شما سهبعدیگرا هستید یا چهاربعدیگرا؟
برخی چیزهایی که در گذشته وجود داشتند اکنون دیگر وجود ندارند. به عنوان نمونه چیزهایی مانند قلب و موهای افلاطون دیگر وجود ندارند. اما الکترونهایی که در جهان هستند از میلیونها سال پیش هنوز وجود دارند. تا حدود یک قرن پیش بیشتر فیلسوفان مانند همة انسانها این مطلب را میپذیرفتند و بر این باور بودند که آنچه در جهان وجود دارد با چیزهایی که اکنون وجود دارند برابر است. اما یک قرن است که در فلسفة تحلیلی در مورد اینکه وجود را بر چه چیزهایی میتوان اطلاق کرد، جدالی لفظی جریان دارد. یک دیدگاه این است که چیزهای جهان بیش از چیزهایی است که اکنون وجود دارند و به عنوان نمونه موی افلاطون نیز بخشی از موجودات جهان است.
در این جدال دو دیدگاه اصلی مطرح است. دیدگاه نخست "اکنونگرایی[1]" نام دارد که آن را سهبعدیگرایی[2] نیز نامیدهاند.[3] افرادی مانند کیت فاین، جان بیگلو[4] و دین زیمرمن[5] تحت تأثیر ای. ان. پرایر[6] از اکنونگرایی دفاع میکنند.[7] راسل،[8] هانس رایشنباخ،[9] کواین،[10] ویلیامز،[11] اسمارت،[12] آرمسترانگ،[13] تئودور سایدر[14] نیز به این بحث وارد شدهاند و با این دیدگاه مخالفت کردهاند.[15] این دسته از فیلسوفان از ابدگرایی[16] دفاع میکنند و آن را "چهاربعدیگرایی"[17] نیز نامیدهاند. اکنونگرایان وجود را فقط بر چیزهایی که اکنون وجود دارند اطلاق میکنند. اما از نظر ابدگرایان در تعریف وجود نباید به زمان توجه کرد. بنابراین موهای افلاطون گر چه اکنون وجود ندارند، اما بدون در نظر گرفتن زمان میتوان گفت موهای افلاطون وجود دارند. این سخن که دایناسورها بخشی از موجودات جهان هستند، از نظر ابدگرایان صادق است. بدون در نظر گرفتن زمان چیزهای آینده نیز وجود دارند و به عنوان نمونه چشمهای نوة فرزند من نیز وجود دارند. اکنون این دیدگاه در فلسفة رسمی غلبه دارد.
اما این نزاع فقط به کاربرد مفهوم وجود در زبان روزمره مربوط است و دیدگاههای حاصل از این نزاع لفظی در خصوص جهان خارج اختلافی با یکدیگر ندارند. ابدگرایان که از وجود موهای افلاطون دفاع میکنند ادعا ندارند که موهای افلاطون در موزهای خاص نگهداری میشود. آنها مانند اکنونگرایان ادعا دارند موهای افلاطون در گذشته وجود داشته است. فقط یک دسته میگویند در زبان روزمره همین وجود در گذشته کافی است تا چیزی را در فهرست موجودات جهان قرار دهیم و دستهای دیگر میگویند از نظر ما فقط موجودات کنونی را میتوان در فهرست موجودات به شمار آورد.
انگر این بحث را نمونه ای از بحث های پوچ و فاقد محتوا می داند.
او نشان می دهد در بحث بین اکنونگرایان و ابدگرایان دیدگاههای فرعی زیادی مطرح شده است که همگی مانند این اختلافی که اکنون به آن اشاره شد، فاقد محتوای عینی هستند. با اینکه فقدان محتوا مشکل اصلی این نزاع است اما مانند سایر بحثهای تحلیلی نتایجی متافیزیکی نیز مطرح شده است که فاقد دلیل کافی و دلبخواهی هستند. به عنوان نمونه ابدگرایان با این استدلال که آینده نیز وجود دارد به جبر رسیده اند. چنین نتیجه ای نیز یک مغالطه لفظی است. چون آنچه وجود دارد می تواند ناشی از اراده آزاد باشد. به عبارت دیگر اگر آینده وجود دارد در آینده اختیار نیز وجود دارد.
[1] Presentism
[2] Three-Dimensionalism
[3] کیت فاین مقالهای با عنوان "در دفاع از سهبعدگرایی" دارد. م.
ر. ک Fine, 2006.
[4] John Bigelow
[5] Dean Zimmerman
[6] A. N. Prior
[7] Bigelow, 1996, 35–52.
[8]Bertrand Russell
[9] Hans Reichenbach
[10] W. V. Quine
[11] D. C. Williams
[12]J. J. C. Smart
[13] David M. Armstrong
[14]Theodore Sider
[15] فهرست منابع مربوط به نزاع اکنونگرایان و ابدگرایان بسیار طولانی است. به عنوان نمونه ر. ک.
Russell, 1915, 212–23, 1948 and 1963.
Reichenbach 1956 and 1958.
Smart, 1949, and 1955 and 1963, and 1968.
Quine, 1953 and 1960.
Lewis, 1976, pages 145–52 and 1986.
Williams1951.
Armstrong, 1980.
Sider, 2001.
[16] Eternalism
[17] Four-Dimensionalism