چرا شیعه هستم 2 (خانواده)
بقای نوع انسان مشروط به حفظ نهاد خانواده است و انسان تنها موجودی است که تقریبا در تمام مراحل زندگی به خانواده نیازمند است. بدون خانواده انسان وجود نخواهد داشت وارزشهای انسانی مانند آگاهی و نیکی و مهربانی نیز وجود نخواهند داشت.خانواده شروع زندگی اجتماعی است و بدون خانواده ارزشهای جمعی مانند فرهنگ و هنر و همکاری نیز وجود نخواهند داشت.مکتبی که به خانواده اهمیت ندهد نمیتواند خود را مدافع انسان یا هر ارزش دیگری معرفی کند. اهمیت خانواده با اهمیت نوع انسان برابر است و ارزش انسان در هر مکتبی به ارزش خانواده در آن مکتب بستگی دارد.
خانواده در بیشتر مکاتب اخلاقی و الهی دارای تقدس است.از نگاه دینی خانواده نهادی الهی است و شیطان که با وجود انسان مخالف است به دنبال نابودی نسل اوست. خانواده در آموزههای اسلامی به اندازهای اهمیت دارد که تشکیل خانواده برابر با نصف دین معرفی شده است.سورة کوثر در قرآن تنها یک نمونه از تأیید اهمیت نهاد خانواده است. این سوره اهمیت داشتن نسل و نقش محوری زن در بقای نسل انسان را تأیید میکند.آموزههای مکتب تشیع در متن زندگی همین خانواده تدوین شده است. این مکتب انسان را به پیروی از اهل بیت دعوت میکند و اهل بیت در درجة نخست یک خانواده هستند. بدون توجه به زندگی این خانواده نمیتوان خود را شیعه دانست.[1]
رویداد مباهله داستان پیروزی خانواده بر مسیحیت است. روحانیهای مسیحی به زن و ازدواج نگاهی منفی دارند و جدایی از زن و فرزند را پیروی از مسیح و افتخاری برای خود میدانند. اما در روز مباهله پیامبر برای دفاع از حقانیت اسلام با یک خانواده همراه شدند و با خانواده حقانیت اسلام را اثبات کردند. قران در بیان دلیل پیروزی اسلام بر مسیحیت فقط به حضور خانواده اشاره میکند. گویی خانواده برای پیروزی بر هر سلاح و برهانی تقدم دارد. اکنون نیز نهیلیسم دشمن خانواده است و فقط با خانواده می توان از پوچگرایی گذر کرد و وجود انسان را در تاریخ تداوم بخشید.
حدیث کساء نیزیکی از زیباترین صحنههای روی زمین یعنی پیوند عاطفی بین اعضای این خانواده را با تفصیل بیان میکند. در حدیث کساء جمع شدن سه نسل از این خاندان در کنار هم و توجه عاطفی آنها به یکدیگر گزارش شده است و از نقشی که توجه به این رویداد در زدودن رنج و غم پیروان این خاندان دارد خبر میدهد. حادثة عاشورا نیز اوج مصیبتها و سختیهای همین خانواده است. در این رویدادآنها که نماد خوبیها هستند یک خانواده هستند.رویداد عاشورا داستانپدر و پسر و خواهر و برادر و عمو و عمه است و در اینجا نیز مانند داستان مباهله و حدیث کساء بدون اشاره به اعضای خانواده نمیتوان داستان عاشورا را بیان کرد. در مجالس روضه زمانی که مصیبتهای این خانواده بیان میشود، مادران فرزند خود را با عاطفة بیشتری در آغوش میگیرند و بعد از این مجالس پدران دست فرزند خود را با توجه بیشتری لمس میکنند.
[1]آموزه های یهودی در طول زندگی یک قوم تدوین شده است و آموزههای مسیحی در طول همراهی حواریون با حضرت مسیح تدوین شده است.