شفافیت دانشگاهی و حقوق دانشجویی
دانشگاه برای دانشجویان در طول تحصیل وظایفی را در نظر میگیرد که مدام به آنها گوشزد میشود. اما واقعیت این است که دانشجویان در برابر این وظایف، حقوقی نیز دارند که فراتر از سلف و خوابگاه است و هیچگاه به آنها گفته نمیشود. به عنوان نمونه مهمترین و نخستین حق دانشجویی این است که محتوای دورههای آموزشی متناسب با نیازهای دانشجویان تنظیم شود و در آینده به کار آنها بیاید. اکنون بخش زیادی از دانشجویان نه تنها از این حق اولیة خود محروم هستند، بلکه حتی از این محرومیت خود نیز بیخبر هستند. نشانة این بیخبری این است که تحول در محتوا و روش دروس هیچ گاه یکی از مطالبات صنفی دانشجویان نیست. دلیل این بیخبری عدم شفافیت است.
در هر جامعهای برای آگاهی از حقوق و پیگیری مطالبات اعضا به شفافیت نیاز است. اما انگار دانشگاه از این نظر یک استثنا ست. چون دانشجویان تا پایان دورة تحصیل از نحوة نگارش برنامة درسی و دلیل انتخاب واحدهای خاص بیخبر هستند. بیشتر آنها در ابتدای دورة تحصیل گمان میکنند برنامة درسی یک گروه هیچ جایگزینی ندارد و بهترین و کاملترین برنامة قابل تصور است. در حالی که برای هر دورة درسی برنامههای زیادی وجود دارد و با یک جستجوی ساده میتوان تنوع برنامههای دانشگاههای مختلف را مشاهده کرد. اینکه یک گروه برنامههای درسی خود را بر اساس چه معیارهایی انتخاب کرده است باید شفاف باشد.
دانشجومحوری به این معناست که محتوای درسها باید متناسب با نیاز دانشجویان باشد و آیندة شغلی آنها را تضمین کند. اکنون بیشتر درسها متناسب با تخصص و توان استادها انتخاب میشود و فقط شغل آنها را تضمین میکند. از طرفی چون تخصص آنها ثابت است و حال و حوصلة هیچ تغییری را ندارند، محتوای درسها نیز در طول چند دهه ثابت میماند . گویی نحوة بازبینی برنامة درسی و میزان تغییر درسها در طول سالهای متمادی نیز فوق سری است و ساز و کار آن هیچگاه به صورت شفاف به دانشجویان اعلام نمیشود. در حال حاضر هیچ اطلاع رسانی روشنی وجود ندارد. بسیاری از دانشجویان تا پایان دوره از سرفصل درسهای رشتة خود نیز خبر ندارند. در بسیاری از کلاسها حتی تا پایان ترم از موضوعاتی که قرار است در کلاس بحث شود نیز رونمایی نمیشود.
نحوة نگارش قوانین داخلی دانشگاهها که روابط دانشجو با استادان و کارمندان را تنظیم میکند نیز اغلب سری است. در حالی که این حق دانشجویان است که از این قوانین آگاه باشند و از نحوه و معیار تصویب آنها باخبر باشند. بیشتر دانشجویان خبر ندارند که بخش زیادی از قوانین داخلی در درون دانشگاه تنظیم میشود و دانشگاهها تا حدودی استقلالی نسبی دارند. این عدم شفافیت باعث میشود دانشگاه از دانشجومحوری فاصله بگیرد و در تنظیم قوانین حقوق اولیة دانشجویان را نادیده بگیرد. این حق دانشجویان است که نماینده های صنفی آنها در فرایند تصویب و اجرای قوانین مربوط به دانشجویان حضور داشته باشند. اما اکنون آنها اصلا از سازوکار تصویب قوانین مربوط به خود خبر هم ندارند.
شفافیت بودجة دانشگاهها و نحوة هزینه کردن آن نیز حقی دانشجویی است. بودجة دانشگاه از مریخ که نمیآید. این بودجه از مالیات و پول نفتی است که هر دو متعلق به خود دانشجویان است. حتی ساختمان دانشگاه نیز به همین شیوه ساخته شده است و در اصل متعلق به خود دانشجویان است. این حق دانشجویان است که بدانند چرا بخشهای زیادی این ساختمانها و امکانات دانشگاه در بیشتر زمانها بدون استفاده است؟ اینکه خروجی این هزینهها چیست؟ و هر دانشکدهای چه میزان هزینه دارد و با این هزینه کدام بخش از مشکلات جامعه را حل میکند؟ اینکه دانشگاه برای یک دانشجو در طول دورة تحصیلی خود چه میزان بودجه می گیرد و آن را چگونه مصرف می کند؟ اینکه برای یک پایان نامه چه مقدار بودجه داده می شود و این بودجه چگونه هزینه می شود؟ چرا هیچ دانشجویی حق ندارد پاسخ به این پرسشها را بداند؟ پاسخ این پرسشها چه خطری برای دانشجویان دارد که باید پنهان بماند؟