سالهاست آخر ترم که می شود تعدادی دانشجو با ترس و لرز در ابتدای این راهرو جمع می شوند و به نوبت وارد اتاق استاد می شوند. استاد یک بیت از یک غزل را با صدای بلند می خواند و دانشجو باید وزن غزل و بحر غزل را از حفظ بگوید.
به عنوان نمونه استاد می گوید:
| میجست از سحاب امل رحمتی ولی | جز دیدهاش معاینه بیرون نداد نم |
بعد دانشجو باید بگوید:
وزن غزل : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
بحر غزل : مضارع مثمّن اخرب مکفوف محذوف
بعد استاد یک عدد را روی یک کاغد می نویسد. این عدد اگر روی کاغذ نباشد استاد نمی تواند حقوق خود را دریافت کند.
تعدادی از این عددها در پایان دوره روی یک کاغذ براق ثبت می شوند و آن کاغذ را به دانشجو تحویل می دهند.
پایان دوره همزمان است با پایان انگیزه و جوانی و امید و نشاط و خیلی چیزهای دیگر.
| در نیل غم فتاد، سپهرش به طنز گفت: | الان قد ندمت و ما ینفع الندم |
Except for what he saw, he did not give an examination