امکان بیعدالتی در مصاحبه دکتری و یک راه حل
تلقی رایج این است که در مصاحبه دکتری هر گروهی، دانشجویان قبلی آن گروه امکان قبولی بیشتری دارند و این تلقی داوطلبان را نسبت به دخالت معیارهای غیر علمی در پذیرش دانشجویان دکتری نگران کرده است.آنها اغلب به نمونههای عینی اشاره میکنند و مثلا استدلال میکنند که این طبیعی نیست که هفت نفر از بین صد داوطلب در یک گروه قبول شدهاند و پنج نفر آنها دانشجوی قبلی همان گروه هستند. اگر این وضعیت در بیشتر سالها و در بیشتر گروههای علمی تکرار شود، نگرانی داوطلبین کاملا به جاست. ولی متاسفانه آماری رسمی وجود ندارد که در هر گروهی نسبت قبولی دانشجویان همان گروه را مشخص کند. صرفا آمارهایی غیر رسمی وجود دارد که این نگرانی را دامن زده است.
در یک جلسة رسمی گزارش شد که اکنون برخی از گروهها علنا اعلام میکنند که این حق اعضای گروههاست که دانشجویان خود را ترجیح دهند. نمیدانم شوخی بود یا جدی. اما امروز به این دلیل این مطلب را مینویسم که شنیدم یک دانشجوی دکتری که بسیار ضعیف بوده صرفا به این دلیل قبول شده است که قبلا از آن گروه مدرک گرفته است و نامش مشابه دانشجوی دیگری بوده است که قبلا در آن گروه علمی سابقة موفقی داشته است و لذا به اشتباه مورد سفارش قرار گرفته است. شاید این صرفا یک طنز تلخ باشد که یک نفر صرفا به این دلیل در آزمون دکتری پذیرفته شده است که نامش مشابه نام یکی از دانشجویان موفق آن گروه بوده است. عضو یکی از گروهها نیز نقل میکرد که امسال برخی از دانشجویان صرفا به دلیل آنکه مطمئن بودند قبولیها بیشتر از گروه خودمان هستند، اصلا در جلسة مصاحبه حاضر نشدند. چون سال قبل برای نه گرایش صرفا از دانشجویان خودشان گرفته بودند.
این تصویر سیاهی که در ذهن داوطلبها ایجاد شده است مربوط به زمانی است که نمرة کنکور دکتری نقش بیشتری در قبولی دکتری داشت و نقش مصاحبة گروه در قبولی داوطلب صرفا سی درصد بود. اما امسال نقش اصلی را خود گروهها داشتند و بر عکس سالهای گذشته اعضای گروههای علمی هفتاد درصد از نمره را تعیین میکردند. برخی از گروه ها نیز هنگام جمع بندی اصرار داشتند با یک و نیم برابر کردن نمره های مصاحبه تأثیر آن در قبولی داوطبها را افزایش دهند. اما نیازی به این تلاشها نیست. چون بر اساس طرحی که وزارت علوم دارد، قرار است تمام نمره در اختیار گروهها قرار گیرد. در این صورت میتوان پیشبینی کرد که این مشکل تشدید خواهد شد.
البته هیچ قانونی عدالت مطلق را تضمین نمیکند و از انسانها نیز نباید انتظار داشت که مطلق باشند. اما این انتظاری به جاست که به دنبال عدالت باشیم. بیعدالتی قوام هر جامعهای را تهدید میکند و این بیعدالتی اگر علنی شود، فاجعهبار است. خصوصا اگر در محیطهای آکادمیک رواجی علنی داشته باشد و متولیان امر نیز به دنبال توجیه آن باشند. برای حل این مشکل کارهای زیادی باید صورت گیرد و حتی اگر مشکل تا آن اندازه که تصور میشود بزرگ نیست، به جاست که برای اصلاح نگاه داوطلبها به دنبال شفافیت بیشتر باشیم. همیشه نمونههایی از برخورد اخلاقی در گروههای علمی وجود داشته است و از چنین برخوردهایی باید استقبال کرد. اما این استدلال که حق هر گروهی است که دانشجویان خودش را قبول کند دفاع از بی عدالتی است.
برای اصلاح این مشکل نخست به یک آمارگیری دقیق نیاز است و اگر آمارها نشان دهند که قبولی دانشجویان خود گروهها طبیعی نیست، باید قوانین جذب دانشجوی دکتری اصلاح شود. روشن است که در یک کار بلند مدت تقویت اخلاق حرفهای اولویت دارد و تا زمانی که اصول اخلاقی بر رفتار انسانها حاکم نشود، اصلاح قوانین باعث تحول نمیشود. نظارت بر مصاحبه نیز باید جدی باشد. گاهی ناظر مصاحبة دکتری نقشی تشریفاتی دارد و صرفا ابتدای مصاحبه برای معرفی خود و در آخر جلسه نیز برای دریافت نتیجه در جلسه حاضر میشود.
ولی در هر صورت میتوان قوانین مربوط به مصاحبه را نیز طوری اصلاح کرد که تلقی جذب ناعادلانة دانشجویان خود گروهها پیش نیاید. مثلا سازمان سنجش میتواند مصاحبة دانشجویان قبلی هر گروهی را به اعضای یک گروه دیگر که در همان رشته تخصص دارند واگذار کند. اکنون بیشتر رشتهها در چند دانشگاه تدریس میشوند و در این رشتهها سازمان سنجش به سادگی میتواند مصاحبة دانشجویان هر دانشگاهی را برای ورود به دورة دکتری همان دانشگاه، به اساتید دانشگاهی دیگر واگذار کند. چه اشکالی دارد که مثلا دانشجویان دانشگاه تهران برای ورود به دکتری، در دانشگاه شهید بهشتی مصاحبه شوند. این کار به معنای بیاعتمادی به اعضای هیئت علمی نیست و از آنجا که باعث اعتماد دانشجویان به نظام دانشگاهی میشود، به طور حتم مورد استقبال گروههای علمی قرار میگیرد.