حق انتخاب دانش
اگر دانشگاه نقد نمیشود به این دلیل است که نقد دانشگاه به معنای نقد دانش است. در حالی که دانش و دانستن نیز قابل نقد است و اینطور نیست که هر آموزشی و هر دانشی خوب و ارزشمند باشد. برای انسان دانستن برخی چیزها غیر اخلاقی است. به عنوان نمونه اگر کسی بتواند ذهن شما را بخواند از نظر اخلاقی حق ندارد از آنچه در ذهن شما میگذرد آگاه شود. هم چنین دانشی غیر اخلاقی است و هم نشر آن و هم آموزش روش آن.
دانستن برخی چیزها نیز غیر عقلانی است. به عنوان نمونه دانستن تعداد نقطههای این متن، کاری غیر عقلانی است. شما اگر با فردی روبرو شوید که تعداد نقطههای تمام جزوهها و تعداد موزاییکهای تمام کلاسهای این دانشکده را به درستی میداند، در عقل او شک نمیکنید؟ دانش و دانستن وقتی عقلانی است که به کار بیاید. (چند درصد از دانشی که نظام آموزش عالی به ذهن جوانان وارد می کند مانند دانستن تعداد نقطه های یک متن است که هیچ گاه به کار نمی آید؟)
برای انسان هر دانشی خوب نیست و هر تلاشی برای دانستن کاری عقلانی و ارزشمند نیست. حتی اگر همة دانشها عقلانی و ارزشمند بودند، باز مجبور به انتخاب بودیم. چون انسان عمر و ذهن محدودی دارد و هر فردی باید انتخاب کند که کدام دانش به کار او میآید. روابط بین اعداد ریاضی و اشکال هندسی بینهایت است و ریاضی و هندسه پایانی ندارند. روابط بین اعداد و اشکال اجسام نیز بینهایت است و دانش فیزیک وشیمی نیز پایانی ندارند. سایر رشتهها نیز وضعیت مشابهی دارند.
پس هر انسانی مسئولیت و حق انتخاب دانش دارد. اما در نظام آموزشی حق انتخابِ دانش تمام افراد جامعه به اساتیدی واگذار میشود که نگاهی ابزاری به انسان دارند و بیشتر به دنبال منافع مادی و آسایش خود هستند. در چنین وضعیتی آنچه در ذهن این اساتید است معیار نهایی انتخاب دانش است و ذهن میلیونها انسان از مهد کودک تا پست داک بر اساس آنچه در ذهن این اساتید است تنظیم میشود.
محتوای کتابهای دبیرستان، تستهای کنکور، سرفصلهای دروس و جزوههای دانشگاه، پایان نامه ها و مقالات و کتابهای دانشگاهی همگی بر اساس ذهنیت این 5 هزار نفر تنظیم شده است. این ذهنیت ثابت است و همة ذهنها باید به رونوشتی از ذهن این 5 هزار نفر تبدیل شوند. به همین دلیل است که مشکلات فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی مدام در نسلهای مختلف بازتولید میشود. 90 درصد از آنچه این 5 هزار نفر میدانند خطا نیست. اما چند درصد آن به کار میآید؟ اگر پول نفت و مالیات نباشد چند نفر از این 5 هزار نفر میتوانند آنچه را میدانند به کار بگیرند و از آن درآمدی کسب کنند یا با آن کارآفرینی کنند؟