جان گریبین[1] ویراستار مجله دانشمند نوین در یک برنامه تلویزیونی در بی بی سی ادعا کرد اینکه مردم گمان می کنند باید باورهایی داشته باشند میراث کلیسای قرون وسطا است.[2] او در این گفتگو باور را مرگ عقلانیت می داند و در دفاع از بی باوری استدلال می کند که اگر به چیزی باور داشته باشیم دیگر در مورد آن بخش از هستی نمی اندیشیم. از نظر او به هر اندازه که باورهای بیشتری داشته باشیم اندیشه کمتری داریم. کسی که نسبت به هر چیزی باوری داشته باشد دیگر در مورد هیچ چیزی نمی اندیشد و چنین فردی از نظر پزشکی زنده تلقی نمی شود. چون از نظر پزشکی کسی که مغزش فعالیتی ندارد فاقد حیات است. برای دفاع از بی باوری گاهی نیز به تفسیرهایی که از مکانیک کوانتوم وجود دارد تمسک شده است و حتی نسبیت عام نیز به معنای نسبیت هر گونه باوری تلقی شده است.
به نظر می رسد در این بحث باید بین باور و تعصب تمایز گذاشت. تعصب و جزم اندیشی مانع عقلانیت است. اما باور یک ضرورت است.