دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

ویلشر که نهیلیسم را از دکارت تا دوران معاصر دنبال می کند، بر این باور است که دکارت حقیقت را برابر با تصورات فطری دانست و این آغاز نهیلیسم است. البته باور به خدا مانع آن شد که نهیلیسم در فلسفه او نمایان شود. اما هیوم که باور به خدا را کنار گذاشت نتیجه تمرکز بر تصورات درونی را به وضوح نشان داد.

 

 ویلشر از فیلسوفان تحلیلی که در همین مسیر قرار دارند و تمام بار حقیقت را بر دوش مفاهیم می گذارند، می پرسد  چرا باید حقیقت را منحصر در مفاهیم دانست؟ آیا موسیقی و عطر وگیاه و ماه صدق خاص به خود را ندارند و آیا اگر به آنها توجه کنیم ماهیت خود را به ما نشان نخواهند داد؟  فلسفه تحلیلی با همین خطای راهبردی نسبت ما با گیاهان و طبیعت را از بین می برد و وحدت ما با آسمان و خورشید و پرنده را نابود می کند. (Wilshire,2002, 15)

 

 

"رها، بی‌شرم، بی‌تعهد که با لرزشی شدید و همراه تب شبیه پوست ماری است پر از مورچه. این مار مدتها پیش مرده است، از درون خورده شده، زهری ندارد، اما پوستش هنوز حرکت می کند."1

 این توصیف اینگمار برگمن  از هنر مدرن است که از نظر ویلشر در مورد فلسفه تحلیلی نیز صدق می کند. (Wilshire,2002, 9)

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۹ ، ۱۱:۲۹
رضا صادقی

کتاب "پوچگرایی  رایج" اثر بروس ویلشر را انتشارات دانشگاه نیویورک در سال 2002 منتشر کرد. این کتاب نیز نقدی بر فلسفه تحلیلی است.

 ویلشر در این کتاب   فلسفه تحلیلی را تمرینی عملی برای پوچ گرایی می داند. فیلسوفانی که  تمام زمان خود را صرف تحلیل مفاهیم  می کنند از زندگی جدا می شوند و خیلی چیزها را فراموش می کنند یا از دست می دهند. مهمترین چیزی که موضوع اصلی فلسفه است و در فلسفه تحلیلی فراموش می شود خودشناسی است. این فراموشی از نظر ویلشر تدریجی است و به گونه ای است که حتی فراموش کرده ایم چه چیزی را فراموش کرده ایم.

 

وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ ۚ

 

 ویلشر معتقد است در فلسفه باید به شعار خودت را بشناس   برگردیم و به جای بحث از معنای مفاهیم به دنبال ایجاد معنویت و صمیمیت باشیم. او که معتقد است معماهای مفهومی بی نهایت هستند و ما عمر کافی برای حل کردن آنها نداریم  کتاب خود را با این سخن تولستوی آغاز می کند:

 

"در این جهان چیزهای زیادی برای دانستن وجود دارد. اما اینکه چگونه زندگی کنیم تنها چیزی است که اهمیت واقعی دارد"

افراد عادی که از مواجهه با زندگی ترس دارند به مخدر یا سرگرمی های مختلف پناه می برند تا زندگی تمام شود. ویلشر احتمال می دهد پناه بردن به تحلیل مفاهیم نیز ناشی از ترس از رویارویی با زندگی باشد. این ترس با یک ایدئولوژی پنهانی همراه است که خودفریبی را نهادینه می کند.

 

Bruce Wilshire. Fashionable nihilism : a critique of analytic philosophy  State University of New York Press

 

 

 

۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۹ ، ۱۲:۱۷
رضا صادقی

 

1-"چرا مردم وجود ندارند؟" عنوان مقالة انگر است که در سال 1979 در یکی از معتبرترین مجلات فلسفه به چاپ رسید.

“Why There Are No People,” in Midwest Studies in Philosophy, IV, (1979)

عنوان این مقاله توجه ها را جلب می کند و محتوای آن نیز به گونه ای است که هر کسی با خواندن آن گمان می کند با دیدگاه فلسفی عمیقی روبرو شده است که از توان فهم او خارج است.

 

2-انگر در 2008 در کتاب "ایده‌های تهی" اعتراف کرد که این مقاله بازی با الفاظ است و خالی از محتواست. (او در مورد سایر آثار خود و از جمله مقاله "من وجود ندارم" نیز اعتراف مشابهی دارد.)

 

3- در دانش های تجربی یک نظریه در نهایت ممکن است خطا باشد و اتهام بی معنایی و بی محتوایی به ندرت مطرح می شود. اما این اتهام در فلسفه بسیار رایج است. به عنوان نمونه از هیوم تا حلقه وین، فیلسوفان زیادی هستند که تمام فلسفه قبل از خود را فاقد محتوا دانسته اند.

4-شیادی نیز اتهام دیگری است که در فلسفه نسبت به سایر رشته ها رواج بیشتری دارد. زبان فلسفه بسیار پیچیده و حتی گاهی غیر قابل فهم است. در چنین وضعیتی شیادان می توانند  ساختارهای مغلق و پیچیده را که فاقد محتوا هستند، برای جلب توجه و یا با هدف کسب درآمد با عنوان فلسفه منتشر کنند. سوفیستها نخستین شیادانی بودند که از زبان فلسفه برای رسیدن به منافع خود بهره می گرفتند. اما آنها نه در این مسیر تنها بودند و نه آخرین شیادان این مسیر بودند.

4- بنابراین در مواجهه با یک متن فلسفی نخست باید مطمئن شویم که گرفتار یک شیاد یا گرفتار یک متن فاقد محتوا نیستیم. در غیر این صورت ممکن است تمام عمر خود به دنبال فهم متنی باشیم که هیچ محتوایی ندارد. 

پیتر انگر در "ایده های تهی" به علاقه مندان فلسفه معاصر هشدار می دهد که  اسبی که به آن تازیانه می زنند جان ندارد و در قبری که بر سر آن زار می زنند مرده ای نیست.

۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۹ ، ۰۸:۵۸
رضا صادقی

1-هویت، آگاهی و ارزش کتاب 333 صفحه ای از پیتر انگر است که در سال 1990 توسط انتشارات آکسفورد به چاپ رسید. این کتاب با پیش فرضهایی مادی به بحث از شرایط وجود و بقای انسان می پردازد. 

Peter Unger IdentityConsciousness and Value. New York: Oxford University Press1990

 

انگر که  استاد فلسفه در دانشگاه نیویورک است در سال 2014 کتاب ایده ها ی تهی را نگاشت. این کتاب نیز توسط انتشارات معتبر آکسفورد به چاپ رسیده است. او در این کتاب (بخش دوم از فصل هشتم) با صراحت و تفصیل اعلام می کند کتاب هویت، آگاهی و ارزش هیچ محتوای قابل توجهی نداشته است و صرفا به تقلید از جریان حاکم بر فلسفة معاصر غرب مطالبی تهی و پوچ را تحت عنوان دیدگاههایی جوهری و بنیادین به مخاطب عرضه کرده است. او معتقد است طرح دیدگاههای تهی و فاقد محتوای اساسی اکنون بر فلسفه غلبه دارد و مانعی اساسی برای طرح مباحثی بنیادین و حیاتی مانند بحث از خودشناسی و سرنوشت انسان بعد از مرگ است.

 

2-در سورة مبارکه نور بعد از آنکه خداوند متعال به عنوان نور آسمانها و زمین معرفی می شود از اعمال کفار به سراب یاد می شود:

 

وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ «39»

کارهای کفار شبیه سرابی است که تشنگان آن را آب می پندارند. اما به آن که می رسند هیچ چیزی نمی یابند.

آیه بعد نیز ظلمتی را توصیف می کند که کفار بدون نور وحی به آن گرفتار می شوند و به جایی می رسند که ممکن است حتی  دست خود را نیز نبینند. این آیه آشنایان با فلسفه غرب را به یاد سخنرانی جی ای مور می اندازد. او در مقابل شکاکی که در وجود جهان خارج تردید داشت   دست خود را بالا برد و گفت این یک دست است و نتیجه گرفت که وجود دو دست در جهان خارج را باید پذیرفت.

 

أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ۚ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا ۗ وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ40 

 

 

 

 

 

۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۹ ، ۱۲:۴۸
رضا صادقی