشروبات و بازی ها و رمانها و سرگرمیها هوشیاری و عقل را تضعیف و سرکوب می کنند.
نزدیکی به خدایی که تمام خوبی ها را دارد فقط رفتن به بهشت و بهشتی شدن نیست بلکه بهشت شدن است. به این سخن صدرا در تعریف تقرب به خدا توجه کنید:
«کسی که علوم او حقیقی باشد، ساختههای او محکم باشد، کارهای او درست و اخلاق او زیبا باشد، آرای او درست باشد و خیر او به دیگران دائمی باشد، چنین کسی به خداوند نزدیکتر و شبیهتر است. چون خداوند این گونه است.» (اسفار صفحه ۱۰۴ جلد ۷)