دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

 

 

حق مهاجرت به این معناست که اگر بخشی از کرة زمین به هر دلیلی غیر قابل سکونت شد، ساکنین این حق را دارند که برای حفظ جان خود به بخشهای دیگر کرة زمین که قابل سکونت است منتقل شوند. فرض کنید به دلیل تغییرات آب و هوا کشور ژاپن زیر آب برود. در چنین وضعیتی مردم ژاپن حق مهاجرت دارند و سایر کشورها حق ندراند صرفا به دلیل آنکه ژاپنی ها ملیت متفاوتی دارند آنها را از حق سکونت بر روی زمین محروم کنند. همچنین اگر کشور ژاپن به دلیل جنگ داخلی نا امن شود، مردم ژاپن برای حفظ جان خود حق مهاجرت دارند و همة کشورهای جهان وظیفه دارند آوارگان ژاپنی را پذیرش کنند. در چنین وضعیتی نیز ممانعت از ورود آوارگان جنگی غیر اخلاقی و غیر انسانی است.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۰۸
رضا صادقی

این خردسال معصوم حرفهای زیادی برای گفتن دارد. از جمله این که در دورانی که ادعا می شود پایان تاریخ است و عقل به کمال رسیده است، هنوز مرزهایی وجود دارد که انسانها را از یکدیگر جدا می کند و هنوز محل سکونت انسانها معیار حق حیات است.

سعید بن حسن می‌گوید امام باقر علیه‌السلام از من سؤال کرد: آیا یکی از شما از اموال برادر خود برای رفع نیازهایش بر می‌دارد.

پاسخ دادم: چنین کاری در بین ما سابقه نداشته است. امام باقر علیه‌السلام فرمودند:‌ پس خبری نیست. گفتم: پس ما هلاک شده ایم. حضرت فرمودند: در چنین مردمی هنوز عقل کامل نشده است. [1]



[1]سَعِیدِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه‌السلام:‏ أَ یَجِی‏ءُ أَحَدُکُمْ إِلَى أَخِیهِ فَیُدْخِلُ یَدَهُ فِی کِیسِهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَدْفَعُهُ فَقُلْتُ مَا أَعْرِفُ ذَلِکَ فِینَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه‌السلام: فَلَا شَیْ‏ءَ إِذاً قُلْتُ فَالْهَلَاکُ إِذاً فَقَالَ: إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ یُعْطَوْا أَحْلَامَهُمْ بَعْدُ

 الکافی، ج‏2، 174


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۸
رضا صادقی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زمانی که جرج گالووی

Galloway George عضو پارلمان انگلستان شد موفقیت او در جلب نظر رای دهندگان اتفاقی قلمداد شد. ولی به هر اتفاق بزرگی رخ داده بود. مجری برنامه ای معروف در شبکه ایرانی پرس تی وی موفق شده بود در انتخابات پارلمان انگلستان رقیبان خود را شکست دهد. همة کسانی که به او رای داده بودند می دانستند که او در حوزة سیاست مواضعی نزدیک به ایران دارد و به طور رسمی از اندیشة حاکم بر نظام سیاسی ایران دفاع می کند. البته گالووی بعدها از حزب کارگر اخراج شد. اما در چند روز اخیر با انتخاب جرمی کوربین Jeremy Corbyn  به ریاست حزب کارگر مشخص شد که پیروزی  گالووی نیز اتفاقی نبوده و اندیشة عدالت خواهی در غرب بسیار سریعتر از آنچه تصور می شد در حال رشد است. با این انتخاب یک شوک سیاسی در انگلستان رخ داده است. کوربین رئیس جدید حزب کارگر که پس از اعلام پیروزی با متانتی شبیه به یک قدیس پشت تریبون رفت،

۰ موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۱۵
رضا صادقی


گروه فلسفه دانشگاه اسفندماه میزبان همایش مطالعات تطبیقی است.

متن زیر پاسخ به پرسشهای خبرگزاری ایسنا در خصوص مطالعات بین رشته ای است.

 

1-   در خصوص چیستی و ماهیت مطالعات میان رشته ای توضیحی بفرمایید.

مطالعات میان رشته ای به این معناست که برای حل یک مسئله از تخصصهای مختلف کمک گرفته شود. انجام چنین مطالعاتی پدیدة جدیدی نیست و همیشه در تاریخ علم وجود داشته است. مثلا ارسطو در زمان خودش به رشته های مختلف تسلط داشت و به طور طبیعی در پاسخ به برخی از پرسشها از رشته های مختلف استفاده می کرد. در دوران جدید نیز با اینکه علوم تخصصی شد و امکان تسلط به همه رشته ها برای یک فرد وجود نداشت اما به هر حال هر متخصصی به اندازه ای که لازم بود به رشته های مختلف وارد می شد و از آنها استفاده می کرد. مثلا در شیمی همیشه به اندازه ای که لازم بود از ریاضی و فیزیک نیز استفاده می شد.

اما آنچه اخیرا تحت عنوان مطالعات میان رشته ای مطرح شده است ماهیت متفاوتی دارد و هدف این است که کارهای علمی به صورت جمعی دنبال شود

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۱۳
رضا صادقی


بسمه تعالی

با سلام خدمت استاد بزرگوار جناب آقای دکتر صادقی

مدتی است مقالات و کتابهای شما را دنبال میکنم .

هنگام خواندن کتاب رئالیسم و نیهیلیسم به تقارن های جالبی بین آثار شما و برخی متفکران دیگر برخوردم که به نظرم مشاهده این همه شباهت برای خودتان هم جالب باشد:

1.فیلسوف و متکلم معاصر به نام اسپامان(robert spaemann) در رد ایدئالیسم دقیقا به امر خلقت در جهانبینی دینی استناد میکند. نقد اسپامان از ایدئالیسم  و نقد او از ماتریالیسم مبتنی بر فرض نظریه خلقت در مسیحیت و واقع گرایی ناشی از آن است.نظر ایدئالیستی مخالف رئالیسم فلسفه مسیحی است، چرا که در فلسفه مسیحی ، جهان نسخه یا روگرفتی از ایده ها نیست بلکه مخلوق خداست. نقد او از ماتریالیسم نیز بر همین مبناست.

Robert Spaemann s philosophy of the human person, Zaborowski Holger,Oxford University press,2010.p.13.

2.ژاک لوک ماریون هم پدیدارشناس و متکلم دیگری از شاگردان لویناس است و ایدئالیسم را دست در دست کبر و رعونت میبیند و تحلیل های بسیار عالی در این زمینه دارد که عمدتا از کتاب ذیل نقل میکنم:

Interpreting excess , shane mackinlay, Fordham university press, 2010.

ماریون بر داده شده بودن (givenness of phenomena) پدیده ها به جای آنکه فاعل شناسا افق دید یا محدودیتهای خود را بر آن تحمیل کند، تاکید مینماید. همانطور که میدانیم دکارت در جستجوی یافتن مبنایی محکم برای شناخت، دریافت که تنها چیزی که می تواند از آن مطمئن باشد اندیشه خودش است.( می اندیشم پس هستم). از آن پس وجود همه موجودات بر این امر مترتب شدکه آنها چگونه توسط من شناخته می شوند.( به جای اینکه آنچنانکه فی نفسه هستند در نظر گرفته شوند). و اولویت متافیزیک از وجود به اندیشه منتقل شد. همه موجودات نه آنگونه که هستند بلکه آنگونه که شناخته می شوند یا قابل شناختند، در نظر گرفته شدند، بعلاوه از آنجا که وجود این موضوعات شناخت متکی بر وجود پیشین من میباشند، این من به عنوان مبنا یا زمینه همه انواع دیگر موجودات قرار گرفت، یعنی وجودی عالی که نه تنها اولویت و برتری دارد بلکه صاحب اعتباری گردید که سابقا به خداوند نسبت داده میشد.

این محدود کردن پدیده ها از آشکار شدن آنچنانکه هستند، توسط لایب نیتس و کانت هم ادامه یافت. کانت این امر را به اوج خود رساند و گفت نه تنها  همه شناخت باید بر اساس مقولات فاهمه فاعل شناسا شکل بگیرد بلکه اساسا خود امکانت وجود چیزها بر اساس شرایط صوری تجربه برای یک فاعل شناسا مشخص می گردد. بنابراین ، نزد کانت امکان وجود پدیده ها نه از سوی خودشان بلکه از شرایط تجربه برای یک فاعل شناسا و توسط او معین می گردد.

ماریون از همان آثار نخستین خود از فروکاستن پدیده ها انتقاد می گرد و به فرارفتن آنها از محدودیتهایی که توسط فاعل شناسا بر آنها تحمیل شده است تاکید می کرد. به همین دلیل در کتاب بتها و نشانه ها(idols and icons) می گوید که چگونه پدیده هایی مانند نشانه ها(آیات)، هدایا، صورت و چهره انسانها، عشق، و بالاتر از همه خداوند بر هر محدودیت تصوری فائق میآیند و خود را از فاصله ای عرضه می دارند که استقلال اساسی شان از فاعل شناسا را تضمین می کند.

ماریون از شعار هوسرل برای رفتن به سوی خود اشیا به گرمی استقبال می کند، اما این خواست هوسرل را با شرایط و محدودیتهایی که او بر پدیده ها تحمیل می کند در مسیر نادرستی می یابد. به نظر ماریون هوسرل هم خط فکری دکارت و کانت را دنبال کرد. او پدیده ها را به ابژه های برساخته شده تحت محدودیتهایی که توسط یک سوژه بر آن دیکته شده بود، فروکاست، و اینگونه از رفتن به سوی خود چیزها بازماند. هایدگر هم همه چیز را در ذیل افق دازاین در می آورد و می گوید" جهان یک ویژگی خود دازاین است".(BT18,121/88)

اما نزد ماریون فاعل شناسا دیگر یک من غالب نیست که پدیده ها را می سازد، بلکه پدیده ها را آنچنانکه هستند می پذیرد. سوژه ی ماریون یک شاهد(the witness) یا یک دریافت کننده(receiver) است. چنین دریافت کنند ه ای دیگر به هیچ وجه ادعای مالکیت یا تولید پدیده ها را ندارد. او مانند یک فضای پاکیزه ای می ماند که امر داده شده(the given) می تواند خودش را درآنجا آشکار سازد.

 

 

 

 

در پایان سوالی از محضرتان داشتم. من با فلسفه تحلیلی چندان آشنایی ندارم. با خواندن کتاب شما این سوال برایم ایجاد شد که چگونه فیلسوفی چون فیومرتون شکاکیت را جایز میداند و آیا این امر با دستگاه معرفت شناسی مبناگروی او سازگار است؟

چگونه می توان از عهده نقد شکاکیت برآمد و آثار خوب در این زمینه چه هستند؟

ممنون از شما

 

پاسخ:

 

به نام خدا
جناب آقای حسینی
با سپاس از لطف شما
در مورد فیومرتن اخیرا مطالعه ای نداشته ام و نمی توانم نظری بدهم.
اما
در مورد گذر از شک به نظرم مبناگرایی این قابلیت را دارد که از شک گذر کند
اما مبناگرایی در فلسفه تحلیلی این قابلیت را ندارد
چون معرفت شناسی را جدای از وجود شناسی دنبال می کند

به نظر می رسد

اصالت وجود می تواند بستر وجودشناختی مورد نیاز را فراهم کند.

البته در این بحث بین شکاکیت و نسبی گرایی تمایز است.
 نسبی گرایی  نوعی ایدئولوژی است که با تکیه به شکاکیت به اومانیسم ختم می شود.

هر چند جمع بین این مبنا و این نتیجه نا همگون است.
چون انسانی که گرفتار شک است نمی تواند محور جهان هستی باشد.
همان گونه که انسانی که صرفا بخشی از جهان ماده است نمی تواند اصالت و
شرافتی نسبت به سایر مواد داشته باشد.
اما به هر حال در فلسفه غرب هم بین شکاکیت و نسبی گرایی جمع شده است و هم
بین ماتریالیسم و اومانیسم.

 به گمان بنده
همان گونه که ماتریالیسم صورتی نظری از بت پرستی است که ماده را به عنوان
اصل و منشا وجود انسان معرفی می کند

 به نظر می رسد اومانیسم  نیز در برابر محوریت خداوند متعال بدیلی فرعونی
را مطرح می کند.

امیدوارم خداوند متعال توفیق دهد در جهت اعتلای کلمه توحید گام برداریم
دعا بفرمایید.

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۱۶
رضا صادقی

صدق به عنوان یک ضرورت

در این نوشته قصد دارم از این ادعا دفاع کنم که نظریة صدق ارسطو یک ضرورت منطقی است. البته منظور این نیست که نظریة صدق او بیانگر یک گزارة تحلیلی است. بلکه منظور این است که این نظریه پیش فرض هر زبانی است و حتی زمانی که قصد داریم این نظریه را رد کنیم باز به ناچار به خود این نظریه تکیه می کنیم. بنابراین ضرورت در اینجا با ضرورتی که در اصل این همانی وجود دارد متفاوت است و به ضرورتی شباهت دارد که  دکارت برای کوجیتو در نظر می گیرد. دکارت در مورد کوجیتو استدلال می کرد که  حتی زمانی که آن را انکار می کنم باز می توانم بگویم که اگر انکار می کنم پس هستم. مشابه این مطلب در مورد نظریة صدق ارسطو نیز قابل طرح است. چون حتی برای انکار نظریة ارسطو باید نشان دهیم که ادعای او واقعیت ندارد و نقیض ادعای او صادق است.

 دفاع از ضرورت دیدگاه ارسطو را با معرفی اجمالی سه دیدگاه رایج در بحث از صدق آغاز می‌کنم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۴
رضا صادقی
چرا این سرباز با اینکه اسلحه دارد احساس غرور نمی کند؟
اصلا چرا دوست ندارد کسی صورتش را ببیند؟
و چرا خواهر پسرکی که دستش شکسته است در تصویر آخر تا این اندازه با غرور و با ترحم به آن سربازی که اسلحه دارد نگاه می کند؟ (تصاویر) سرباز اسرائیلی دست کودک فلسطینی را شکست
(تصاویر) سرباز اسرائیلی دست کودک فلسطینی را شکست
(تصاویر) سرباز اسرائیلی دست کودک فلسطینی را شکست
(تصاویر) سرباز اسرائیلی دست کودک فلسطینی را شکست
(تصاویر) سرباز اسرائیلی دست کودک فلسطینی را شکست
 (تصاویر) سرباز اسرائیلی دست کودک فلسطینی را شکست
 (تصاویر) سرباز اسرائیلی دست کودک فلسطینی را شکست
(تصاویر) سرباز اسرائیلی دست کودک فلسطینی را شکست
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۰۳
رضا صادقی