پرسش و پاسخ در مورد تبیین علمی
پرسش 1:
باسلام،استاد شما درمقاله ای فرمودید که تبیین متضمن قانون است اما ما مواردی داریم که قانون نداریم ومواردی داریم همانند قانون نیوتن که علی رغم اینکه تبیین می کند قانون کپلر را ولی علت آن نمی باشد نظر شما چیست؟
اگر بخواهید از علیت احتمالاتی سالمون انتقاد کنید در چه محورهایی است؟
رویکرد ضرورت علی چگونه با واپاشی احتمالاتی هسته اتم قابل بیان است؟
باتجدید ادب واحترام
با سلام
خانم بیگ زاده با تشکر از دقت شما
لزوم کاربرد قوانین در تبیینهای علمی سخن بنده نیست و همپل و اوپنهام بر
آن تأکید داشتند و تاکنون نیز مخالفی نداشته است
همان گونه که شما نیز اشاره کرده اید بحث بیشتر در خصوص نسبت تبیین با
مفاهیمی مانند علیت، ضرورت و احتمالات است.
اینکه قانون نیوتن تبیینگر قانون کپلر است منظور این است که نیوتن
توانست علت حرکت سیارات در مدار بیضوی را بیان کند.
درست است که قانون ابعادی معرفتی نیز دارد اما زمانی که سخن از تبیین به
میان میآید به محتوای قانون نظر داریم و نیوتن محتوای قانون کپلر را
تبیین می کند و علت آن را مشخص می کند.
لذا خود او اذعان دارد که قانون گرانش نیز لزوما به علتی که فعلا مجهول
است منتهی می شود.
در این خصوص جانیاک در کتاب خواندنی نیوتن فیلسوف که اخیرا چاپ شده است
به خوبی بحث کرده است.
در مورد احتمالات باید بین احتمال عینی و احتمال ذهنی تمایز گذاشت.
قانون احتمالی اگر به معنای نقص اطلاعات و عدم دقت در اندازه گیری باشد
ه منافاتی با ضرورت علی ندارد.
اما اگر احتمال به معنای بی علتی باشد راهی تجربی برای اثبات آن وجود ندارد.
در اینجا بحث پیشین می شود و با تجربه نمی توان علیت را باطل کرد.
از این منظر مقایسه نسبیت زمان و مکان در لایب نیتز و اینشتاین نیز اهمیت می یابد.
تلقی رایج این است که سخن لایب نیتز صرفا از لحاظ روش از سخن
اینشتاین جدا می شود.
اما به نظر می رسد تفاوت در روش میتواند نشانه تفاوت پرسشها باشد و ماهیت کار این دو با یکدیگر تفاوت دارد.
پرسش2:
می خواستم نظر شمارا پیرامون تبیین های ریاضی بدانم باتوجه به اینکه در فلسفه اسلامی تبیین واقعی براساس علیت و برهان لمی انجام می گیرد.
بنده در منابع مربوط جایی را سراغ ندارم که بین تبیین علمی و تبیین ریاضی تمایز گذاشته باشند.
اما تبیین بیان علت است و موضوع آن یک پدیده یا یک قانون است.
اما برای توجیه لزوما نیازمند قانون نیستیم. گاهی مشاهده ی یک پدیده توجیه معقولی برای یک باور است.
این بحث به تقسیم برهان به لمی و انی مربوط است.
هر استدلالی مبتنی بر اصل علیت است. ضمن آنکه استدلال ممکن است از مشاهده ی روابط علی استخراج شود.
هر استدلال و توجیهی در چرخه علی جهان نقش دارد. یعنی هم تأثیرگذار است و هم تحت تأثیر سایر پدیده هاست.
به یک معنا گزاره نیز ابعادی عینی دارد.
اما به هر حال تبیین به آگاهی از علیت مربوط است . بنابراین اگر ذهن وجود نداشته نباشد و روابط علی وجود داشته باشند تبیینی وجود نخواهد داشت. برای تحقق یک تبیین باید یک ذهن وجود داشته باشد تا از علیت آگاه شود.
از لحاظ تجربی
راهی وجود ندارد که علیت یا ضرورت انکار شود.
تجربه فقط می تواند از عدم الوجدان خبر دهد و هیچگاه به عدم الوجود نمی رسد.
نمی دانم.
پرسش:
بلکه همین توجه به غایت و در نظر گرفتن آن است که نقش علی دارد.
بنابراین چرخه علیت بر عکس نمی شود و اینطور نیست که آنچه بعدا به وجود
می آید از قبل اثار و نتایجی داشته باشد.
نیست که نتیجه ای که تحقق نیافته است نقش علی دارد. قبل از تولید این صفحه کلید هدف از ساخت این صفحه کلید مشخص است و همان هدف است که از قبل نقشی علی دارد. اما خود این صفحه کلید قبل از تولید نقشی علی ندارد.
هدف و انگیزه ای که اکنون وجود دارد می تواند در رویدادهای آگاهانه و
قصدی نقشی علی داشته باشد و این کاملا با بحث تقدم علیت سازگار است.
البته اهداف و انگیزه ها اغلب پنهان هستند و خصوصا در افعال الهی حکمت رویدادها بر اساس نتایجی که دارند کشف می شود.
اما کشف یک انگیزه یا یک هدف با توجه به نتیجه ی یک رفتار نوعی تبیین به
معنای اصطلاحی تلقی نمی شود.
این مطلب خاص به رفتارهای انسانی و افعال الهی نیز نیست.
در علیت مکانیکی نیز ممکن است اطلاعات ما در خصوص مکانیسم تحقق یک رویداد
با مطالعه نتایج آن رویداد تکمیل شود.
اما معنایش این نیست که این نتایج پیش از تحقق نقشی علی در آن مکانیسم دارند.