دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

امسال جشنهای مربوط به تولد حضرت مسیح علیه السلام و تولد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله همزمان شده است. مسلمانان حضرت موسی و حضرت مسیح را به عنوان پیامبرانی الهی به رسمیت می شناسند و اسلام را تکمیل و تصحیح دو دین مسیحیت و یهودیت می دانند. این مطلب را با مقایسه یک آیه از انجیل با آیه ای از قرآن توضیح خواهم داد. اما قبل از آن به یک مقدمه تاریخی – فلسفی نیاز است.

حلقه ی وین بنا بر تفسیری که از ویتگنشتاین اول داشتند گزاره های دینی را بی معنا تلقی می کردند. اما ویتگنشتاین با این تفسیر موافق نبود و آن را شاعرانه می دانست. البته ویتگنشتاین در تراکتاتوس گفته بود «می باید آنچه را در باره اش نمی توان سخن گفت، به خاموشی سپرد.». اما این سخن می توانست به این معنا باشد که زبان گنجایش دین را ندارد و حقیقت دین در ظرف زبان نمی گنجد. به هر حال ویتگنشتاین در دوره دوم اندیشه خود و در کتاب  پژوهشها از زبان دین نیز دفاع می کند و دیدگاه خود در تراکتاتوس را اصلاح می کند. ولی در این دوره نیز نگاه خود او به دین با آنچه از آثار او برداشت شده است تفاوت زیادی دارد.

راسل در مقاله ای که در سال 1951 در مجله Mind نوشت گزارش داد که ویتگنشتاین در خلال جنگ جهانی اول با انجیل مأنوس بود و لذا نگاه او به دین کاملا متحول شد. سربازان در جبهه جنگ ویتگنشتاین را با عنوان افسر انجیل به دست

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۴ ، ۱۱:۴۰
رضا صادقی

 

جان گریبین[1] ویراستار مجله دانشمند نوین در یک برنامه تلویزیونی در بی بی سی ادعا کرد اینکه مردم گمان می کنند باید باورهایی داشته باشند میراث کلیسای قرون وسطا است.[2] او در این گفتگو باور را مرگ عقلانیت می داند و در دفاع از بی باوری استدلال می کند که اگر به چیزی باور داشته باشیم دیگر در مورد آن بخش از هستی نمی اندیشیم. از نظر او به هر اندازه که باورهای بیشتری داشته باشیم اندیشه کمتری داریم. کسی که نسبت به هر چیزی باوری داشته باشد دیگر در مورد هیچ چیزی نمی اندیشد و چنین فردی از نظر پزشکی زنده تلقی نمی شود. چون از نظر پزشکی کسی که مغزش فعالیتی ندارد فاقد حیات است. برای دفاع از بی باوری گاهی نیز به تفسیرهایی که از مکانیک کوانتوم وجود دارد تمسک شده است و حتی نسبیت عام نیز به معنای نسبیت هر گونه باوری تلقی شده است.

به نظر می رسد در این بحث باید بین باور و تعصب تمایز گذاشت. تعصب و جزم اندیشی مانع عقلانیت است. اما باور یک ضرورت است.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۱۴:۲۰
رضا صادقی

 

 

 

 

مقاله پیتر سینگر با عنوان «قحطی، ثروت و اخلاق»[1] که در سال 1972 منتشر شد متنی تأثیر گذار در حوزة فلسفه است که در ارتباط با آن آثار زیادی نگاشته شده است. سینگر در این مقاله به مخاطبین خود توصیه می کند برای خروج ازوضعیت نهیلیسم و رنج بی معنایی به اصول بشردوستانه بازگردند و برای نجات جان انسانهایی که همین الان به دلیل نداشتن غذای کافی در حال جان دادن هستند اقدام کنند. سینگر حتی اندیشة فلسفی پیرامون عدالت را تا زمانی که با اقدامی عملی همراه نباشد نوعی بی تفاوتی در قبال مرگ و رنج انسانهای دیگر می داند و برای همین مقاله خود را با این جمله آغاز می کند که: «اکنون که این مقاله را می نویسم، در نوامبر 1971، در شرق بنگال انسانهایی به دلیل نداشتن غذا، سرپناه و دارو در حال جان دادن هستند.»

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۴:۲۵
رضا صادقی

«ایده های تهی»[1] نام کتاب جدید پیتر انگر است که آکسفورد آن را چاپ کرده است. این کتاب نقدی بی پرده بر فلسفه تحلیلی است که توسط یکی از متخصصین این شاخه نگاشته شده است. انگر که استاد تمام فلسفه در دانشگاه نیویورک است در مصاحبه با گریس بوی خود را در نگارش این کتاب تحت تأثیر ویتگنشتاین می داند و می گوید: «اساس حرف او این بود که باید بکوشید برای جوان‌هایی که می‌خواهند فلسفه را شروع کنند نقش درمانی داشته باشید، آن‌ها را از این رشته دور کنید و آن‌ها را به سمت کاری مفید‌تر راهنمایی کنید.»[2] انگر که در متن کتاب به فلسفه تحلیلی نظر دارد معتقد است مسائلی که در این شاخه مطرح می شوند: «تنگ‌نظرانه یا بدیهی و بی‌اهمیت‌اند. کسانی که برای تحصیل در رشتۀ فلسفه ثبت‌نام می‌کنند به فکرشان هم نمی‌رسد که قرار است کارشان به بحث دربارۀ این چیزها ختم شود. دانشجویان می‌خواهند چیزی دربارۀ «سرشت غاییِ واقعیت» و نسبت خودشان با آن بیاموزند. اما وقتی فلسفه می‌ورزید، حتی امید هم ندارید به چیزی نزدیک شوید که پاسخی معقول و درست به این سؤالات به جا باشد.»

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۴ ، ۱۳:۳۰
رضا صادقی

 

هیوم در فصل دوم از کتاب پژوهش به بحث از منشأ تصورات می پردازد.[1] در این نوشته خلاصه این بخش را نقل می کنم و ضمن اشاره به دگم اصلی هیوم، نکاتی انتقادی را در پانوشت بیان می کنم.

 هیوم نخست همة ادراکات را به تصور و تأثر تقسیم می کند. تأثر حاصل تجربة مستقیم است و تصور کپی آن است که در حافظه می ماند. هنگام نگاه کردن به رنگ سبز تأثری از این رنگ دریافت می شود و بعد از آنکه دیگر به رنگ سبز نگاه نمی کنیم تصوری از آن در حافظه می ماند. تفاوت این دو دسته از ادراکات در وضوح و قدرت آنهاست. تأثر نسبت به تصور قدرت و روشنی بیشتری دارد. مثال هیوم این است که تجربة عشق (تأثر) با تصور عشق متفاوت است و تصور عشق هیچگاه هیجان و آشفتگی

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۰:۳۰
رضا صادقی

دو روز بعد از حوادث تروریستی پاریس می گذرد و هنوز اطلاعات زیادی در مورد عاملان این حوادث منتشر نشده است. اما از آنچه  تا امروز به شیوة قطره چکانی منتشر شده است تا حدودی می توان کارکرد این حوادث در حل بحرانهای کنونی غرب را حدس زد.  وجود یک گذرنامه از آوارگان سوری در نزدیکی جسد یکی از تروریستها با یک اسم عربی تنها اخباری است که دو روز بعد از حوادث پاریس در رسانه ها منعکس شده است. نتیجه کاملا روشن است. مرزها به روی آوارگان بسته می شود و

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۴ ، ۱۵:۵۸
رضا صادقی

همة همکاران از علی خاطرة خوبی دارند.  دانشجویی با اخلاق بود و فلسفه را نیز جدی می گرفت. در فلسفه به دنبال دغدغه های شخصی خود بود. بیشتر وقتها ساکت بود و شخصیتی درونگرا داشت. شاید برای همین و شاید هم برای اینکه دوست داشت بحثهای فلسفی را کاربردی کند، در مقطع ارشد رشته روانشناسی را انتخاب کرد و با رتبه ای بالا قبول شد.

علی گیاهخوار بود. یک بار مطلبی در دفاع از گیاهخواری به من داد که در آن به صورت طنز یا جدی نوشته بود چهارپایان از نگاه داروین پسرعموهای ما هستند و کشتن و خوردن پسر عمو کاری غیر اخلاقی است. اما باکتری ها هم طبق نظر داروین اجداد ما هستند.  آیا ما حق داریم اجداد خود را با مواد ضد عفونی کننده به قتل برسانیم؟

دیشب یکی از دوستانش و شاید تنها دوستی که در دانشکده داشت خبر داد علی شب عاشورای پارسال در تنهایی و تاریکی اتاقش گرفتار گازگرفتگی شده است و از دنیا رفته است. روحش شاد . 

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۴ ، ۰۷:۲۳
رضا صادقی

هیوم در بخش اول پژوهشی دربارة فهم بشر از انواع فلسفه بحث می کند.

در این بخش هیوم دو نوع فلسفه را معرفی می کند و تفاوتهای آنها را توضیح می دهد.

فلسفه ی نوع اول انسان را به عنوان موجودی کنشگر معرفی می کند که متأثر از عواطف خویش است. این فلسفه به تمایز رذیلت-فضیلت توجه دارد و از شعر و بلاغت بهره می گیرد تا انسانها را به راستی و وفا دعوت کند.

در مقابل نوع دیگری از فلسفه وجود دارد که انسان را به عنوان موجودی عقلانی معرفی می کند و اصول حاکم بر فهم انسان را بیان می کند. این نوع فلسفه مورد توجه عموم نیست. اما مورد توجه

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۰:۱۹
رضا صادقی

 

آیا اصل وجود جهان خارج از ذهن قابل تردید است؟ برای پاسخ به این پرسش دلایل شک دکارت را بررسی می کنیم. شک دکارت سه مرحله دارد. او در مرحلة نخست به خطاهای حسی اشاره می کند و استدلال می کند که چون حواس گاهی مرا فریب داده اند، پس دیگر قابل اطمینان نیستند. در مرحلة دوم به دلیل رویا تمسک می کند و استدلال می کند که این احتمال وجود دارد که آنچه می بینم یک رویا باشد. این دو دلیل به تنهایی نمی توانند باور به وجود جهان خارج از ذهن را متزلزل کنند. چون اصلا دو مفهوم خطا و رویا زمانی معنا دارند که جهان خارجی وجود داشته باشد. ضمن آنکه خطاهای حسی را با کمک خود قوای حسی کشف می کنیم. قوایی که خودشان از خطاهای خودشان خبر بدهند قابل اعتماد خواهند بود. ولی اغلب تصور شده است که دلیل سوم دکارت یعنی استدلال دیو فریبکار باعث تردید در وجود جهان خارج از ذهن است.

دکارت در مرحلة سوم این احتمال را مطرح می کند که

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۱۱:۳۱
رضا صادقی

هیوم در نخستین پژوهش نسبتها را به دو دسته تقسیم می کند. نسبت بین تصورات و نسبت بین امور واقع (matters of fact). این سخن هیوم مبنای تقسیم گزاره ها به تحلیلی و ترکیبی است و معمولا گفته شده که مبنای ضروری بودن گزاره های تحلیلی را نیز روشن می کند. بر این اساس ضرورت گزاره های تحلیلی مانند گزاره های ریاضی صرفا به این دلیل است که این دسته از گزاره ها نسبت این همانی را بیان می کنند. در خصوص این ادعا اشکالاتی مطرح شده است که شناخته شده هستند. مهمترین اشکال این است که اگر گزاره های ریاضی صرفا نسبت بین تصورات را بیان می کنند چرا در علم فیزیک به آنها نیاز است؟ اگر علم فیزیک در خصوص نسبت بین امور واقع پژوهش می کند، دلیلی ندارد به گزاره هایی تکیه کند که نسبت بین تصورات را بیان می کنند. اشکال دیگر مربوط به این ادعای رایج است که گزاره های تحلیلی بیانگر قراردادهای زبانی هستند. اگر تحلیلی ها ضروری هستند دیگر نمی توان آنها را بیانگر تعریفهای لفظی و قراردادی دانست. چون قراردادها ضرورتی ندارند و آگاهی از قراردادها نیز پیشین نیست. اینکه هر مجردی غیر متأهل است اگر گزارشی از معنای واژة مجرد در زبان فارسی باشد گزاره ای تجربی است و اگر گزارشی از اصل این همانی باشد دیگر صدق آن به قراردادهای زبانی بستگی ندارد.

به هر حال هدف از این نوشته کوتاه این نیست که از مشکلات مربوط به تقسیم گزاره ها به تحلیلی و ترکیبی بحث شود. هدف این است که به چند پرسش در مورد جایگاه این تقسیم در فلسفة هیوم اشاره شود. در این خصوص سه پرسش قابل طرح است.

1- آیا مشکلی که هیوم در مورد ضرورت علی مطرح می کند در مورد ضرورت منطقی نیز تکرار نخواهد شد؟

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۰:۵۸
رضا صادقی