دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب در مهر ۱۴۰۴ ثبت شده است

 

هوش مصنوعی اوج دستاورد دانش تجربی است که به خوبی کار می کند. اما فیلسوفان در تحلیل جایگاه و آیندة این دستاورد علمی توافق ندارند. آنها نسبت به احتمال اسارت و حتی نابودی انسان به دست هوش مصنوعی هشدار می دهند و همزمان ظهور انسانی خداگون را بشارت می دهند که هم خالق آگاهی است و هم می تواند از آنچه خلق کرده است برای رسیدن به آرزوهای بی پایان خود بهره ببرد. این هشدار و بشارت هر دو از افراط و تفریط رنج می برند و پر از اغراق هستند.

نگرانی نسبت به اسارت و نابودی وقتی با آرزوی خدایی جمع می شود نشانه ایی از اختلال دوقطبی است که در هر دورانی ظهور و بروز متفاوتی داشته است. شبیه این تناقض در جمع بین نگاه مادی و اصالت انسان نیز دیده می شود.  انسان مدرن از یک سو خود را یک جسم معرفی می کند که با تصادف به وجود آمده است و دستخوش سایر نیروهای مادی است و از سوی دیگر ادعای خدایی دارد و خود را محور تمام هستی می داند. این تناقض ریشه ای مسیحی دارد. مسیح همزمان یک انسان است که از مادر متولد شده است و بر روی صلیب جان می دهد و از سوی دیگر ذاتی خداگون دارد.

انسان در تولید هوش مصنوعی نمی تواند ادعای خالقیت آگاهی داشته باشد. دستگاهی که با هوش مصنوعی کار می کند از موادی ساخته شده است که مخلوق انسان نیستند. انسان حتی یک اتم از این مواد را خلق نکرده است. قوانین مربوط به کارکرد هوش مصنوعی نیز مخلوق انسان نیستند و انسان مجبور است از این قوانین پیروی کند. بنابراین انسان نمی تواند خود را خالق هوش مصنوعی بداند. او فقط یک کاشف است که توانسته است ساختار آنچه را کشف کرده است تغییر دهد.
انسان حتی اگر بتواند با کمک هوش مصنوعی دانشی بی پایان بیابد باز نمی تواند بر مرگ غلبه کند. به عنوان نمونه انسان حتی اگر بتواند تمام اجزای بدن خود را مونتاژ کند و قطعات یدکی مورد نیاز برای عمری جاودانه را فراهم کند، باز نمی تواند از مرگ ناشی از برخورد یک سیاره یا شورش سایر انسانها یا حتی خودزنی رها شود. بنابراین هوش مصنوعی چشم اندازی برای انسان خدا گون فراهم نمی کند. خدا ذات بی همتایی است که خالق، بی نهایت و جاودانه است. انسان همتایانی دارد که او را محدود می کنند، حتی یک اتم را خلق نکرده است و تولد و مرگ دارد.

بخشی از اغراقها نیز ناشی از کاربرد مفاهیم است. رباتی که هوش مصنوعی دارد، با تمام قابلیتهایی که دارد هنوز در زیست شناسی به عنوان یک جاندار دارای آگاهی طبقه بندی نمی شود و در علوم اجتماعی به عنوان یک شخصیت حقیقی که دارای حقوقی مدنی است پذیرفته نشده است. پس در بحث از هوش مصنوعی کاربرد مفاهیمی مانند هوش، حافظه و فهم مجازی است. هوش و حافظه و فهم نیازمند حیات و آگاهی هستند و در هوش مصنوعی هنوز حیات و آگاهی وجود ندارد. مرجع این بحث زیست شناسان و حقوق دانها هستند. اما مردم بیشتر به رسانه ها توجه دارند و رسانه ها پر از فریب هستند. به عنوان نمونه در این خبر که برای نخستین بار یک ربات باردار می شود،(اینجا) یک فریب رسانه ای وجود دارد. بارداری از نظر زیست شناسی به این معناست که جنین وارث بسیاری از صفات و ژنهای مادر است. اما رباتی که قابلیت بارداری دارد فقط یک ظرف آزمایشگاهی برای لقاح مصنوعی است و هیچ ژن یا صفتی از او به جنین منتقل نمی شود.

۰ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۰۴ ، ۰۹:۱۷
رضا صادقی

 

برای شکوفایی ایران سه الگوی حکومتی هخامنشی، اسلامی و مدرن مطرح است و جنگ در هر سه الگو  سانسور می شود. کسانی  که کوروش کبیر را به عنوان الگوی حکمرانی معرفی می کنند و بازگشت به عصر طلایی هخامنشی را نوید می دهند، در جنگیدن دیگر پیرو کوروش نیستند. آنها به عمد جنگهای کوروش را سانسور می کنند. در حالی که اگر قرار است مثل کوروش باشیم باید همیشه در حال جنگ و کشورگشایی باشیم. بزرگی ایران در دوران هخامنشی حاصل جنگاوری سربازان هخامنشی بود. اما جوانان ایرانی از کوروش فقط یک منشور می شناسند که به صلح و عدالت دعوت می کند و هیچ گاه به آنها گفته نمی شود که اگر قرار است ایران به عظمت آن دوران باشد باید تمام مناسبات بر محور مفهوم جنگ و نیروی نظامی تنظیم شود.

کسانی که الگوی اسلامی را معرفی می کنند نیز در سانسور جنگ نقش مهمی دارند. به عنوان نمونه صوفیان که روحیة آنها بر فضای مذهبی و هنر دینی غلبه دارد، جنگهای پیامبر را سانسور می کنند تا متهم به خشونت طلبی نشوند و بتوانند خود را که هیچ گاه قدمی در راه جنگ بر نداشته اند پیرو پیامبر معرفی کنند.

پیامبر اسلام از روز اول حکومت دست به شمشیر شد تا اموال به سرقت رفته را پس بگیرد و هنگامی که از دنیا رفت  سپاهی را بیرون از مدینه برای جنگی بزرگ آماده کرده بود. اما بیشتر کسانی که الگوی حکومتی مدینه النبی را پیشنهاد می کنند مفهوم جهاد اسلامی را به اندازه ای قید و بند می زنند که چیزی از آن نمی ماند. این دسته از نخبگان دینی الگوی حکمرانی پیامبر را به گونه ای روایت می کنند که نتیجة آن یک جامعة خنثی و بدون روحیة جنگی است. این گروه حتی در تفسیر متون دینی نیز جهاد را به عنوان یک فریضه به گونه ای تفسیر می کنند که در بین مومنین جنگیدن و آمادگی برای آن به عنوان بخشی از دستور دین تلقی نمی شود.

روشنفکران نیز از این نظر وضعیت بهتری ندارند. آنها الگوی حکمرانی خود را از تمدن مدرن می گیرند. این عده نیز نقش جنگ در تاریخ و اندیشة غرب را سانسور می کنند و هیچگاه توضیح نمی دهند که اگر قرار است سر تا پا مدرن شویم چرا نباید مثل غربی ها مدام در جنگ باشیم؟ آنها هیچ گاه از فقدان روحیة جنگی به عنوان یکی از تفاوتهای جامعة ایرانی با جامعة مدرن بحث نمی کنند و به نقش محوری جنگ در ساختن صنعت و فرهنگ و ملیت و اخلاق مدرن توجهی نمی کنند.

 بی توجهی به واقعیت جنگ در تاریخ  و سانسور جنگ در الگوهای حکمرانی یکی از دلایل انحطاط جامعة ایرانی در چند قرن اخیر است. ملی گرایان، صوفیان و تجددگرایان با وجود فاصله ای که از یکدیگر دارند، در سانسور جنگ با یکدیگر توافق دارند. این سه گروه سه الگوی حکومتی متفاوت دارند. اما هیچ یک از این سه گروه در جنگ پیرو الگوهای خود نیستند. 

 بازتاب سانسور جنگ بیش از همه در نظام آموزشی است. ایران عزیز از تابستان در معرض تهاجم نظامی مستقیم است. بر اساس هر سه الگو در چنین وضعیتی نظام آموزشی باید خود را متناسب با واقعیت جنگ تنظیم کند و جوانان را برای دوران جنگ آماده  کند. در جهان همکاری مراکز پژوهشی با مراکز دفاعی به طور علنی رو به افزایش است. مثلا اینجا  اما اکنون با آغاز سال تحصیلی محتوا و برنامه های درسی دانشگاهها و مدارس کشور نسبت به سال گذشته هیچ تغییری نخواهد کرد. این نمادی از سانسور جنگ در فضای نخبگانی است. این سانسور بزرگترین تهدید برای موجودیت ایران عزیز است و دوستداران کوروش کبیر، صوفیان و روشنفکران در سانسور جنگ به یک اندازه مقصر هستند. اگر جنگ سانسور نمی شد وجه اشتراک و توافقی بین این سه گروه وجود داشت. وجه اشتراک این سه گروه این بود که در جهانی که به سرعت به سمت جنگهای ویرانگر پیش می رود برای ماندگاری ایران عزیز تمام مناسبات  اقتصادی  و علمی و فرهنگی باید بر محور آمادگی برای جنگ تنظیم شود.

۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۴ ، ۰۹:۳۲
رضا صادقی