دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی

فلسفه علم و معرفت شناسی

دکتر رضا صادقی
بایگانی
آخرین نظرات

از نژادپرستی تا ملی گرایی

پنجشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۵۲ ب.ظ

 

در جوامع بشری بیشترین نمادهای فرهنگی و هنری به ملیت و کشور مربوط است. کودکان دبستانی مجبور می شوند سرودهای ملی را حفظ کنند. آنها به جای اینکه یاد بگیرند که خود را به عنوان انسان معرفی کنند و ارزش خود را در انسانیت جستجو کنند، خود را با ملیت خویش معرفی می کنند و ارزش خود را در مفهومی جستجو می کنند که نه تعریفی علمی دارد و نه ارزشی اخلاقی. در دوران سربازی نیز سربازها فدایی وطن تربیت می شوند و نه فدایی ارزشهای اخلاقی. آنها طوری آموزش می بینند که به تعبیر سالوتاتی متفکر عصر رنسانس «اگر حفظ و یا گسترش وطن ایجاب کند، فرو آوردن تبر بر فرق پدر یا از پای درآوردن برادران و شکافتن شکم همسر برای زودتر از موعد به دنیا آوردن فرزند، نه دشوار و شاق خواهد بود و نه جنایت.»

 

 

تلقی رایج این است که بدون کشور و پرچم واحدی که مقدس تلقی شود، انسجام ملی از دست می رود و بدون ملتها شاکلة اقتصادی و سیاسی جهان فرو می پاشد. اما برای اینکه عیار ملیت روشن شود باید به روی دیگر این سکه نیز توجه داشت. در دو قرن اخیر هیچ مفهومی مانند ملیت و کشور دستاویز قتل و خونریزی و تجاوز نبوده است. ملی گرایی عاملِ اصلیِ ترویج خشونت، بی عدالتی و ایجاد شکاف طبقاتی در سطح جهان است. اکنون دیگر مرگ یک کودک از گرسنگی به خودی خود مهم نیست. آنچه مهم است ملیت اوست. اگر ملیت آلمانی دارد مرگ او قابل تحمل نیست و اگر آفریقایی باشد اوضاع فرق می کند. مرگ و میر کودکان اگر در آفریقا رخ دهد سالانه تا میلیونها نفر نیز برای جهان مدرن قابل تحمل است. در سطح جهانی نیز تلاش بی وقفة کشورها برای جذب منابع و منافع موجود و تبدیل شدن به قدرت مسلط، باعث شده تا معیارهای اخلاقی و انسانی نقش خود را در ایجاد عدالت و آسایش برای تمام ساکنان کره زمین از دست بدهند. ملیت از زمانی مقدس شد که اقتدار اروپا را تضمین کرد. به تعبیر یونگ ملی گرایی «وحدت و جهان شمولی بورژوازی مردان سفید پوست» است.

 

 

نژادگرایی که همزاد بدنام ملی گرایی بود اکنون دیگر در اروپا نیز طرفداری ندارد. اما ملیت بر اساس قوانین حقوقی، جغرافیا، زبان و نژاد تعریف می شود و شاید به همین دلیل ملی گرایی هنوز مانند نژادپرستی منفور نشده است. یک دلیل دیگر این است که برای ادارة جوامع بشری الگوی بدیلی وجود ندارد. در اینجاست که علوم انسانی اهمیت می یابند. آیا این علوم نیز به دلیل اینکه توسط ملتهای مسلط تولید می شوند، تسلیم شرایط موجود هستند؟ در چنین شرایطی آیا می توان انتظار داشت علوم انسانی به جای آنکه وضع موجود را صرفا توصیف کنند، آن را تغییر دهند؟

 

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۱۶
رضا صادقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی